ترجمه خطبه های 116 - 120 ( دشتی )
- شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۴۵ ق.ظ
خطبه 116-موعظه یاران
سرزنش انسانهای خودپرست. نه اموال خود را در راه خدایی که آن مالها را روزی شما کرد می بخشید، نه جانها را در راه خدای جان آفرین به خطر می افکنید، دوست دارید مردم برای خدا شما را گرامی دارند اما خودتان مردم را در راه خدا گرامی نمی شمارید، از فرود آمدن در خانه های گذشتگان عبرت گیرید، و از جدایی با نزدیکترین برادران و دوستان پند پذیرید.
خطبه 117-ستودن یاران خود
ستودن یاران نیکوکار. شما یاران حق و برادران دینی من باشید، در روز جنگ چون سپر محافظ دورکننده ضربتها، و در خلوتها محرم اسرار منید، با کمک شما پشت کنندگان به حق را می کوبم و به راه می آورم، و فرمانبرداری استقبال کنندگان را امیدوارم، پس مرا، با خیرخواهی خالصانه، و سالم از هر گونه شک و تردید، یاری کنید، به خدا سوگند! من به مردم از خودشان سزاوارترم. (پس از جنگ صفین و نهروان، مردم را برای سرکوبی معاویه فرا خواند، سکوت کردند، فرمود شما را چه شده، آیا لال هستید؟ گروهی گفتند ای امیرالمومنین، اگر تو حرکت کنی با تو حرکت می کنیم).
خطبه 118-تحریض مردم به جهاد
علل نکوهش کوفیان. شما را چه می شود؟ هرگز ره رستگاری نپویید! و به راه عدل هدایت نگردید! آیا در چنین شرائطی سزاوارست که من از شهر خارج شوم؟ هم اکنون باید مردی از شما که من از شجاعت و دلاوری او راضی و به اطمینان داشته باشم، به سوی دشمن کوچ کند. مسوولیتهای رهبری و برای من سزاوار نیست که لشگر و شهر و بیت المال و جمع آوری خراج و قضاوت بین مسلمانان، و گرفتن حقوق درخواست کنندگان را رها سازم، آنگاه با دسته ای بیرون روم، و به دنبال دسته ای به راه افتم، و چونان تیر نتراشیده در جعبه ای خالی به این سو و آن سو سرگردان شوم. من چونان سنگ آسیاب، باید بر محور خود استوار بمانم، و همه امور کشور، پیرامون من و به وسیله من به گردش درآید، اگر من از محور خود دور شوم مدار آن بلرزد و سنگ زیرین آن فرو ریزد، به حق خدا سوگند که این پیشنهاد بدی است به خدا سوگند! اگر امیدواری به شهادت در راه خدا را نداشتم، پای در رکاب کرده از میان شما می رفتم، و شما را نمی طلبیدم چندان که باد شمال و جنوب می وزد زیرا شما بسیار طعنه زن، عیبجو، رویگردان از حق، و پرمکر و حیله اید. مادام که افکار شما پراکنده است فراوانی تعداد شما سودی ندارد، من شما را به راه روشنی بردم که جز هلاک خواهان، هلاک نگردند، آن کس که استقامت کرد به سوی بهشت شتافت و آن کس که لغزید در آتش سرنگون شد.
خطبه 119-بیان فضیلتهای خود
یادآوری ویژگیهای اهل بیت (ع) و اندرز یاران به خدا سوگند! تبلیغ رسالتها، وفای به پیمانها، و تفسیر اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شد، درهای دانش و روشنایی امور انسانها نزد ما اهل بیت پیامبر (ص) است، آگاه باشید که قوانین دین یکی و راههای آن آسان و راست است، کسی که از آن برود به قافله و سرمنزل رسد، و غنیمت برد، و هر کس که از آن راه نرود گمراه شده پشیمان گردد،
مردم! برای آن روز که زاد و توشه ذخیره می کنند، و اسرار آدمیان فاش می گردد، عمل کنید، کسی که از خرد خویش بهره مند نگردد برای پند گرفتن از عقل و فکر دیگران عاجزتر است، که آن غائب برای کمک کردن از عقل حاضر او ناتوان تر است، از آتشی بپرهیزید که حرارتش شدید، و عمق آن ناپیدا، و زیور آن غل و زنجیر، آشامیدنی آن زردآب و چرک جوشان است، آگاه باشید! نام نیکی که خدا برای کسی میان مردم قرار دهد، بهتر از مالی است که برای دیگران باقی می گذارد که او را ستایش نمی کنند
خطبه 120-درحکمیت
(پس از پذیرش (حکمیت) صفین، یکی از یاران گفت: ما را از حکمیت نهی فرمودی، سپس پذیرفتی و داور تعیین کردی، ما نمی دانیم کدام یک از این دو کار درست است؟ امام دست بر روی دست کوبید و با تاسف فرمود) علل شکست کوفیان و پذیرش (حکمیت) این سزای کسی است که بیعت با امام خود را ترک گوید، و پیمان بشکند. به خدا سوگند! هنگامی که شما را به جنگ با معاویه فرا خواندم، خوشایندتان نبود، ولی خداوند خیر شما را در آن قرار داده بود، اگر مقاومت می کردید، شما را راهنمائی می کردم و اگر به انحراف می رفتید شما را به راه راست برمی گرداندم، اگر سر باز می زدید، دوباره شما را برای مبارزه آماده می کردم، در آن صورت وضعیتی مطمئن داشتیم، اما دریغ، با کدام نیرو بجنگم؟ و به چه کسی اطمینان کنم؟ شگفتا، می خواهم به وسیله شما بیماریها را درمان کنم ولی شما درد بی درمان من شده اید، کسی را می مانم که خار در پایش رفته و با خار دیگری می خواهد آن را بیرون کشد، در حالی که می داند خار در تن او بیشتر شکند و بر جای ماند، خدایا! پزشکان این درد مرگبار به جان آمده، و آبرسان این شوره زار ناتوان شده است.
وصف یاران شهیدی که وفادار بودند کجا هستند مردمی که به اسلام دعوت شده و پذیرفتند، قرآن تلاوت کردند و معانی آیات را شناختند، به سوی جهاد برانگیخته شده چونان شتری که به سوی بچه خود روی آورد شیفته جهاد گردیدند، شمشیرها از نیام برآوردند، و گرداگرد زمین را گروه گروه، صف به صف، احاطه نمودند، بعضی شهید، و برخی نجات یافتند. هیچگاه از زنده ماندن کسی در میدان جنگ شادمان نبودند، و در مرگ شهیدان نیازی به تسلیت نداشتند، از گریه های طولانی از ترس خدا، چشمهایشان ناراحت، و از روزه داری فراوان، شکمهایشان لاغر و به پشت چسبیده بود، لبهایشان از فراوانی دعا خشک، و رنگهای صورت از شب زنده داریها زرد، و بر چهره هایشان غبار خشوع و فروتنی نشسته بود، آنان برادران من هستند که رفته اند، و بر ماست که تشنه ملاقاتشان باشیم، و از اندوه فراقشان انگشت حسرت به دندان گیریم. هشدار از فریبکاری شیطان همانا شیطان، راههای خود را به شما آسان جلوه می دهد، که گره های محکم دین شما را یکی پس از دیگری بگشاید، و بجای وحدت و هماهنگی، بر پراکندگی شما بیفزاید، از وسوسه و زمزمه و فریبکاری شیطان روی گردانید، و نصیحت آن کس را که خیرخواه شماست گوش کنید، و به جان و دل بپذیرید.
- ۹۲/۰۶/۰۲