.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

تفسیر آیات قران در نهج البلاغه

عوامل دفع عذاب الهی

وماکان الله لیعذبهم وانت فیهم وماکان الله معذبهم وهم یستغفرون .(انفال/33)

و آنگاه که تو در میانشان هستی خدا عذابشان نکند وتا آنگاه که از خدا آمرزش می طلبد نیز  خدا عذابشان نخواهد کرد .

حضرت علیه السلام در مورد چگونگی دفع عذاب الهی می فرماید: وحکی عنه ابوجعفر محمد بن علی الباقر علیهماالسلام انه قال: کان فی الارض امانان من عذاب الله وقد رفع احدهما فدونکم الاخر فتمسکوا به .اما الامان الذی رفع فهو رسول الله علیه وآله وسلم. واما الامان الباقی  فالاستغفار قال الله تعالی :"وماکان الله معذبهم وهم یستغفرون "(1).

ابوجعفر امام محمد باقرعلیه السلام از آن حضرت حکایت کند که فرمود :  بر روی زمین مردم را از عذاب خدا، دو چیز مایه امان بود: یکی از آن دو برداشته شد و دیگری برجاست آنرا بگیرید و بدان تمسک جویید. آن امان که براشته شد رسول الله صلی الله علیه و آله بود. و آن امان که بر جای ماند، استغفار است.

خدای تعالی فرماید:" تا آنگاه که تو در میانشان هستی، خدا عذابشان نکند و تا آنگاه که از خدا آمرزش می طلبد خدا عذابشان نخواهد. "

 

شیطان

قال رب بما اغویتنی لازینن لهم فی الارض و لاغوینهم اجمعین( حجر/39)

گفت ای پروردگار من چون مرا نومید کردی، در روی زمین بدیها را در نظرشان بیارایم و همگان را گمراه کنم.                                                                         

در رابطه با این آیه حضرت علی علیه السلام اولاً بیان می نماید که گوینده این سن ، شیطان بوده و بعد وی را معرفی نموده، در ثانی به انسان توصیه می فرماید.

فاعتبروا بما کان من فعل الله بابلیس اذا حبط عمله الطویل و جهده الجهید... فی حومة ذل. و حلقه صیق. و عرصة موت. و جولة بلاء.(2)

از آن معاملت که خداوند با ابلیس کرد عبرت گیرید. آن همه اعمال نیکویش را باطل گردانید و آن همه سعی و کوشش او را بی ثمر ساخت. ابلیس شش هزار سال خدا را عبادت کرد، حال از سالهای دنیا بود یا سالهای آخرت کس نداند، ولی یک ساعت تکبر ورزید. بعد از ابلیس چه کسی ممکن است که از اینگونه نافرمانیها در برابر ذات احدیت در امان ماند؟

هرگز خداوند انسانی را به بهشت نمی برد که مرتکب عملی شده باشد که ملکی را به سبب آن از بهشت رانده است. حکم او بر اهل آسمانها و مردم روی زمین یکسان است. و میان خدا و هیچیک از بندگانش مصالحه ای نیست که چیزی را که بر همه جهانیان حرام کرده بر آن بنده مباح نموده است.

پس ای بندگان خدا بترسید از این که دشمن خدا، شیطان ، شما را به بیماری خود( تکبر و خودپسندی) دچار گرداند و به ندای خود شما را از جای برانگیزاند و سواران و پیادگان خود را به سر شما آورد، به جان خودم سوگند که او تیر تهدید در کمان رانده و کمانش را سخت کشیده است و از جایی نزدیک بر شما تیر می بارد و گفت:

" ای پرودگار من چون مرا نومید کردی، در روی زمین بدیها را در نظرشان بیارایم و همگان را گمراه کنم" با این سخن تیر به تاریکی می افکند، تیری که هرگز به هدف  نمی رسید. ولی جماعتی از زادگان حمیت و قومی از متعصبان و سوارکاران میدان تکبر و جهالت سخنش را راست پنداشتند. تا آنگاه که آن سرکش و طاغی از میان شما برپای خاست و مطیع فرمان وی شد. شما در او طمع بستید و در طمع خود پای فشردید تا آن وسوسه ها که در دل داشتید، آشکار گردید و استیلای او بر شما نیرو گرفت و لشکرهای خود بر سر شما کشید، و در مغاک خواری ومذلتتان افکند و در ورطه هلاکتان سرنگون ساخت و با تنی مجروح پایمالتان نمود.

نیزه ها در چشمانتان، نشاندند و گلوهایتان را بریدند و بینی هایتان را خرد کردند بدین قصد که شما را بکشند و مهار در بینی کرده به سوی آتشی که برایتان مهیا شده است بکشند. پس شیطان به سبب آسیب رساندنش به دین شما و آتش افروزیش در دنیای شما بزرگتر از کسانی است که به نبردشان برخاسته اید و برای پیکار به آنان آرایش لشکر داده اید پس همه سعی خود را بر دفع او گمارید. به خدا سوگند که او برپدر شما فخر کرد و برحسب ونسب شما عیب گرفت و سوارانش را بر سرشما آورد. پیادگانش را بر سر راهتان بداشت. چنانکه، در هر جا شکارتان می کند و سرانگشتانتان را می برد. به هیچ حیله خود را در امان نتوانید داشت و به هیچ افسون دفع آن نتوانید کرد در لجه خواری گرفتار مانده اید، در چنبر تنگی افتاده اید و در عرصه مرگ و فنا و جولانگاه بلا اسیر شده اید.

 

معنی عدل و احسان

ان الله یأمر بالعدل و الاحسان...(نحل/90)

خدا به عدل و احسان و به بخشش به خویشاوندان فرمان می دهد...

امام علی علیه السلام را در این کلام عدل و احسان را معنی کرده است.

و قال علیه السلام فی قوله تعالی " ان الله یأمر بالعدل و الاحسان": العدل الانصاف و الاحسان التفضل.(3) در معنی این فرموده خدایتعالی از او پرسیدند: که خدا به دادگری و نیکوکاری فرمان می دهد" فرمود: عدل، انصاف دادن است و احسان، نیکی کردن و بخشش داشتن است.

 

پی نوشتها:

1- کلمات قصار 88.

2- خطبه 192، ص 211.

3- کلمات قصار 231.

                                                                                                                                                                                      منبع : سایت بلاغ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی