.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

۱۱ مطلب با موضوع «درس هایی از نهج البلاغه» ثبت شده است

مسابقه آشنایی با نهج‎البلاغه

1 ـ صاحب نهج‎البلاغه کیست‎؟
الف‎: امام سجاد(ع‎)
ب‎: امام صادق‎(ع‎)
ج‎: حضرت علی‎(ع‎)
 
2 ـ گردآورنده نهج‎البلاغه کیست‎؟
الف‎: سید مرتضی
ب‎: سید رضی
ج‎: سیدبن طاووس
 
3 ـ نهج‎البلاغه در چه سالی جمع‎آوری شده است‎؟

درس دهم

                                                                         درس دهم
 
1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ شگفتیهای آفرینش ( ملخ )
4ـ حق و باطل در نهج‎البلاغه
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ پیام نهج‎البلاغه
 
                                                                                  درسی از نهج‎البلاغه
 
 
عمل و نسب
 
 
مَن‎ْ أَبْطَأَبِه‎ِ عَمَلُه‎ُ لَم‎ْ یُسْرِع‎ْ بِه‎ِ نَسَبُه‎ُ.1
«کسی که به خاطر کردارش عقب مانده است‎، با اتکاء به اصل و نسب‎،
نمی‎تواند پیش بیفتد.
 
          انسان باید کردار نیکو داشته باشد، و تنها به اتکاء کردار خود، به سوی‎ آسایش دنیا و سعادت آخرت پیش برود. زیرا در قانون الهی‎، کردار هیچکس را به حساب کس دیگر نمی‎نویسند و پاداش هیچکس را به‎ بستگان و نزدیکان او نمی‎دهند.
          ما، در تاریخ اسلام می‎بینیم که حتی فرزندان امامان معصوم نیز، با آن‎ که پدرشان «ولی‎» خدا، و پیشوای مسلمانان بوده‎اند، از سزای کردار خود، در امان نمی‎مانند.
          مثلاً، پس از رحلت حضرت امام حسن عسگری‎(ع‎)، برادر بزرگتر آن‎ حضرت‎، می‎خواست حق امامت حضرت امام زمان (عج‎) را پایمال کند، و خود رهبر ی مسلمین را به عهده بگیرد. ولی خداوند او را رسوا کرد، و با آن‎ که پدرش و تمام اجدادش امام و معصوم بودند، خود او گمراه شد و نتوانست‎ءے؛ص‎ص‎ک‎ از اصل و نسب شریف که داشت‎، استفاده کند و پیش بیفتد. و علت این امر آن بود که وی کردار خوبی نداشت و به همین دلیل در دنیا و آخرت‎ عقب‎افتاده بود.
          پس انسان‎، نمی‎تواند به پدر و مادر و اجداد شریف و بزرگوارش‎، که در تقوی یا علم یا هنر احترام و اعتبار داشته‎اند، متکی باشد و نمی‎تواند به‎ اتکاء آنها، به کردار خود بی‎توجهی کند.
          یعنی عبادت و بندگی خداوند را بجای نیاورد، و برای پیشرفت زندگی‎ رستگاری آخرت خود هیچ کاری انجام ندهد، ولی بخاطر اصل و نسب‎ خود، منتظر باشد که در این دنیا به مقام ومنزلت واحترام برسد، و در آن دنیا هم پاداش نیکو بگیرد. 2
 
1ـ نهج‎البلاغه‎، کلمات کوتاه‎، شماره 22 .
2ـ پندهای کوتاه از نهج‎البلاغه ص 101.
 

درس نهم

 
درس نهم
 
 1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ داستان‎(پندی بزرگ ازمردی بزرگ
4ـ این سخن از کیست‎.
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ دانستنی‎ها
7ـ پیام نهج‎البلاغه
 
 
                                                                                     درسی از نهج‎البلاغه
 
 
جامعیت قرآن
 
 
فِی‎الْقُرْآن‎ِ نَبَأُ ماَ قَبْلَکُم‎ْ وَ مَا خَبَرُ بَعْدَکُم‎ْ وَ حُکْم‎ُ ما بَیْنَکُم‎ْ.1
سرگذشت نسل‎های پیشین شما، و خبرهای مربوط به نسل‎های
آینده شما، و احکام و دستورات مربوط به اموری که بین شما جاری است‎،
همه در قرآن آمده است‎.
 
          آنچه انسان‎، در زندگی این جهانی خود به آن نیازمند است‎، بطور کلی‎، خارج از این سه مورد نیست‎:
          - نخست‎، می‎خواهد بداند که پدران و مادران و نیاکان او، در گذشته‎، چگونه بوده‎اند، چگونه زیسته‎اند، چه‎ها می‎اندیشیده‎اند، چه سرانجامی‎ داشته‎اند، و در چه وضعی و حالی در گذشته‎اند.
          - آنگاه‎، می‎خواهد بداند که پس از مرگ او، دنیا چه صورتی خواهد داشت‎، و نسلهای آینده در چه اوضاع و شرایطی خواهند زیست ، و احوال‎ آنها، در دنیای آینده چگونه خواهد بود.
          - و سپس می‎خواهد بداند: در حال حاضر، در دوران بین گذشته و آینده‎، که خود در آن زندگی می‎کند، با مردم چگونه باید رفتار کند، و
اموری را که بین او و دیگران جاری است‎، چگونه سروسامان دهد، تا به راه‎ نادرست نرود و در طریق آسایش و رستگاری گام بردارد.
          قران مجید، کلام الهی و آسمانی ما مسلمانان‎، کتاب سازنده و روشنگری است که این سه موضوع مهم و حیاتی را، برای ما، به روشنی و بدون تردید یا ابهام‎، توضیح داده‎است‎.
          پس ما، اگر می‎خواهیم با درک و آگاهی زندگی کنیم و در منجلاب‎ گمراهیها فرو نرویم‎، و به سوی سعادت گام برداریم‎، باید قران را به دقت‎ بخوانیم‎، معنی آن را درک کنیم‎، و مفاهیم آن را دستور زندگی خویش قرار دهیم‎، و دستورات و احکام آن را به کار بندیم‎!2
 
 
1ـ کلمات کوتاه نهج‎البلاغه شماره 305
2ـ پندهای کوتاه از نهج‎البلاغه س 25.

درس هشتم

درس هشتم
 
 
 
1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ شگفتیهای آفرینش ( مورچه )
4ـ او کیست‎؟ دلاور مسلمان
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ پیام نهج‎البلاغه
 
 
                                                                                درسی از نهج‎البلاغه
 
 
ناتوانتر از ناتوانترین
 
 
اَعْجَزُ النّاس‎ِ مَن‎ْ عَجَزَ عَن‎ِ اکِتِسَاب‎ِ الْاِخْواَن‎ِ، وَأَعْجَزُ مِنْه‎ُ
مَن‎ْ ضَیَّع‎َ مَن‎ْ ظَفِرَ بِه‎ِ مِنْهُم‎ْ.1
 
ناتوان‎ترین مردم کسی است که در به دست آوردن دوست‎، ناتوان باشد
و ناتوان‎تر از او،کسی‎است که دوست به دست آمده را، از دست بدهد.
 
 
          توانایی انسان‎، تنها در قدرت جسم و زور بازو نیست‎. بلکه توانایی‎ روحی و اخلاقی‎، بالاتر و باارزش‎تر از توانایی جسم و تن است‎.
          قدرت جسمی‎، با گذشت زمان و افزایش سن و سال از بین می‎رود، اما توانایی روحی و اخلاقی‎، بر اثر گذشت زمان بیشتر می‎شود، و انسان را قوی‎تر و ورزیده‎تر می‎کند.
          پس ما، ضمن آنکه برای سلامت تن و قدرت جسم خود، باید ارزش و اهمیت قائل باشیم و در حفظ آن بکوشیم‎، باید سعی کنیم که توانایی‎ روحی و اخلاقی هم بدست آوریم و هر روز به مقدار آن بیفزائیم‎.
          علی (ع‎) می‎فرماید: یکی از نشانه‎های قدرت روح و توانایی اخلاق‎، این است که انسان بتواند با اخلاق خوب و رفتار انسانی و مناسب‎، برای‎ءے؛ححک‎ خود دوستان زیادی پیدا کند.
          پس کسی که نمی‎تواند برای خود دوست صمیمی و خوبی پیدا کند، از لحاظ روحی و اخلاقی‎، عاجز و ناتوان است‎.
          اما، ناتوان‎تر از او، کسی است که دوستی را که پیدا کرده‎، نتواند برای‎ همیشه نگهدارد. یعنی با رفتار بد و اخلاق نامناسب خود، دوستان بدست‎ آمده را، از دست بدهد و در زندگی اجتماعی‎، تنها بماند. زیرا نگهداری‎ دوست‎، دشوارتر از به دست آوردن دوست است‎. یعنی برای حفظ دوستان‎ به دست آمده‎، بیش از یافتن دوستان جدید، قدرت روحی و اخلاقی لازم‎ است‎.2
 
1ـ نهج‎البلاغه‎، کلمات کوتاه‎، شماره 11.
2ـ پندهای کوتاه از نهج‎البلاغه‎، صفحه 117.

درس هفتم

درس هفتم
 
 
1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ داستان
4ـ کتابشناسی
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ دانستنی‎ها
7ـ پیام نهج‎البلاغه
 
 
                                                                                     درسی از نهج‎البلاغه
 
ایمان چیست‎؟
 
 
وَقَدْ سُئِل‎َ عَن الاْیمَان‎ِ، فَقَال‎َ عَلَیْه‎ِ السَّلاَم‎ُ: اَلاْیمَان‎ُ مَعْرَفَه‎ٌ

بِالْقَلْب‎ِ، وَ إقراَرٌ بِالْلِسَان‎ِ، وَ عَمَل‎ٌ بِالاَْرْکَان‎ِ.*
         
از امیرالمؤمنین (ع‎) پرسیدند که‎: ایمان چیست‎؟
فرمود: «ایمان عبارت است از: شناخت قلبی‎، اعتراف و اقرار به زبان‎،
عمل با اعضاء و جوارح بدن‎.»
 
          ایمان حقیقی‎، نشانه‎هایی دارد،که هرکس این نشانه‎ها را در خود داشته‎ باشد، مؤمن حقیقی است‎.
          امام‎(ع‎) برای مؤمن حقیقی‎، سه نشانه اصلی و مهم تعیین فرموده‎ است‎، که ما نیز با توجه به آنها می‎توانیم مؤمنان حقیقی را بشناسیم‎.
          طبق فرموده امام‎(ع‎) مؤمن حقیقی کسی است که‎:
           اولاً شناخت قلبی داشته باشد. یعنی از صمیم قلب و از ته دل‎، وجود خدا را شناخته باشد، و صمیمانه معتقد باشد که اصول دین اسلام‎، یعنی‎ یگانگی خداوند متعال‎، نبوت حضرت محمد(ص‎)، و فرا رسیدن روز‎ قیامت‎، عدل خداوند و جانشینی امامان علیهم السلام‎، برحق است‎.
           ثانیاً به زبان اعتراف کند، یعنی اعتقادات الهی و اسلامی خود را بر زبان آورد، و همراه کلمه شهادتین را بر زبان جاری سازد، و به یگانگی خدا و نبوت حضرت محمد (ص‎) اقرار کند.
           ثالثاً وظایف اسلامی خود را با اعضاء بدنش انجام دهد، یعنی وضو ساختن‎، نماز خواندن‎، روزه گرفتن‎، بد نگفتن بازبان‎، بد نشنیدن با گوش‎، نگاه حرام نکرن با چشم‎، و....
          تمام وظائفی را که خداوند برای اعضاء بدن او تعیین فرموده است‎، به‎ طور صحیح و کامل به انجام رساند.
          بنابراین‎، کسی که یکی از این نشانه‎ها، یا حتی قسمتی از این نشانه‎ها را نداشته باشد، نمی‎تواند خود را مؤمن حقیقی بداند.1
 
1ـ پندهای کوتاه از نهج‎البلاغه‎، ص 76.

درس ششم

 درس ششم
 
 
1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ شگفتیهای آفرینش ( طاووس 3)
4ـ من کیستم‎؟
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ خطبه شگفت‎انگیز بدون نقطه
7ـ پیام نهج‎البلاغه
 
                                                                                     درسی از نهج‎البلاغه
 
 
 زبان عاقل و زبان احمق
 
 
لِسَان‎ُ الْعَاقِل‎ِ وَ راَءَ قَلْبِه‎ِ وَ قَلْب‎ُ الْأَحْمَق‎ِ وَراءَ لِسَانِه‎ِ.1
«زبان عاقل‎، پشت قلب او قرار دارد، و قلب احمق‎، پشت زبان او
جای گرفته است (عاقل با اندیشه سخن می‎گوید و نادان بی‎فکر).»
 
          انسان عاقل‎، وقتی بخواهد سخنی بر زبان آورد، نخست به دل و اندیشة خود مراجعه می‎کند، معنی آن سخن و نیکی یا بدی آن را با عقل و شعور خود می‎سنجد، نتیجه‎یی را که ممکن است از آن حاصل شود حساب‎ می‎کند، و هنگامی که به درستی و خوبی سخن خود اطمینان یافت‎، آن را بر زبان می‎آورد.
          پس عاقل‎، قلب و اندیشه خود را پیش از زبانش به کار می‎اندازد، و زبانش را پشت سر عقل و شعور خود نگاه می‎دارد.
          اما احمق‎، برعکس رفتار می‎کند. یعنی هر سخنی که به زبانش آمد، نسنجیده و بدون فکر و اندیشه بیان می‎کند، و پس از آنکه سخن او، در دیگران تأثیر بد گذاشت‎، تازه به فکر می‎افتد که آیا سخنش درست بوده یا نادرست‎. یعنی احمق‎، نخست زبان خود را به کار می‎اندازد و نسنجیده‎ءے؛پ‎پ‎ک‎ حرف می‎زند، و بعد از آن‎، به قلب و عقل خود مراجعه می‎کند و درباره نیک‎ و بد سخن خود و نتیجه و حاصل آن می‎اندیشد. به همین دلیل است که‎ خردمندان‎، از قدیم گفته‎اند:
          سخنی که دربارة آن کاملاً فکر نکرده‎ای‎، بر زبان میاور.2
 
 
1ـ نهج‎البلاغه‎، کلمات کوتاه‎، شماره 39.
2ـ پندهای کوتاه از نهج‎البلاغه‎، ص 97.

درس پنجم

درس پنجم
 
 
1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ داستان ( فاصله بین حق و باطل )
4ـ من کیستم‎؟
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ دانستنی‎ها
7ـ پیام نهج‎البلاغه
 
                                                                                   درسی از نهج‎البلاغه
 
 
آخرت نتیجه دنیا
 
 
أَعْمَال‎ُ الْعِبَادِ فی‎ِ عَاجِلِهِم‎ْ، نُصْب‎ُ أَعْیُنِهِم‎ْ فی‎ِ آجِلِهِم‎ْ1
«کارهایی که بندگان در این دنیا انجام می‎دهند، روز قیامت‎، در
برابر چشمهایشان خواهد بود.»
 
          دستگاههای رادیو و تلویزیونی که به دست بشر ساخته شده‎، صدا و گفتار، و حرکات و اعمال آدمی را که چند سال پیش ضبط شده‎، پس از گذشت سالها دوباره پخش می‎کنند، و دوباره عین همان حرفها و حرکات را جلوی چشم ما مجسم می‎سازند. فیلمی که از اعمال و حرکات کسی ضبط‎ شد، تا سالهای سال‎، حتی تا وقتی که دنیا وجود دارد، می‎تواند باقی بماند. چون به فرض اینکه یک فیلم رو به کهنگی و خرابی برود، می‎توان تصویر و صدای آن را روی فیلم دیگری ضبط کرد و به این ترتیب‎، برای همیشه‎ آن تصویر و صدا را نگهداری کرد.
          وقتی بشر که مخلوق خداوند است‎، توانسته چنین دستگاهی بسازد، به‎ سادگی می‎توان فهمید که خدای متعال‎، در دستگاه عظیم آفرینش خود، چه دستگاههای عجیب و دقیقی برای ضبط و نگهداری اعمال انسان‎،ءے؛ااک‎ خلق کرده است‎.
          آری‎، دستگاههای گیرنده و فرستنده و نگهدارنده جهان آفرینش‎، چنان عظیم و دقیق و حساس است که کوچکترین اعمال و کردار انسانها را ضبط می‎کند و حساب یکایک کارها و کلمه به کلمه حرفها را نگاه می‎دارد.
          امام‎(ع‎)، درباره این دستگاه عظیم‎، چنین خبر می‎دهد که‎:
          هر کاری را که بندگان‎، در این دنیا انجام می‎دهند، خداوند با تمام‎ جزئیاتش ضبط و حفظ می‎کند. و در روز قیامت‎، تمام آن کارها را، که در نامه عمل هر کس محفوظ مانده است‎، جلوی چشم بندگان مجسم‎ می‎سازد، تا به چشم خود ببینند و به یاد بیاورند که در این دنیا چه کرده‎اند، و بدانند که خداوند، هر کس را، به نسبت اعمال نیک و یا بدش‎، پاداش یا کیفر می‎دهد.
          و در آن روز، سخت‎ترین عذابها، برای کسانی است که کارهای بدی که‎ در این دنیا انجام داده‎اند، در آن دنیا مقابل چشمشان مجسم می‎شود.2
 
 
1ـ نهج‎البلاغه‎، کلمات کوتاه‎، شماره 6.
2ـ پندهای کوتاه از نهج‎البلاغه‎، ص 106.
 

درس چهارم

درس چهارم
 
 
1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ شگفتیهای آفرینش ( طاووس 2)
4ـ او کیست‎؟
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ جدول
7ـ پیام نهج‎البلاغه
 
                                                                                   درسی از نهج‎البلاغه
 
 
فرصت را از دست ندهیم
 
 
   إضَاعَه‎ُ الْفُرْصَه‎ِ غُصَّه‎ٌ1
«از دست دادن فرصت‎، مایه غم و اندوه است‎.»
 
          عمر انسان کوتاه و زودگذر است‎، و فرصتهایی زندگی کوتاهتر و زودگذرتر از آن‎. هر روزی که از عمر انسان می‎گذرد، تعدادی از فرصتهای‎ زندگی او نیز برای همیشه از دست می‎رود و نابود می‎شود. چون فرصتهای‎ زندگی‎، دیگر قابل بازگشت نیستند، باید از هر فرصتی بهترین استفاده را بکنیم‎.
          استفاده کردن از فرصت‎، یعنی اینکه هر کاری را در وقت مناسب آن‎ انجام دهیم‎.
          اگر فرصتی که امروز، برای انجام کاری در اختیار ما است از دست برود، فردا، برای آن کار، فرصتی نخواهد بود. چون فرصتهای فردا هم‎، مخصوص کارهای دیگری است که هریک باید در وقت خودش انجام‎ شود، و دیگر نمی‎توانیم کاری را که فرصت انجامش امروز بوده‎، برای فردا بگذاریم‎، در آن صورت‎، کارهایی هم که باید در فرصتهای فردا انجام شود، عقب می‎افتد، و اگر کار به همین شکل پیش برود، تمام فرصتهای‎ روزهای آینده ما نیز، تباه می‎شود و از دست می‎روند.
          پس هر کاری را، باید در فرصت مناسب آن کار انجام داد، وگرنه ممکن‎ است که دیگر، هیچگاه فرصتی برای انجام آن پیدا نشود.
          مثلاً سنین کودکی و نوجوانی‎، فرصت مناسب تحصیل علم و آموختن‎ دانش است‎. کسی که چنین فرصت مناسبی را از دست بدهد، در سالهای‎ بعد، گرفتاریهای زندگی‎، اشتغال به کار و تأمین معاش‎، رسیدگی به امور خانه و همسر و فرزندان‎، و دهها مسئولیت دیگر، به او اجازه و فرصت‎ تحصیل نخواهند داد.
          بهمین دلیل است که انسان باید هر فرصتی را که پیش می‎آید، غنیمت بشمارد و از آن بهترین استفاده را بکند. وگرنه‎، از دست دادن‎ فرصت‎، مایه غم و اندوهی می‎شود که به هیچ قیمتی‎، قابل جبران نخواهد بود.2
 
1ـ نهج‎البلاغه‎، کلمات کوتاه‎، شماره 114.
2ـ پندهای کوتاه از نهج‎البلاغه‎، ص 113.

درس سوم

درس سوّم
 
 
1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ داستان ( کفش وصله‎دار )
4ـ گردش علمی
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ پیام نهج‎البلاغه
7ـ خطبه شگفت‎انگیز بدون الف
 
 
                                                                                 درسی از نهج‎البلاغه
 
 
در دوستی و دشمنی اندازه نگهدار
 
 
أَحْبِب‎ْ حَبِیبَک‎َ هَوْناً مَا، عَسَی أَن‎ْ یَکُون‎َ بَغیِضَک‎َ یُوْماً مَا،
وَأَبْغِض‎ْ بِغَیْضِک‎َ هَوْنَاً مَا، عَسَی أَن‎ْ یَکُون‎َ حَبِیبَک‎َ یَوْماً مَا1
 
در دوستی با دوست خود اندازه نگهدار، بخاطر آنکه شاید روزی با تو دشمن شود،
 و در دشمنی با دشمن خود نیز اندازه نگهدار، بخاطر آنکه‎ شاید او نیز،
 روزی با تو دوست شود.
 
          در دوستی و دشمنی نیز، همچون مسائل دیگر، باید میانه روی کرد و اندازه نگهداشت‎. چون زیاده روی در دشمنی و یا دوستی نیز، ممکن است‎ زیانهایی متوجه ما سازد، که دیگر قابل جبران نباشد.
          وقتی با کسی دوست می‎شویم‎، نباید در معاشرت با او آنقدر زیاده‎روی‎ کنیم‎، که بیش از اندازه به حریم زندگی ما نزدیک شود، و تمام اسرار ما را بداند. زیرا ممکن است روزی بین ما اختلافی پیدا شود و آن دوست‎، به‎ صورت دشمن ما درآید. در آن صورت‎، او چون تمام اسرار ما را می‎داند و از آنچه در حریم‎ خانواده ما می‎گذرد آگاه است‎، می‎تواند از دانسته‎های خود،ءے؛++ک‎ بر ضد ما سوء استفاده کند، و ضربه‎هایی به ما بزند، که دیگر قابل جبران‎ نباشد. در دشمنی نیز باید میانه‎رو باشیم و اندازه نگه داریم‎. یعنی نباید دشمن را آنقدر آزار و اذیت کنیم‎، و آنقدر درباره‎اش سخنان زشت و زننده‎ بگوئیم‎، که اگر روزی با یکدیگر دوست شدیم‎، به خاطر کارها و حرفهای‎ خود، شرمنده و خجل باشیم‎.2
 
1ـ نهج‎البلاغه‎، کلمات کوتاه‎، شماره 260.
2ـ پندهای کوتاه از نهج‎البلاغه‎، ص 89.
 
 
 
نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
 
3 ـ ف ـ شجاعی از هرمزگان‎:
          صفحات تاریخ را ورق می‎زدم و تک‎تک جملات آن را مرور می‎نمودم‎، ولی هرچه گشتم‎، نتوانستم کتابی را (بجز قرآن‎) و بعد از قرآن مثل‎ نهج‎البلاغه بیابم‎، هر چند بررسی کردم و هر راهی رفتم ولی باز به همان‎ کتاب روی آوردم‎.
          حس کردم آن را دوست دارم و آن را از جان و دل خواندم و هرچه‎ می‎خواندم به آخر نمی‎رسیدم و تشنه‎تر می‎شدم زیرا مطالعه این کتاب‎ احتیاج به زمینه‎ای خاص داشت و من آن را یافته و از دل و جان پذیرای‎ آن بودم‎.

درس دوم

درس دوّم
 
 
 
1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ شگفتیهای آفرینش ( طاووس 1)
4ـ من کیستم‎؟
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ یک خاطره
7ـ پیام نهج‎البلاغه
 
 
                                                                                   درسی از نهج‎البلاغه
 
 
صبر و ظفر
 
 
                             لاَ یَعْدَم‎ُ الصَّبوُرُ الظَّفَرَ وِ اِن‎ْ طَال‎َ بِه‎ِالزَّماَن‎ُ1
 
            شخص بردبار و شکیبا، پیروزی را، سرانجام از دست نخواهد داد،
            هر چند روزگاری دراز بر او بگذرد.
 
          انسان برای به دست آوردن پیروزی‎، باید صبر و شکیبایی داشته باشد. زیرا کسی که در برابر مشکلات زندگی‎، صبور و بردبار باشد، می‎تواند با حوصله و شکیبائی‎، سر فرصت فکر کند و راههای مختلف را بررسی و آزمایش کند، و سرانجام‎، از میان آنها، راهی را که به پیروزی می‎رسد برگزیند، ولی افراد شتاب‎زده‎، که برای انجام هر کاری‎، عجله می‎کنند و حاضر نیستند صبر و آرامش بکار برند، در برابر مشکلات دست و پای خود را گم می‎کنند و هیچگاه نمی‎توانند یک راه حل منطقی و درست پیدا کنند.
          یک ضرب‎المثل‎فارسی می‎گوید: «صبر تلخ است ولیکن میوة شیرین‎ دارد».
          و ضرب‎المثل دیگری هم می‎گوید: «گر صبر کنی‎، زغوره حلوا سازم‎»
          این دو ضرب‎المثل‎، که تقریباً معنی یکسانی دارند، به خوبی ارزش و کارسازی صبر و بردباری را نشان می‎دهند. وقتی درخت «مو» شروع به‎ میوه‎دادن می‎کند، میوه‎هایش به صورت دانه‎های ریزی به نام «غوره‎» است که مزه‎ای بسیار ترش دارد و قابل خوردن نیست اگر کسی چند ماه‎ صبر کند این غوره‎های ترش‎، به انگورهای شیرین و آبدار مبدل می‎شوند، که می‎توان با آن‎، شیرین‎ترین حلواها را ساخت‎.
          اما کسی که صبر نداشته باشد، و برای استفاده از میوه درخت مو عجله‎ کند، از عجله خود فایده‎ئی نخواهد برد، چون هر کدام از غوره‎ها که به دهان‎ بگذارد، کمترین اثری از شیرینی در آن نخواهد دید.
          پس صبر و شکیبایی‎، اگر چه ممکن است تلخ و دشوار باشد، و اگر چه‎ ممکن است سالیان دراز طول بکشد ولی سرانجام به پیروزی منتهی‎ می‎شود. همچنانکه در قرآن کریم نیز صبر به عنوان یکی از عبادات ذکر شده است‎!2
 

درس اول

درس اول
 
 
1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ داستان ( پاداش شرکت در هدف )
4ـ او کیست‎؟ دلاور مسلمان
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ دانستنیها
7ـ پیام نهج‎البلاغه
 
 
                                                                                   درسی از نهج‎البلاغه
 
 
چرا بنده دیگران‎؟
 
 
                               وَلاتَکُن‎ْ عَبْدَ غَیْرِک‎َ وَقَدْ جَعَلَک‎َاللَّه‎ُ حُرّاً.1
 
                          بنده دیگران مباش‎، که خدا، تو را آزاد آفریده است‎.
 
          خداوند، انسان را به صورت موجودی «آزاد»، و دارای شخصیت و عزت‎ نفس آفریده است‎. و به او عقل و شعور و نیروی درک و دریافت‎، و قدرت‎ اراده بخشیده است‎، تا اندیشه خود را به کار اندازد، از نیروی بدنی خود استفاده کند، و با قدرت فکر، و تن دادن به کار و تلاش‎، در کمال آزادی و سربلندی‎، زندگی شرافتمندانه‎ای را دنبال کند. در آفرینش خدا، هیچ‎ انسانی از دیگری برتر و با ارزش‎تر، یا کمتر و بی‎مقدارتر نیست‎. بنابراین‎، هیچ انسانی حق ندارد که دیگران را بنده خود سازد، و هیچ انسانی هم حق‎ ندارد خود را به صورت بنده دیگران درآورد. زیرا بندگی‎، تنها در برابر خداوند متعال شایسته است‎، و جز خدا، هیچکس شایسته آن نیست که‎ انسانی‎، در برابرش‎، خود ر ا دچار ذلّت و زبونی کند و مانند بنده ناتوان و بی‎مقداری ظاهر شود.
          البته کسی که عزّت‎نفس داشته باشد، و ارزش انسانی خود را بشناسد،ءے؛ک‎؟ به آزادی گرانقیمتی که خداوند به او ارزانی داشته‎، احترام خواهد گذاشت‎. چنین فردی‎، همیشه به نیروی فکر و قدرت کار و تلاش خود متکی خواهد بود، به آنچه در یک زندگی شرافتمندانه نصیبش می‎شود قناعت خواهد کرد، و در نتیجه‎، همواره سربلند و آزاد خواهد زیست‎.
 
اما افراد ذلیل و بی‎شخصیّتی هم پیدا می‎شوند، که به خاطر مال دنیا، در برابر ثروتمندان یا صاحبان مقام و قدرت‎، به زانو می‎افتند، سرتعظیم‎ فرود می‎آورند و به صورت بنده‎ای ذلیل و بی‎ارزش ظاهر می‎شوند، تا شاید از ثروت و مقام آن افراد بهره‎ای ببرند و بیش از حد لیاقت خود، مال و مقامی به دست آورند.
          امام‎(ع‎)، اینگونه افراد را نکوهش می‎کند و به همه مسلمانان هشدار می‎دهد که‎: مبادا آزادی و ارزش انسانی خود را، که خداوند به شما ارزانی‎ داشته است‎، پایمال کنید و به طمع مال و مقام‎، در برابر انسانی همچون‎ خودتان‎، بندگی کنید، زیرا خداوند، همه انسانها را آزاد و یکسان آفریده‎
 است‎!2
 
1ـ نهج‎البلاغه نامه 31.
2ـ پندهای کوتاه از نهج‎البلاغه‎، ص 69.