.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

ترجمه خطبه های 46 - 50 نهج البلاغه ( شهیدی )

خطبه 46-در راه شام

هنگام قصد رفتن به شام خدایا به تو پناه می برم از سختی سفر، و رنج و اندوه حضر، و منظر زشت مال، و بد حالی فرزند و عیال، خدا یا تو در سفر یار و همراهی، و برای بازماندگان نگاهبان و پناهی، جز تو چنین که تواند الهی! چه، آن کس را که در خانه گمارند به کار همراهی سفر نیاید، و آن که همراه است نگاهبانی خانه را نشاید.

خطبه 47-درباره کوفه

و از سخنان اوست درباره کوفه ای کوفه می بینم چون چرم عکاظی گسترده شوی، درهای سختی به رویت گشاده، بار سنگین بلا بر سرت فتاده، و می دانم که هیچ ستمکار دست بدی بر تو نیازد، جز این که خدا بلایی به جانش اندازد، یا قاتلی را بر او چیره سازد.

خطبه 48-هنگام لشکرکشی به شام

هنگام عزیمت به شام سپاس خدای را چند که شب در آید و تاریکی افزاید، و سپاس خدای را هر گاه که ستاره ای بدرخشد، و ناپدید گردد و به دیده نیاید، و سپاس خدای را که انعامش پیداست بر این و آن، و فزونی نعمتش را پاداش دادن نتوان. و بعد من پیشتازان سپاه خود را فرستادم و به آنان دستور دادم که از کرانه این رود به یک سو نشوند، تا فرمان من بدانها رسد. چنان دیدم که از این آب بگذرم، و نزد گروهی از مردم شما روم که در کرانه دجله جای دارند، و آنان را برانگیزانم و برای جنگ با دشمنان موجب تقویت نیروی شما گردانم. (می گویم، مقصود امام از ملطاط جانبی است که به سپاهیان فرموده است از آنجا بروند، و آن کرانه فرات است، و کرانه دریا را نیز ملطاط گویند. و اصل آن به معنی زمین همواراست. و از کلمه نطفه، مقصودش آب فرات است و آن از تعبیرهای غریب و عجیب است.)

خطبه 49-صفات خداوندی

سپاس خدای راست که کارهای پوشیده را داند، و نشانه های روشن، او را شناساند، و دیده بینا دیدنش نتواند. نه چشم آن کس که او را نبیند منکر او گردید، و نه دل آن کس که او را شناخت، به دیده تواندش دید. در برتری از همه پیش است و هیچ چیز برتر از او نیست، و در نزدیک بودن چنان است، که چیزی نزدیکتر از او نیست، پس نه برتر بودن او، وی را از آفریده اش دور داشته، و نه نزدیک بودنش آفریده ها را با او در یک رتبت بداشته. خردها را بر چگونگی صفات خود آگاه نساخته، و در شناخت خویش تا آن جا که باید بردیده آنها پرده نینداخته. اوست که نشانه های هستی بر او گواه پیداست، و زبان دل منکر بدین حقیقت گویاست، و از آن چه مشبهان و منکران درباره او گویند مبراست.

خطبه 50-در بیان فتنه

هماناآغاز پدید آمدن فتنه ها، پیروی خواهشهای نفسانی است و نوآوری در حکمهای آسمانی. نوآوریهایی که کتاب خدا آن را نمی پذیرد و گروهی از گروه دیگر یاری خواهد تا برخلاف دین خدا، اجرای آن را به عهده گیرد. پس اگر باطل با حق درنیامیزد، حقیقت جوآن را شناسد و داند، و اگر حق به باطل پوشیده نگردد، دشمنان را مجال طعنه زدن نماند. لیکن اندکی از این و آن گیرند، تابه هم درآمیزد و شیطان فرصت یابد و حیلت برانگیزد تا بر دوستان خود چیره شود و از راهشان به دربرد. اما آن را که لطف حق دریافته باشد، نجات یابد و راه حق را به سر برد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی