شگفتیهای نهج البلاغه 5 ( فریبکاران،غیبت، علی و پیامبران )
- جمعه, ۲۱ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۴ ق.ظ
فریبکاران
خطبهاى از امام وفا همراه با راستى است و من سپرى نگهدارتر از آن نمى شناسم و آنکس که بداند بکجا بازمیگردد و معاد را بشناسد ، هرگز به فریبکارى دست نمى زند و ما ، در روزگارى بسر مى بریم که بیشتر مردمش ، حیله گران را زیرک مىشمارند و نادانان ، فریبکاران را بدرست اندیشى مىستایند ، آنها را چه م ىشود ؟ خدایشان بکشد .
بینایان پردانش و دیدهم راه فریب را مى دانند ولى آنرا مانع فرمان و نهى خدا میدانند و با این که توان فریبکارى را دارند از آن کناره میگیرند ولى فرصت طلبانى که پاىبند ایمان نیستند از آن بهره میگیرند
غیبت
سخنى در پرهیز از غیبت
آنها که از گناه بدورند و از خطر معصیت بسلامت جستهاند ،شایسته است که بر گناهکاران و نافرمانان ، ببخشایند و به آنها مهر ورزند و سپاس بیگناهى بر آنها چیره باشد تا به گناهکاران نتازند و به غیبت آنها نپردازند ، این غیبتگر را چه میشود که برادرش را غیبت میکند و به سرزنش او مى پردازد ؟
آیا بیاد نمى آورد که خداوند گناهان او را پوشیده داشته و رسوایش نساخته است ، گناهانى که از گناهان برادرش بزرگتر بوده است ؟ چگونه او را بگناهى سرزنش میکند که خود نیز بمانند آنرا مرتکب شده است ؟ و اگر گناهى مثل گناه او انجام نداده در انجام گناهى که از آن بزرگتر است بنافرمانى خداى پرداخته است و بخدا سوگند اگر هم گناه بزرگى بجا نیاورده و گناهانش کوچک بوده است گستاخى او بر عیبجوئى مردم از آن گناهان بزرگتر است .
اى بنده خدا در عیبجوئى هیچ گناهکارى شتاب مکن ، شاید که خدا او را آمرزیده باشد و بر گناه کوچک خود ایمن مباش شاید که بجهت آن کیفر یابى ،
پس هر کدام از شما ، بگناه دیگرى آگاه است باید از بدگوئى او دست بردارد و بجبران گناه خویش پردازد و بسپاس پاکدامنى خویش به افشاى گناهان دیگران نپردازد .
على و پیامبران
على ، حق پیامبران را بزرگ میداند و مجاهدت بهتانگیز شان را در تبلیغ خدا و هدایت مردم محترم میشمارد و نقش والاى آنها را در استحکام پیمان خدا و مردم بیان میدارد و انگیزههاى عظیم پیامبرى را برمى شمارد و چنین میفرماید :
« خداوند از میان فرزندان آدم پیامبرانش را برگزید و از
-----------
( 1 ) گفتار 218 نهج البلاغه
آنها در ابلاغ وحى پیمان گرفت و امانت تبلیغ رسالت را بدانان سپرد بهنگامى که مردمان ، پیمان خویش را با خداى دگرگون ساخته و حق خدا را نشناخته و براى او شریکانى قرار داده بودند و اهریمن آنانرا از شناخت خداى بازداشته و از پرستش او دور کرده بود ،در چنان هنگامهاى خداوند ، پیامبرانش را برانگیخت و رسولانى پیاپى بسوى مردم بفرستاد تا پیمان خداى را از مردم بخواهند و نعمتهاى فراموش شده الهى را بیاد آرند .
پیامبران هم با تبلیغ رسالت خویش ، راههاى روشن را بمردم نمایاندند و گنجینههاى خردشان را باز گشودند و آیات خداوندى را بمردم نشان دادند آیاتى بمانند سقف بلند آسمان که بر فرازشان سایه انداخته و فرش زمین که در زیر پایشان گسترده شده و بهرههاى طبیعى زندگى که زندهشان میدارد و مرگهائى که به سراغشان مى آید و بیماریهائى که پیر و فرسودهشان مى سازد و حوادثى که پیاپى بر آنها فرود مى آید .
و خداوند هرگز بندگانش را بدون رهبر و پیامبر نگذاشت و کتابهاى آسمانى و دلایل روشن و راههاى راست را بر آنها عرضه داشت پیامبرانى که با پیروان اندک خویش هرگز از تلاشى باز نایستادند و فراوانى دشمنان و دروغ زنان در اراده استوارشان رخنهاى وارد نیاورد و هر پیامبرى ظهور پیامبر تازهاى را بشارت داد و خود با معرفى پیامبر پیشین بدعوت برخاست » 1
-----------
( 1 ) خطبه اول نهج البلاغه
در اینجا امام از پیمان خدا با مردم سخن مىگوید پیمانى که در ژرفاى سرشت خویش با خداى خود بستهاند و هر لحظه نیاز خود را بخداى بى نیاز احساس میکنند .
که همیشه و همه جا و همهگاه به او نیازمندند و حتى یک لحظه از افاضه فیض بیکران او بى نیاز نیستند و باید او را بپرستند و بستایند و بدرگاهش نیاز و نماز برند ولى این انسان ظلوم و جهول و جحود ، نعمت خداى را فراموش میکند و پیمانش را با پروردگارش از یاد میبرد و این پیامبرانند که انسان کجرو کجراه و کجاندیش را دوباره براه مىآورند و بر سر پیمان مینهند ، تا راه کمال خویش را باز یابد و بسوى خدا رود و فرمانش را گردن گذارد و از گمرهى باز رهد و براه آید .
امام از حقیقتى دیگر هم سخن میگوید و نقش والاى پیامبران را در سازندگى انسان بیان مىدارد و میگوید پیامبران مىآیند تا عقول مردم را برانگیزند و استعدادهاى نیرومند بشر را بکار اندازند و این از بزرگترین خدمات ارزنده پیامبرانست که تمدنهائى والا و بزرگ و برین و درخشان را پدید مىآورند ، زیرا استعدادهاى والاى انسانى که بر اثر گناه و نادانى و نابخردى فرو خفته و فرو مرده و در زیر قشرهائى از تباهى و ستم و تجاوز و ناتوانى و استضعاف مدفون گردیده است در پرتو تلاش پىگیر پیامبران برمیخیزد و زنده میشود و رستخیزى برپا میگردد و نیروهاى بالقوه بفعلیت مىآید و شرارههاى درون انسانى اخگرى میزند و جهان راگرم و پرفروغ و روشن مىسازد و انسان انسان میشود و بشر خفته و مرده ، زنده و بیدار میشود و به علم و عقل و فکر و عمل و تلاش و کار و کوشش میگراید و پیمانش را با خداى بیاد مىآورد و استحکامش مى بخشد و خداجوى و خداخواه و خداپرست مىگردد و متکامل و نیرومند و پاک و شیفته و کارآمد و پرجهش و جنبش و آگاه و مسئول میگردد و بخدمت انسان مى آید و آزاد و دادگر و دادخواه و آگاه و انساندوست و بخشنده و فداکار و ایثارگر و دانش دوست و محرک و متحرک میشود و از اجتماع چنین انسانهاى برخاسته و شوریده و جهش یافته و هدفدارى ، انسانیت باوج میرسد و تمدنها پا میگیرد و فرهنگها پدید میآید و یگانگیها و دوستیها و هماهنگیها و همرزمىها و همدمیها چهره مینماید ، انسانها یکى میشوند و توحید تجلى میکند و برنامه هاى آسمانى اجرا میشود و تباهیها و ستمکاریها و جهلها و جورها رخت برمىبندد نیرومندترین و پیشروترین امتها شکل میگیرند و در اردوگاه وحدت انسانى فراهم مىآیند و هر روز بر زبر قلهاى والاتر از ستیغهاى منیع تکامل اوج مىگیرند و خداوند از پیامبران هم که بشارتگران و بیمرسانان آسمانیند پیمانى استوار میگیرد تا پیامش را علیرغم همه دشمنىها و کینه توزیهاى یاغیان و طاغوتها ، بمردم برسانند و در رهنمونى انسانها از هیچ فداکارى و تلاشى حتى جانبازى و فداکارى دریغ نورزند چنانکه قرآن مجید فرماید :
« یادآر هنگامى را که از پیمبران براى رساندن پیام آسمانى پیمان گرفتیم و از تو از نوح و ابراهیم و عیسى پسر مریم و از آنها پیمانى استوار گرفتیم » 1 و این پیامبران ، مردانى پاک و بیگناه و آگاه و فداکارند که نه تنها دامانشان به پلیدى هیچ گناهى آلوده نشده بلکه نژاد آنها نیز پاک است و دودمانشان هرگز بناپاکى شرک و انحراف آلوده نشده و دامان مادرانشان نیز پاک و مقدس و اینانند برگزیدگان خداى پاک که مردم را بپاکى و ایمان و شرف رهبرى مىکنند چنانکه امام میفرماید :
« خداوند نطفه آنها را در بهترین نژادهاى پاک پدران و نهاد پاکیزه مادران قرار داد و از دودمان پدران به نهاد مادران انتقال بخشید و هر کدام از آنها که رسالت خویش را در دنیا بپایان میرسانیدند ، پیامبرى دیگر بجاى آنها براهنمائى خلق بر مى خاست » 2 و این حلقات زنجیره رسالت در طول تاریخ همچنان ادامه مى یافت تا نوبت به آخرین و بهترین و برترین پیامبران رسید .
-----------
( 1 ) قرآن مجید
-----------
( 2 ) نهج البلاغة
منبع:سایت balaghah.net
- ۹۲/۰۴/۲۱