.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

گروههاى مردم

اى مردم ، در روزگارى سخت و سرکش بسر میبریم ، که نیکوکاران را بدکار مى‏شمارند و ستمگر بر غرور و تجاوز خویش مى ‏افزاید وضع ،چنان است که نمى ‏توانیم از دانش خویش بهره بریم و مجهولات خویش را باز پرسیم و از ناگواریهائى که بما میرسد بترسیم و راه چاره‏اى بجوئیم مردم این دوران به چهار گروه بخش شده‏اند ، گروهى از ناتوانى و کندى شمشیر و تهیدستى خویش توان تبهکارى ندارند گروه دوم تجاوزگران توانائى هستند که شمشیر ستم مى ‏کشند و بآشکارائى شر برمى ‏انگیزند و پیاده و سواره بسیج مى ‏کنند و آماده تبهکاریند ، آنها دین خود را براى بچنگ آوردن کالاى بى ‏ارج دنیا از دست میدهند یا به این دل خوشند که سوارانى پیشاپیش آنها حرکت کنند و یا بر روى منبرها ، به خودنمائى پردازند و چه سوداى زیانبخشى است که انسان دین خویشتن را بدنیا بفروشد و پاداش پروردگار را در جستجوى لذت این جهانى از دست بدهد .

گروه سوم ، آنانکه در زیر نقاب آخرت جوئى ، در جستجوى دنیایند و نمى‏خواهند که با تلاش در دنیا بنعیم آخرت رسند آنها ( براى فریب مردم ) آهسته راه مى ‏روند و گامهایشان را نزدیک بهم مى‏گذارند و دامان جامه‏شان را بهم مى‏پیچند و خود را چنان در دیدگاه مردم مى‏آرایند که امین همگان گردند و مردم امانتشان را به آنها سپارند آنها از عیب پوشى پروردگار براى گناهکارى خویش استفاده مى ‏کنند و در تباهى بسر مى ‏برند .

گروه چهارم کسانى هستند که از بیمایگى و بیعرضگى خانه‏نشین شده و بمقامى دست نیافته‏اند و اکنون که در این حال مانده‏اند خود را به قناعت زده و جامه پارسائى بر خود آراسته‏اند ولى آنها در شامگاه و نه در بامدادان ( نه در خانه و نه در بازار ) اهل پارسائى و زهد نیستند .

پس از این چهار گروه ، مردانى باقى میمانند که یا در روز رستاخیز چمشهاشان را از فریبندگیهاى دنیا فرو بسته است و اشکهاشان از ترس دادگاه قیامت فرو مى ‏بارد آنها رانده و رمیده‏اند و هراسناک و درهم کوفته ، خاموش و دهان بسته و یا فریادگرى بیدارگر و مخلص و یا ماتمدارى دردمند و اندوهگین که به پنهان بمبارزه برمیخیزند و در پشت حجاب تقیه گمنام و ناشناس میمانند ، گوئى در دریائى از آب شور و تلخ فرو رفته‏اند که دهانهاشان بسته و دلهاشان جریحه‏دار است آنقدر مردم را پند داده‏اند که خسته شده‏اند و چنان در فشار دشمنانند که درهم شکسته شده‏اند و آنقدر بدست دشمنان کشته شده‏اند که بکمى گرائیده‏اند ، پس باید دنیا در برابر چشمهاى شما بى‏ارزش‏تر از خارهاى خشکیده و سرقیچى ‏هاى کنار افتاده باشد پیش از آنکه دیگران از حال شما پند گیرند شما از وضع پیشینیان عبرت آموزید و این دنیا را بناپسندیش بدور اندازید ، همچنانکه مشتاقانش هم بناچار آنرا بدور انداختند .

کجایند زمامداران ؟

بخشى از خطبه امام در کوفه ، امام براى ایراد این خطبه بر روى سنگى که جعده بن هبیره مخزومى برایش گذاشت ایستاد و جامه‏اى پشمینه به تن داشت و شمشیرش را با بندى از لیف خرما بمیان بسته و نعلینى هم از لیف خرما بپا داشت .

اى بندگان خداى ، شما را به پرواگیرى از نافرمانى خداوند سفارش مى‏ کنم ، خدائى که جامه انسانى بر پیکرتان فرو پوشید و بهره‏ هاى فراوان زندگى را بشما ارزانى داشت .

اگر کسى براى بالا رفتن ببام بقاء نردبانى مییافت یا براى فرار از مرگ میتوانست راهى بیابد ، سلیمان پسر داود بود که پریان و آدمیان را بفرمان داشت و مقام پیامبرى و نزدیکى بخدا را احراز کرده بود ، ولى او هم بهره‏اش از دنیا اندک بود و روزگار عمرش بکمال نرسید و پیکان مرگ از کمان نابودى بسوى او پرتاب شد و کشورش بى ‏سرپرست و خانه‏اش خالى ماند و دیگران حکومت را از او بمیراث بردند و گذشت روزگاران باید براى شما پند و عبرتى باشد .

کجایند عمالقه ( پادشاهان حجاز و یمن ) و فرزندان آنها و فرعونها و پسرانشان ، کجایند کشورداران سرزمینهاى رس که پیامبران را مى ‏کشتند و سنتهاى فرستادگان خدا را خاموش مى‏کردند و روش ستمکاران را زنده مى ‏ساختند ؟

کجایند آنان که سپاهیانى بزرگ بر مى ‏انگیختند و هزاران هزار لشکر را فرارى میدادند و سپاهیان را بسیج میکردند و شهرها را میگرفتند ؟

گزینش کارگزاران

درباره کارگزارانت بدرستى بیندیش و آنها را از روى بررسى و آزمایش برگزین و بدون بررسى و یا بجهت دوستى‏ هاى اختصاصى ، کسى را بکار مگمار که در اینصورت گروهى از دسته ‏هاى ستمکار و خیانت پیشه را روى کار آورده‏اى و بکوش که افراد پر تجربه و با آزرم از خاندانهاى شایسته‏کار و با سابقه در اسلام را بخدمت حکومت ، گیرى که آنها در خوى و روش بزرگتر و در ناموس و شرف شایسته‏تر و در سودجوئى کم‏آزتر و در توجه به پایان کارها ژرف‏اندیشترند .

و چون چنین کسانى را بکار گزارى حکومت برگزیدى ، کار مزدى فراوان بآنها ارزانى دار تا بنیروى آن باصلاح کارهاى شخصى خویش بپردازند و از دست درازى بمال مردم بینیاز گردند و بهانه‏اى براى مخالفت فرمان تو و رخنه در امانت حکومت پیدا نکنند .

سپس بر کارهاشان مراقبتى دقیق داشته باش و بازرسانى مخفى که درستکار و وفادار باشند بر آنها بگمار زیرا چنین مراقبتهاى دقیقى آنها را بدرستکارى و امانتدارى و مدارا بر مردم و دورى از خیانتکاران وادار مى‏کند و اگر یکى از آنان دست بخیانت گشود و بازرسان تو همگى خیانتش را گزارش دادند ، این گزارشها براى تو کافى است ، پس کار گزار خیانتکار را کیفر ده و او را بناروائیهایش بگیر و به پستى و خواریش کشان و داغ رسوائى بر پیشانیش گذار و ریسمان ننگ و بدنامى را به گردنش بینداز .

منبع: سایت balaghah.net

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی