پند های کوتاه از نهج البلاغه(9)
- جمعه, ۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۱۶ ب.ظ
ستیزهجویى
لا تدعون الى مبارزه، و ان دعیت الیها فاجب، فان الداعى باغ و الباغى مصروع.
ح/ 233
ترجمه: کسى را به ستیز دعوت مکن، اما اگر تو را به مبارزهاى دعوت کردند، براى دفاع از خود، جنگ را قبول کن. زیرا شخص ستیزهجو، ستمگر است، و ستمگر بر خاک مىافتد و مغلوب مى شود.
شرح: یکى از افتخارات فراوان اسلام، این است که در دستورات آن هیچگاه دعوت به ستیزه وجود ندارد. زیرا اسلام، دین صلح و صفا و آشتى است، و قادر است که تمام مسائل را با منطق قوى و دلایل روشن و محکم خود حل کند. و به خاطر همین برخوردارى از منطق و دلیل است که هیچگاه پیغمبر (ص) و ائمه معصوم (ع) لازم نمىدیدند کارها را با زور پیش ببرند، و رفتار جنگ طلبانه داشته باشند و جنگى را شروع کنند.
در جنگهاى صدر اسلام، هیچگاه حضرت محمد (ص) و مسلمانان براى جنگ پیشقدم نمىشدند و به جنگ کسى نمى رفتند. بلکه این دشمنان اسلام بودند که یا بطرف مسلمانان لشکرکشى مىکردند، یا آنقدر به آزار و اذیت و شکنجه مسلمین مىپرداختند که آنها هم براى دفاع از خود ناچار از جنگیدن مى شدند.
دلیل اینکه اسلام، پیشقدم شدن در جنگ و جنگ طلب بودن را جایز نمىداند، این است که هر کس جنگ طلب باشد، و با برپا کردن جنگ به کشتار و تجاوز دست بزند، «ستمگر» است. و ستمگر نیز، سرانجام بر خاک مىافتد و مغلوب مىشود. پس اسلام، هرگز دستور جنگ طلبى نمىدهد، چون هرگز نمىخواهد پیروانش ستمگر باشند.اما، همان اندازه که اسلام، مسلمانان را از جنگ طلبى بر حذر مىدارد، به همان اندازه هم، هر مسلمانى را موظف مىسازد که در برابر جنگ طلبها، از خود دفاع کند. زیرا دفاع نکردن در برابر جنگ طلبها، دلیل خوارى و زبونى است، و اسلام هرگز نمىخواهد که پیروانش خوار و زبون باشند و به دیگران، اجازه کشتار و تجاوز بدهند.
به همین دلیل است که امام علیهالسلام نیز مىفرماید که مسلمانان نباید جنگ طلب باشند، اما اگر جنگى به آنها تحمیل شد، باید بهر قیمتى که هست از خود دفاع کنند و حتى «با چنگ و دندان به جهاد برخیزند و به زمزمههاى شوم صلح و سازش اعتنا نکنند».
چه بسا که یکبار خوردن
کم من اکله منعت اکلات.
ح/ 171
ترجمه: بسا که یک بار خوردن چیزى، تو را از خوردن بسیارى از خوردنیهاى دیگر، محروم مى کند.
شرح: گاهى کسى را مىبینیم که سر سفره، به غذائى مىرسد که با وضع مزاجى آن روز او سازگار نیست و نباید از آن بخورد. اما او نمىتواند از هوس خوردن جلوگیرى کند، و از آن غذاى ناسازگار مىخورد، و چند ساعت بعد، به بستر بیمارى مىافتد. یا گاهى، کس دیگرى را مىبینیم، که ناراحتى مزاجى ندارد، ولى در خوردن غذا، چنان افراط و زیادهروى مىکند که بیمار مى شود.
در هر حال، اینگونه افراد، بخاطر آن که نتوانستهاند شکم خود را نگاه دارند چنان بیمار و نزار مىشوند، که تا مدتها از خوردن بسیارى از غذاها و میوهها و خوراکىها محروم مىشوند. و به دستور پزشک تا چند روز، جز غذائى ساده، نمىتوانند به چیز
دیگرى لب بزنند.در حالیکه اگر آن یکى ناپرهیزى نمىکرد، و این یکى به افراط و زیاده روى نمىپرداخت هر دو، در روزهاى بعد نیز مى توانستند از هر نوع خوراکى استفاده کنند، و ناچار از تحمل چند روز پرهیز و محرومیت نمى شدند.
این سخن امام علیهالسلام، به ما مىآموزد که: در هر کارى، باید به عاقبت آن هم بیندیشیم و صلاح خود را تشخیص دهیم. یعنى اگر دیدیم، در کارى، با یکبار استفاده کردن، چندین استفاده بعدى را از دست مىدهیم، باید از انجام آن کار، خوددارى کنیم.
صبر و ظفر
لا یعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان.
ح/ 153
ترجمه: شخص بردبار و شکیبا، پیروزى را، سرانجام از دست نخواهد داد، هر چند روزگارى دراز بر او بگذرد.
شرح: انسان براى به دست آوردن پیروزى، باید صبر و شکیبائى داشته باشد. زیرا کسى که در برابر مشکلات زندگى، صبور و بردبار باشد، مىتواند با حوصله و شکیبائى، سر فرصت، فکر کند و راههاى مختلف را بررسى و آزمایش کند، و سرانجام، از میان آنها، راهى را که به پیروزى مىرسد برگزیند. ولى افراد شتاب زده، که براى انجام هر کارى، عجله مىکنند و حاضر نیستند صبر و آرامش بکار برند، در برابر مشکلات دست و پاى خود را گم مىکنند و هیچگاه نمىتوانند یک راه حل منطقى و درست پیدا کنند.
یک ضرب المثل فارسى مىگوید: «صبر تلخ است ولیکن بر شیرین دارد». و ضرب المثل دیگرى هم مىگوید: «گر صبر کنى،زغوره حلوا سازى«. این دو ضرب المثل، که تقریبا معنى یکسانى دارند، به خوبى ارزش و کار سازى صبر و بردبارى را نشان مىدهند. وقتى درخت »مو« شروع به میوه دادن مىکند، میوههایش به صورت دانههاى ریزى بنام »غوره« است که مزهیى بسیار ترش دارد و قابل خوردن نیست. اگر کسى چند ماه صبر کند، این غورههاى ترش، به انگورهاى شیرین و آبدار مبدل مىشوند، که مىتواند با آن، شیرینترین حلواها را نیز بسازد. اما کسى که صبر نداشته باشد، و براى استفاده از میوه درخت مو عجله کند، از عجله خود فایدهئى نخواهد برد. چون هر کدام از غورهها که به دهان بگذارد، کمترین اثرى از شیرینى در آن نخواهد دید.
پس صبر و شکیبائى، اگر چه ممکن است تلخ و دشوار باشد، و اگر چه ممکن است سالیان دراز طول بکشد ولى سرانجام به پیروزى منتهى مىشود. همچنانکه در قرآن کریم نیز صبر بعنوان یکى از عبادات ذکر شده است.
میانه رو تنگدست نمى شود
ما اعال من اقتصد.
ح/ 140
ترجمه: کسى که در خرج کردن میانه روى کند، تنگدست نمى شود.
شرح: بهترین راه، براى داشتن یک زندگى آسوده و راحت، میانه روى در خرج کردن است. و این، راهى است که اسلام و قرآن به ما مىآموزند. خداوند، در قرآن کریم، به مومنان مىفرماید: که باید در زندگى میانهرو باشند. یعنى نه آنقدر خسیس باشند و کم خرج کنند که حتى آسایش خود و خانوادهشان خراب شود، و نه آنقدر ولخرج باشند و مال خود را دور بریزند که به فقر و تنگدستى دچار شوند.
سخن امام علیهالسلام نیز به ما مىآموزد: انسان، هر قدر هم که درآمد زیادى داشته باشد، اگر در خرج کردن اندازه نگه ندارد، درآمدش تمام مىشود، و خودش نیز تنگدست و محتاج مىشود. اما کسى که عقل معاش دارد و پولش را به اندازه خرج مى کند، هیچگاه تنگدست و محتاج نخواهد شد.
بنیاد نهج البلاغه هیات تحریریه
- ۹۲/۰۴/۰۷