ترجمه خطبه های 111 - 115 ( دشتی )
- شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۴۳ ق.ظ
خطبه 111-درباره ملک الموت
عجز انسان از درک فرشتگان، (فرشته مرگ) آیا هنگامی که فرشته مرگ به خانه ای درآمد، از آمدن او آگاه می شوی؟ آیا هنگامی که یکی را قبض روح می کند او را می بینی؟ بچه را چگونه در شکم مادر می میراند؟ آیا از راه اندام مادر وارد می شود؟ یا روح به اجازه خداوند به سوی او می آید؟ یا همراه کودک در شکم مادر به سر می برد؟ آن کس که آفریده ای چون خود را نتواند توصیف کند. چگونه می تواند خدای خویش را توصیف نماید؟
خطبه 112-در نکوهش دنیا
پرهیز دادن از دنیاپرستی شما را از دنیاپرستی می ترسانم، زیرا منزلگاهی برای کوچ کردن، نه منزلی برای همیشه ماندن است، دنیا خود را با غرور زینت داده و با زینت و زیبایی می فریبد، خانه ای که نزد خداوند بی مقدار است زیرا که حلال آن با حرام، و خوبی آن با بدی، و زندگی در آن با مرگ، و شیرینی آن با تلخیها درآمیخته است، خداوند آن را برای دوستانش انتخاب نکرد. و در بخشیدن آن به دشمنانش دریغ نفرمود خیر دنیا اندک و شر آن آماده و فراهم آمده اش پراکنده، و ملک آن غارت شده، و آبادانی آن رو به ویرانی نهاده است، چه ارزشی دارد خانه ای که پایه های آن در حال فرو ریختن و عمر آن چون زاد و توشه پایان می پذیرد؟ و چه لذتی دارد زندگانی که چونان مدت سفر به آخر می رسد؟ روش برخورد با دنیا مردم! آنچه را خدا واجب کرده جزو خواسته های خود بدانید، و در پرداختن حقوق الهی از او یاری طلبید، و پیش از آنکه مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهید،
همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان می گرید، و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شدید است، و اگر چه برای نعمتهای فراوان مورد غبطه دیگران قرار گیرند اما با نفس خود در دشمنی بسیاری قرار دارند. نکوهش از غفلت زدگان یاد مرگ از دلهای شما رفته، و آرزوهای فریبنده جای آن را گرفته است، و دنیا بیش از آخرت شما را تصاحب کرده، و متاع زودرس دنیا بیش از متاع جاویدان آخرت در شما نفوذ کرده است، و دنیازدگی قیامت را از یادتان برده است. همانا شما برادران دینی یکدیگرید، چیزی جز درون پلید، و نیت زشت، شما را از هم جدا نساخته است، نه یکدیگر را یاری می دهید، نه خیرخواه یکدیگرید، و نه چیزی به یکدیگر می بخشید، و نه به یکدیگر دوستی می کنید. شما را چه شده است؟ که با به دست آوردن متاعی اندک از دنیا شادمان می گردید! و از متاع بسیار آخرت که از دست می دهید اندوهناک نمی شوید! اما با از دست دادن چیزی اندک از دنیا مضطرب شده که آثار پریشانی در چهره ها آشکار است و بی تابی می کنید، گویا این دنیا محل زندگی جاودان شما و وسائل آن برای همیشه از آن شماست، چیزی شما را از عیبجویی برادر دینی باز نمی دارد جز آنکه می ترسید مانند آن عیب را در شما به رختان کشند، در بی اعتنایی به آخرت و دوستی دنیا یکدل شده اید، و هر یک از شما دین را تنها بر سر زبان می آورید، و چنان از این کار خشنودید همانند کارگری که کارش را به پایان رسانده و خشنودی مولای خود را فراهم کرده است.
خطبه 113-در اندرز به مردم
ارزش ستایش و شهادت به یگانگی خدا ستایش خداوندی را سزاست که حمد و ستایش را به نعمتها، و نعمتها را به شکرگزاری پیوند داد، خدای را بر نعمتهایش آن گونه ستایش می کنیم که بر بلاهایش، و برای به راه آوردن نفس سرکش که در برابر اوامر الهی سستی می کند، و در ارتکاب زشتیها که نهی فرمود شتاب دارد، از خدا یاری می خواهیم، و از گناهانی که علم خدا به آنها احاطه دارد و کتابش آنها را برشمرده و ثبت کرده، طلب آمرزش می کنیم، علم خداوندی که کمتر نارسایی نداشته، و کتابی که چیزی را وانگذاشته است، به خدا ایمان داریم، ایمان کسی که غیبها را به چشم خود دیده، و بر آنچه وعده داده اند آگاه است، ایمانی که اخلاص آن شرک را زدوده، و یقین آن شک را نابود کرده است. و گواهی می دهیم که خدایی نیست جز خدای یکتا، نه شریکی دارد و نه همتایی، و گواهی می دهیم که حضرت محمد (ص) بنده و فرستاده اوست (که درود خدا بر او و خاندانش باد) این دو گواهی (شهادتین) گفتار را بالا می برند، و کردار و عمل را به پیشگاه خدا می رسانند، ترازویی که این دو گواهی را در آن نهند سبک نباشد، اگر بردارند با چیز دیگری سنگین نخواهد شد.
سفارش به تقوی ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی سفارش می کنم، که زاد و توشه سفر قیامت است، تقوا توشه ای که به منزل رساند، پناهگاهی که ایمن می گرداند، بهترین خواننده آن را به گوش مردم خوانده، و بهترین شنونده آن را فرا گرفت، پیامبری که بهتر از هر کس سخن را به گوش مردم رساند. پس خواننده، دعوت خود را به خوبی شنواند، و شنونده خود را رستگار گرداند. ای بندگان خدا! همانا تقوای الهی دوستان خدا را از انجام محرمات باز می دارد، و قلبهایشان را پر از ترس خدا می سازد تا آنکه شبهای آنان با بی خوابی، و روزهایشان با تحمل تشنگی، و روزه داری، سپری می گردد، که آسایش آخرت را با رنج دنیا و سیراب شدن آنجا را با تحمل تشنگی دنیا به دست آوردند، اجل و مرگ را نزدیک دیده و در اعمال نیکو شتاب کرده اند، آرزوهای دنیایی را دروغ خواندند و مرگ را به درستی نگریستند. شناخت دنیا آری همانا دنیا خانه نابود شدن، رنج بردن از دگرگونیها، و عبرت گرفتن است، و از نشانه نابودی آنکه روزگار کمان خود را به زه کرده، تیرش به خطا نمی رود، و زخمش بهبودی ندارد، زنده را با تیر مرگ هدف قرار می دهد، و تندرست را با بیماری از پا درمی آورد، و نجات یافته
را به هلاکت می کشاند دنیا خورنده ایست که سیری ندارد، و نوشنده ای است که سیراب نمی شود، و نشانه رنج دنیا آنکه آدمی جمع آوری می کند آنچه را که نمی خورد، و می سازد بنایی که خود در آن مسکن نمی کند، پس به سوی پروردگار خود می رود نه مالی برداشته و نه خانه ای به همراه برده است. و نشانه دگرگونی دنیا آنکه، کسی که دیروز مردم به او ترحم می کردند امروز حسرت او می خوردند و آن کس را که حسرت او می خوردند امروز به او ترحم می کنند، و این نیست مگر برای نعمتهایی که به سرعت دگرگون می شود، و بلاهایی که ناگهان نازل می گردد، و نشانه عبرت انگیز بودن دنیا، آنکه، آدمی پس از تلاش و انتظار تا می رود به آرزوهایش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسیده، امیدش را قطع می کند، نه به آرزو رسیده، و نه آنچه را آرزو داشته باقی می ماند. سبحان الله! شادی دنیا چقدر فریبنده و سیراب شدن از آن، چه تشنگی زاست؟ و سایه آنچه سوزان است؟ نه زمان آمده را می شود رد کرد و نه گذشته را می توان باز گرداند، پس منزه و پاک است خداوند، چقدر زنده به مرده نزدیک است برای پیوستن به آن؟ و چه دور است مرده از زنده که از آنان جدا گشتند؟
ارزیابی دنیا و آخرت هیچ چیز بدتر از شر و بدی نیست جز کیفر و عذاب آن، و هیچ چیز نیکوتر از خیر و نیکی وجود ندارد جز پاداش آن، همه چیز دنیا شنیدن آن بزرگتر از دیدن است، و هر چیز از آخرت دیدن آن بزرگتر از شنیدن است، پس کفایت می کند شما را شنیدن از دیدن، و خبر دادن از پنهانیهای آخرت. آگاه باشید، هرگاه از دنیای شما کاهش یابد و به آخرت افزوده گردد بهتر از آن است که از پاداش آخرت شما کاسته و بر دنیای شما افزایش یابد، چه بسا کاهش یافته هایی که سودآور است، و افزایش داشته هایی که زیان آور بود، همانا به آنچه فرمان داده شدید گسترده تر از چیزی است که شما را از آن باز داشتند، و آنچه بر شما حلال است، بیش از چیزی است که بر شما حرام کرده اند، پس آنچه را اندک است برای آنچه بسیار است ترک کنید، و آنچه را بر شما تنگ گرفته اند به خاطر آنچه که شما را در گشایش قرار دادند انجام ندهید. خداوند روزی شما را ضمانت کرده و شما را به کار و تلاش امر فرمود، پس نباید روزی تضمین شده را بر آنچه که واجب شده مقدم دارید، با اینکه به خدا سوگند آنچنان نادانی و شک و یقین به هم آمیخته است که گویا روزی تضمین شده بر شما واجب است، و آنچه را که
واجب کرده اند، برداشتند. پس در اعمال نیکو شتاب کنید، و از فرا رسیدن مرگ ناگهانی بترسید، زیرا آنچه از روزی که از دست رفته، امید بازگشت آن وجود دارد، اما عمر گذشته را نمی شود باز گرداند، آنچه امروز از بهره دنیا کم شده را می توان فردا به دست آورد اما آنچه دیروز از عمر گذشته، امید به بازگشت آن نیست، به آینده امیدوار و از گذشته ناامید باشید، (از خدا بترسید و جز بر مسلمانی نمیرید)
خطبه 114-در طلب باران
دعا برای طلب باران خداوندا! کوههای ما از بی آبی شکاف خورده، و زمین ما غبارآلود، و دامهای ما در آغلهای خود سرگردانند، و چون زن بچه مرده فریاد می کشند، و از رفت و آمد بی حاصل به سوی چراگاهها و آبشخورها، خسته شده اند، بار خدایا! بر ناله گوسفندان و فریاد و آه شتران ماده رحمت آور، خدایا به سرگردانی آنها در راهها و ناله هاشان در خوابگاهها رحمت آور. بار خدایا! هنگامی به سوی تو بیرون آمدیم که خشکسالی پیاپی هجوم آورده، و ابرهای پرباران از ما پشت کرده و خشک و نامهربان بدون بارش قطره ای باران گذشتند خدایا! تو امید هر بیچاره و حل کننده مشکلات هر طلب کننده می باشی، خدایا تو را می خوانیم، در این هنگام که همه ناامید شدند، و ابر رحمت بر ما نمی بارد، و حیوانات ما نابود گردیدند، ما را به کردار ما عذاب نکنی، و به گناهان ما کیفر ندهی. خدایا! رحمت خود را با ابر پرباران، و بهار پرآب، و گیاهان خوش منظر شاداب بر ما نازل فرما، بارانی درشت قطره بر ما فرو فرست که مردگان را زنده و آنچه از دست ما رفته به ما باز گرداند. خدایا! ما را با بارانی سیراب کن که زنده کننده، سیراب سازنده، فرا گیرد و به همه جا رونده، پاکیزه و بابرکت،
گوارا و پرنعمت، گیاه آن بسیار، شاخه های آن به بار نشسته، برگهایش تازه و آبدار، تا با چنان بارانی بنده ناتوان را توان بخشی، و شهرهای مرده ات را زنده سازی. خدایا! بارانی ده که بسیار ببارد تا زمینهای بلند ما پرگیاه شود، و در زمینهای پست روان گردد، و نعمتهای فراوان در اطراف ما گسترش یابد، تا با آن میوه های ما بسیار، گله های ما زنده و فراوان، و سرزمینهای دورتر از ما نیز بهره مند گردند، و روستاهای ما از آن نیرومند شوند، اینها همه از برکات گسترده و بخششهای فراوان تو باشد که بر سرزمینهای فقرزده و حیوانات وحشی ما نازل می گردد. خداوندا! بارانی ده! دانه درشت که پیاپی برای سیراب شدن گیاهان ما ببارد، چنانکه قطرات آن یکدیگر را برانند، و دانه های آن به شدت بر هم کوبیده شوند، نه رعد و برقی بی باران، و ابری بی ثمر، و کوچک و پراکنده، و نه دانه های ریز باران همراه با بادهای سرد. خدایا بارانی پرآب فرو فرست که قحطی زدگان به نعمتهای فراوان رسند، و آثار خشکسالی از میان برود که همانا، تویی خداوندی که پس از ناامید شدن مردم باران را فرو می فرستی، و رحمت خود را همه جا گسترش می دهی و تویی سرپرست نظام آفرینش که به ستودن سزاواری.
خطبه 115-در اندرز به یاران
ویژگیهای پیامبر اسلام (ع) خداوند پیامبر (ص) را فرستاد تا دعوت کننده به حق، و گواه اعمال خلق باشد، پیامبر (ص) بدون سستی و کوتاهی، رسالت پروردگارش را رسانید، و در راه خدا با دشمنانش بدون عذرتراشی جنگید، پیامبر (ص) پیشوای پرهیزکاران، و روشنی بخش چشم هدایت شدگان است. (و از همین خطبه است)
اندرز یاران مردم اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است باخبر بودید، از خانه ها کوچ می کردید، در بیابانها سرگردان می شدید، و بر کردارتان اشک می ریختید، و چونان زنان مصیبت دیده بر سر و سینه می زدید، سرمایه خود را بدون نگهبان و جانشین رها می کردید، و هر کدام از شما تنها بکار خود می پرداختید، و به دیگری توجهی نداشتید. افسوس، آنچه را به شما تذکر دادند فراموش کردید، و از آنچه شما را ترساندند، ایمن گشتید، گویا عقل از سرتان پریده، و کارهای شما آشفته شده است. تعریف یارانی که به شهادت رسیدند به خدا سوگند! دوست داشتم که خدا میان من و شما جدایی اندازد، و مرا به کسی که نسبت به من سزاوارترست ملحق فرماید به خدا سوگند! آنان مردمی بودند، نیک اندیش، ترجیح دهنده بردباری، گویندگان حق، و ترک کنندگان ستم، پیش از ما به راه راست قدم گذاشته، و شتابان رفتند، در به دست آوردن زندگی جاویدان آخرت، و کرامت گوارا، پیروز گردیدند. خبر از خونریزی و شکمبارگی حجاج بن یوسف ثقفی. آگاه باشید! به خدا سوگند پسرکی از طایفه ثقیف (حجاج بن یوسف) بر شما مسلط می گردد که هوسباز و گردنکش و ستمگر است، سبزه زارهای شما را (اموال و داراییها) می چرد و چربی شما را آب می کند، ابووذحه: بس کن. (وذحه، نوعی سوسک است، چون ماجرایی با حجاج دارد، او را (ابووذحه) خطاب فرمود، که اینجا جای آوردن آن نیست (می گویند وذحه، سوسک مخصوصی است حجاج را گزید که بدنش ورم کرد و مرد)
- ۹۲/۰۶/۰۲