.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

پند های کوتاه از نهج البلاغه(5)

هشدار مژده است

من حذرک، کمن بشرک.

ح/ 59

ترجمه: کسى که تو را هشدار می ‏دهد مانند کسى است که به تو مژده مى‏دهد.

شرح: گاهى پدر و مادرها، و بزرگترها، و دوستان خوب و دلسوز، از روى خیرخواهى، و براى آن که ما را از انجام کارهاى بد باز دارند، مجبور مى‏شوند به جاى نرمش و ملایمت، با لحنى تند و درشت، هشدار دهند و ما را، از کارى که مى‏خواهیم انجام دهیم، بر حذر و بیمناک سازند.

ممکن است بعضى افراد، اینگونه بر حذر داشتن را خوش نداشته باشند، و از لحن تند و هشدار دهنده کسى که با درشتى از انجام کار بد آنها جلوگیرى می ‏کند، ناراحت شوند.

ولى، فرزند عزیز، این را بدان که: وقتى کسى با درشتى و تندى، به تو هشدار مى‏دهد و از انجام کارهاى بد تو جلوگیرى مى‏کند، مثل کسى است که با لحنى ملایم و مهرآمیز، به تو مژده‏یى را می ‏دهد.

به عنوان مثال: وقتى کسى تو را از تنبلى در مدرسه و بازیگوشى در خانه باز مى‏دارد، و با لحنى تند مى‏گوید: «در خواندن درسهایت تنبلى نکن، چون بیسواد و بیکاره بار می ‏آیى و بدبخت مى‏شوى»، مثل کسى است که به تو مژده می ‏دهد و می ‏گوید: «شاگرد اول شده‏اى و بزرگترین جایزه نصیب تو شده است». پس، از هشدار و انتقاد سازنده ناراحت نشو بلکه خوشحال و متشکر باش زیرا انتقاد بجا، انسان را متوجه اشتباه خود مى‏کند و باعث برطرف شدن عیب و ایراد می ‏گردد.

خودپسندى

الاعجاب یمنع من الازدیاد

ح/ 167

ترجمه: خودپسندى، مانع از پیشرفت و رسیدن به کمال است.

شرح: یکى از بزرگترین عیبهایى که بعضى افراد دچار آن هستند، غرور و خودپسندى است. خودپسند، یعنى کسى که خود را، در همه چیز، برتر و بالاتر از همه مردم مى‏داند، و خیال مى‏کند که هیچ کس در علم و دانش و درک و شعور، به پاى او نمى‏رسد.

شخصى که دچار این عیب بزرگ باشد، از دو جهت لطمه مى‏خورد و صدمه مى‏بیند. نخست، از این جهت که: چون خود را بزرگترین و برترین عاقلان و دانشمندان می ‏داند، دیگر لازم نمى‏بیند که دنبال تحصیل علم و دانش، برود. به این صورت، از آموختن باز مى‏ماند، و در همان مرحله‏یى که هست، در جا مى‏زند، و دیگر بالاتر و پیش‏تر نمی ‏رود.

علاوه بر این، شخص خود پسند، چون کسى را عاقل‏تر و و دانشمندتر از خود نمى‏داند، هنگامى که برایش مسئله و مشکلى پیش مى‏آید، با هیچکس مشورت نمی ‏کند، و از افراد عاقل‏تر و دانشمندتر از خودش، راهنمایى نمى‏خواهد. و به این صورت، از حل مسائل و مشکلات، و گشودن راههاى بسته زندگى‏اش، عاجز مى‏ماند، و همواره، در میان گرداب مشکلات و گرفتاریها دست و پا مى‏زند، و هیچگاه نمى‏تواند راههاى پیشرفت و ترقى را پیدا کند و به سوى کمال گام بردارد.

اکرام خویشاوندان

و اکرم عشیرتک...

نامه/ 31

ترجمه: اقوام و خویشاوندانت را گرامى و عزیز بدار.

شرح: امام علیه‏السلام، در این جمله زیبا و پر معنى، ما را به حفظ و رعایت «صله رحم» دعوت کرده است.

درباره «صله رحم» در قرآن و روایات اسلامى، سفارش فراوان شده است، تا جایى که ترک آن- یعنى بجا نیاوردن صله رحم- از گناهان بزرگ به شمار آمده است. معناى «صله‏رحم» آن است که: انسان، با اقوام و خویشاوندان خود، مناسبات و رفت آمدهاى سالم و صمیمانه داشته باشد، با مهربانى و لطف و گرمى، به دیدار و احوال‏پرسى آنها برود، در حل مشکلات و رفع گرفتاریهاى آنان شرکت کند و هنگامى که آنها مشکل و نیازى داشته باشند، از کمک کردن به آنها خوددارى نورزد.

در این باره، امام علیه‏السلام، با زیباترین و موثرترین بیان، ما را، بیش از پیش از پیش، به اهمیت و ارزش معاشرت با خانواده و خویشاوند، متوجه نموده است.

طبق فرموده امام علیه‏السلام، خویشاوندان، همانند پر و بالى هستند که ما، به کمک آنها قدرت پرواز پیدا می ‏کنیم و می ‏توانیم به آسانى به سوى هدف‏هاى خود برویم. در حالیکه بدون داشتن پر و بال یعنى بدون داشتن خانواده دلسوز و مهربان و یارى دهنده قادر به پرواز نخواهیم بود و به این زودیها، به هدفهاى خود نخواهیم رسید.

از نظر دیگر، ما همچون شاخه و برگ درختى هستیم، که ریشه‏هاى آن را، اقوام و خویشاوندان ما تشکیل مى‏دهند، و در حقیقت، اصالت و پا برجایى ما، به آنها بستگى دارد. و همچنین، خویشاوندان، همانند دستهاى ما هستند، که بوسیله آنها، دشمنان را از خود دور مى‏سازیم، و نیز، هدفهاى خود را به چنگ می ‏آوریم.

به این ترتیب، اگر ما با خانواده و خویشاوندان خود رفت و آمد داشته باشیم، و با مهربانى و نیکدلى و صمیمیت معاشرت کنیم، همیشه در جریان کارها و مشکلات و مسائل زندگى یکدیگر خواهیم بود، و در هنگام گرفتاریها، به کمک همدیگر خواهیم شتافت و از نیروهاى یکدیگر، براى حل مشکلات و سازندگى در راه زندگى یکدیگر، کمک خواهیم گرفت.

و البته، اینها همه به شرطى درست خواهد بود، که براى رفت و آمد و صمیمیت و کمک خواهى، خویشاوندان مومن و متدین و با تقواى خود را انتخاب کنیم. چون خویشاوندى که دین و ایمان محکم و تقواى اسلامى نداشته باشد، جز ضرر و زیان و ایجاد ناراحتى و گرفتارى بیشتر، تاثیرى در زندگى ما نخواهد داشت.

بزرگترین عیب

اکبر العیب ان تعیب ما فیک مثله.

ح/ 353

ترجمه: بزرگترین عیب آن است که: عیبى را که خود نیز دارى، در دیگران، عیب بشمارى.

شرح: کسانى هستند که عیب و ایرادى را که در اعمال و رفتار خودشان وجود دارد، نمى‏بینند و به حساب نمى‏آورند، اما همینکه آن عیب را، در شخص دیگرى ببینند، زبان به عیبجویى و انتقاد باز مى‏کنند، و همه جا و پیش همه کس، از عیب آن شخص سخن مى‏گویند.

براى مثال: گاهى کسى را مى‏بینیم، که براى حقوق انسانى دیگران، ارزش قائل نیست، حق مردم را پایمال مى‏کند، دستمزد کارى را که دیگران برایش انجام داده‏اند نمى‏دهد، یا کم و با تاخیر مى‏دهد، قول و قرارهاى خود را به هم مى‏زند، و وعده‏هایى را که به مردم داده است انجام نمى‏دهد. اما همین شخص، به محض آنکه دیگرى، کمترین حق او را پایمال کند، یا دستمزدش را یک ریال کمتر یا یک روز دیرتر بدهد، یا با او مختصرى بد قولى کند، یا وعده‏یى را که

به وى داده است انجام ندهد، فریادش به آسمان مى‏رود، و همه جا، از آن شخص، عیبجوئى و انتقاد مى‏کند. شاعرى، در همین معنى گفته است:

ببرى مال مسلمان و چو مالت ببرند        داد و فریاد برآرى که: مسلمانى نیست!

امام علیه‏السلام مى‏فرماید: این خود، بزرگترین عیب است که تو، عیبى را در مردم ببینى و آن را زشت و ناپسند بشمارى و زبان به انتقادش بگشایى، در حالیکه خودت نیز، شبیه همان عیب را داشته باشى، ولى به آن توجه نکنى.البته، منظور امام این نیست که وقتى در دیگران عیبى را دیدى که خودت نیز شبیه آن عیب را دارى، همین کافى است که عیب دیگران را به زبان نیاورى، و در عوض، عیب خودت نیز، سر جایش باقى بماند. بلکه، منظور این است که وقتى، عیب دیگران، باعث ناراحتى ما شد، هوشیار باشیم و فورا به خود آئیم و ببینیم که آیا خود ما نیز، آن عیب را داریم یا نه؟ و اگر دیدیم که خودمان نیز، داراى همان عیب هستیم، در صدد بر طرف کردن آن برآئیم، زیرا آن عیب، همانطور که در وجود دیگران، ما را ناراحت کرده است، در وجود ما نیز باعث ناراحتى دیگران خواهد شد.

بنیاد نهج البلاغه هیات تحریریه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی