.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

ترجمه خطبه های 116 - 120 نهج البلاغه ( شهیدی )

خطبه 116-موعظه یاران

و از سخنان آن حضرت است نه مالهایی بخشیدید در راه کسی که آن مالها را روزی کرد، و نه جانهایی به خطر افکندید به خاطر آنکه آن جانها را پدید آورد. شما، به نام خدا خود را از دیگر بندگان خدا گرامیتر می شمارید، و خدا را در دیده بندگان وی حرمت نمی گذارید. پند گیرید از فرود آمدنتان در خانه های کسان، که پیش از شما می بودند در آن، و بریدن پیوند از نزدیکتر برادران.

خطبه 117-ستودن یاران خود

و از سخنان آن حضرت است شمایید یاران حق، و برادران در دین و ایمان، و در روز جنگ، چون سپر نگاهبان، و خاصگانید و محرمان، جدا از دیگر مردمان. آن را که پشت کند، به یاری شما می زنم و به راه می آورم، و طاعت آن را که رو آرد، امید می دارم. پس مرا یاری کنید، به خیرخواهی نمودن، نصیحتی تهی از دغلی و دورویی بودن که به خدا، من از مردمان بر مردمان اولایم،- که وصی و جانشین رسول خدایم-.

خطبه 118-تحریض مردم به جهاد

و از سخنان آن حضرت است مردم را فراهم آورد و برای جهاد برانگیخت، آنان لختی خاموش ماندند. پس فرمود شما را چه می شود مگر گنگید؟ گروهی گفتند: ای امیرمومنان، اگر تو به راه بیفتی با تو به راه می افتیم. فرمود: شما را چه می شود؟ که توفیق رستگاری میابید! و به راه انصاف عدل، هدایت مشوید. سزاوار است در این هنگام من بیرون شوم؟ برای چنین کار مردی باید که من او را بپسندم، مردی از شما دلیر در کار جنگ آزموده و با تدبیر. مرا نسزد که شهر و سپاه و بیت المال را بگذارم، و خراج زمین، و قضاوت مسلمانان، و نگریستن در حق طلبکاران را نادیده انگارم. آنگاه با دسته ای بیرون شوم، و به دنبال دسته ای به راه افتم، و چون تیر نا تراشیده و سوفار نا نهاده که در تیردان تهی بود، از این سو و آن سو غلطم. حالی که من قطب آسیایم، بر جای ایستاده، و آسیاسنگ به دورم در گردش افتاده. اگر از آن جدا شوم، مدار آن بلرزد و سنگ زیرین آسیا از جای بگردد. به خدا که این رایی خطاست،- و بیرون شدن من در چنین حال نه سزاست-. به خدا، اگر امید شهادتم هنگام دیدار دشمن نبود و ای کاش برایم مقدر بود، پای در رکاب می نهادم و از جمع شما بیرون می فتادم و شما رانمی طلبیدم، چندانکه باد جنوب و شمال آید- که مرا از دیدن شما ملال آید-. سودی ندارد که شما در شمار بسیارید، مادام که دل با یکدیگر ندارید. شما را به راه راست در آوردم، راهی که رونده آن هلاک نگردد جز آنکه خود هلاک خود خواهد. آن که بر پا ایستد به بهشت رود و آن که بلغزد به آتش درآید.

خطبه 119-بیان فضیلتهای خود

و از سخنان آن حضرت است به خدا که دانستم رساندن پیامها را، و انجام دادن وعده ها را، و بیان داشتن امر و نهی ها را. درهای حکمت الهی نزد ما اهل بیت گشوده است، و چراغ دین با راهنمایی ما افروخته است. بدانید که راههای دین- که نزد ماست- یک راه است، و آن راست- و کوتاه است- کسی که آن راه را پیش گیرد، به منزل رسیده و غنیمت برده، و کسی که در آن نرود، گمراه است، و پشیمانی خورده.

برای روزی کار کنید که اندوخته ها برای آن نهند- تا به کار شود-، و رازها در آن روز آشکار شود. آن را که سودش ندهد خردی که دارد، چگونه از خردی که با او نیست سود بردارد؟ که آن غایب، ناتوانتر است از آنچه پیداست. و آن پنهان، محتاجتر است از آنچه هویداست. از آتشی بپرهیزید، که گرمی آن سخت است و ژرفای آن دورتک و پر از بیم، زیور آن آهن و نوشیدنی آن زرد آب و چرک و ریم. بدانید نام نیک که خدا برای کسی میان مردم گذارد، بهتر از مال است که او برای کسی نهد، که او را سپاس ندارد.

خطبه 120-درحکمیت

و از سخنان آن حضرت است (مردی از اصحاب او برخاست و گفت: ما را از داوری بازداشتی، سپس خود داور گماشتی. ما نمی دانیم کدام یک از دو کار، راست و استوار است. امام دست خود بر دست دیگر زد و فرمود:) این پاداش کسی است که پیمان بسته را واگذارد،- و آن را به حساب نیارد- به خدا سوگند، آن گاه که شما را فرمان دادم بدانچه دادم، کاری ناخوش، که خدا خیری در آن نهاده بود، به عهده تان نهادم. اگر پایدار می ماندید، شما را راهنمایی می کردم، و اگر کژی پیش می گرفتید، به راه راستتان می آوردم. اگر سر باز می زدید، تدارک کارتان می کردم. صواب این بود، و رای درست چنین. اما به که؟ و با چه کس- و برای آزار من، بودن شما بس-. می خواهم خود را با شما درمان کنم و درد من شمایید، چونان که کسی خواهد خار را به خار از تن برون کند، و خار در تن او بیشتر شکند. خدایا پزشکان این درد مرگبار به جان آمدند، و آبرسانان بدین شوره زار، ناتوان شدند. کجایند مردمی که به اسلامشان خواندند، و آن را پذیرفتند، و قرآن خواندند، و معنی آن را به گوش دل شنفتند؟ به کار زارشان برانگیختند، و آنان همچون ماده شتر که به بچه خود روی آرد، شیفته آن گردیدند. شمشیرها از نیام برآوردند، و گروه گروه، و صف در صف روی به اطراف زمین کردند. بعضی نجات یافتند، و بعضی مردند. نه مژده زنده ماندن زندگان را شنفتند، و نه آنان را بر مردگان تعزیت گفتند. چشمانشان از گریه تباه، شکمهاشان از روزه لاغر، و به پشت چسبیده. لبهاشان از دعا خشک، و پژمرده گردیده، رنگها زرد از شب زنده داری- بسیار- بر رخسارشان گرد فروتنی پدیدار. برادران من اینانند که رفته اند، و ماراست که که تشنه دیدارشان بپاییم، و بر جدایی آنان دست حسرت به دندان بخاییم. شیطان راههای خود را به شما آسان می نماید، و خواهد که گرههای استوار دینتان را یکی پس از دیگری بگشاید، و به جای هماهنگی بر پراکندگی تان بیفزاید. پس، از دمدمه، و وسوسه او روی برگردانید، و نصیحت آن کس را که خیرخواه شما است قبول کنید، و در گوش کشانید، و به جان بپذیرید- تا زیانبار ممانید-.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی