پند های کوتاه از نهج البلاغه (13)
- شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۰ ق.ظ
پرهیز از جایگاه تهمت
من وضع نفسه مواضع التهمه فلا یلومن من اساء به الظن.
ح/ 159
ترجمه: کسى که خود را در معرض بد نامى و جایگاه تهمت قرار مى دهد، نباید کسى را که به او گمان بد مى برد، ملامت کند.
شرح: یکى از دستورهاى اسلامى این است که: مسلمان مومن نباید فقط به این که کار بد نمى کند و حرف بد نمى زند، راضى و خشنود باشد. بلکه باید از شنیدن حرف بد و دیدن کار بد نیز خوددارى کند. یعنى اگر در مکانى، عده اى، سخنان گناه آلود بر زبان بیاورند، نباید آنجا بماند و آن سخنان را بشنود. یا اگر در جایى کارهاى گناهآلود انجام شود، نباید در آنجا درنگ کند.
امام علیهالسلام نیز، بر اساس همین دستور اسلامى، شیعیان خود را راهنمایى فرموده است. طبق فرمایش امام (ع): مسلمان مومن، نباید به جاهایى برود، که در آنها، کارهاى زشت و گناه آلود انجام مى گیرد. مثلا هرگز نباید به قمارخانه یا مشروب فروشى برود. زیرا با رفتن به چنین مکانهایى، به جایگاه تهمت قدم مى نهد و خود را در معرض بدنامى قرار مى دهد. یعنى هر چند هم که خود او، اهل قمار و مشروب نباشد، وقتى در چنان مکانهایى دیده شود، مورد بد گمانى قرار خواهد گرفت. و دیگران که از باطن او خبر ندارند، ممکن است تصور کنند که او نیز اهل قمار و مشروب است و به این ترتیب، به او تهمت قماربازى و مى گسارى بزنند.
روشن است که اگر چنین وضعى پیش بیاید، کسى که مورد تهمت قرار گرفته، نباید کسانى را که به او بدگمان شده و تهمت زدهاند، ملامت کند. زیرا، تقصیر از خود اوست، که با قدم گذاشتن به چنان مکانهایى، در دل دیگران، نسبت به خود بدگمانى ایجاد کرده است.
فرصت را از دست ندهیم
اضاعه الفرصه غصه.
ح/ 118
ترجمه: از دست دادن فرصت، مایه غم و اندوه است.
شرح: عمر انسان کوتاه و زودگذر است، و فرصتهاى زندگى کوتاهتر و زودگذرتر از آن. هر روزى که از عمر انسان مى گذرد، تعدادى از فرصتهاى زندگى او نیز براى همیشه از دست مىرود و نابود مى شود.
چون فرصتهاى زندگى، دیگر قابل بازگشت نیستند، باید از هر فرصتى بهترین استفاده را بکنیم.استفاده کردن از فرصت، یعنى اینکه هر کارى را در وقت مناسب آن انجام دهیم. اگر فرصتى که امروز، براى انجام کارى در اختیار ما است از دست برود، فردا، براى آن کار، فرصتى نخواهد بود. چون فرصتهاى فردا هم، مخصوص کارهاى دیگرى است که هر یک باید در وقت خود انجام شود، و دیگر نمى توانیم کارى را که فرصت انجامش امروز بوده، براى فردا بگذاریم، در آن صورت، کارهایى هم که باید در فرصتهاى فردا انجام شود، عقب مى افتد، و اگر کار به همین شکل پیش برود، تمام فرصتهاى روزهاى آینده ما نیز، تباه مى شوند و از دست مى روند.
پس هر کارى را، باید در فرصت مناسب آن کار انجام داد، و گرنه ممکن است که دیگر، هیچگاه فرصتى براى انجام آن پیدا نشود. مثلا سنین کودکى و نوجوانى، فرصت مناسب تحصیل علم و آموختن دانش است. کسى که چنین فرصت مناسبى را از دست بدهد، در سالهاى بعد، گرفتاریهاى زندگى، اشتغال به کار و تامین معاش، رسیدگى به امور خانه و همسر و فرزندان، و دهها مسئولیت دیگر، به او اجازه و فرصت تحصیل نخواهند داد.
بهمین دلیل است که انسان باید هر فرصتى را که پیش مى آید، غنیمت بشمارد و از آن بهترین استفاده را بکند. و گرنه، از دست دادن فرصت، مایه غم و اندوهى مى شود که به هیچ قیمتى، قابل جبران نخواهد بود.
مسئولیت وعده
المسئول حرحتى یعد.
ح/ 336
ترجمه: کسى که از او درخواستى مى شود، تا زمانى که وعده انجامش را نداده باشد، آزاد است.
شرح: اسلام، درباره وفاى به عهد سفارش بسیار کرده است. تا جایى که گفته مىشود: یکى از تفاوتهاى مسلمان با دیگران، در این است که مسلمان، وقتى براى انجام کارى قول بدهد، دیگر به هیچ قیمتى نباید از انجام قول و وعده خود، شانه خالى کند.
بدین ترتیب، مسلمان باید به شدت مراقب قول و قرارهاى خود باشد، و یا بىتوجهى به عهد و وعدههایش، خود را نسبت به دستورهاى اسلام، بى اعتناء نشان ندهد.پس هرگاه، کسى از شما درخواستى کرد، نباید نسنجیده و بدون اندیشه و حساب، وعده انجام آن را بدهید. بلکه باید به خوبى فکر کنید و ببینید که آیا توانایى انجام آن کار را دارید یا نه. چون اگر وعدهیى بدهید و بعد، از عهده انجامش برنیائید، کسى که به او وعده داده اید، به اطمینان قول شما، در انتظار کمک و مساعدت شما مى ماند، و براى حل مشکل خود، دست به اقدام دیگرى نمى زند و اگر شما وعده خود را انجام ندهید، ممکن است به آن شخص و زندگى فردى و خانوادگى و اجتماعى اش، لطمه هاى جبرانناپذیر وارد آید و مسلمان مومن، هرگز راضى نمى شود تا برادر و خواهر دینى اش، بخاطر بد قولى او، لطمه ببیند.
امام علیهالسلام، براى آن که ارزش و اهمیت خوش قولى، و زشتى بد قولى را نشان دهد، در این کلام، موضوع را به شکل تازه اى مطرح کرده است. حضرت مى فرماید: وقتى از شما درخواستى مى شود، تا زمانى که قول انجامش را نداده اید، آزاد هستید که انجام آن کار را قبول کنید یا قبول نکنید. اما همینکه وعده انجامش را دادید، دیگر آزاد نیستید، بلکه خود را به صورت بنده کسى در آوردهاید، که باید برایش کارى انجام بدهید.
یعنى انسان، در برابر قول و قرارى که مى گذارد، آنقدر مسئولیت پیدا مى کند که گویى به صورت بندهى قول و عهد خود درآمده است، و هیچ چارهیى، جز انجام آن ندارد.
بنیاد نهج البلاغه هیات تحریریه
- ۹۲/۰۴/۰۸