ترجمه نامه های 36 - 40 نهج البلاغه ( دشتی )
- چهارشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۲۷ ق.ظ
نامه 36-به عقیل
آمادگی رزمی امام (ع) لشکری انبوه از مسلمانان را به سوی بسر بن ارطاه (که به یمن یورش برد) فرستادم، هنگامی که این خبر به او رسید، دامن برچید و فرار کرد، و پشیمان بازگشت، اما در سر راه به او رسیدند و این به هنگام غروب آفتاب بود، لحظه ای نبرد کردند، گویا ساعتی بیش نبود، که بی رمق با دشواری جان خویش از میدان نبرد بیرون برد. برادر! قریش را بگذار تا در گمراهی بتازند، و در جدایی سرگردان باشند، و با سرکشی و دشمنی زندگی کنند، همانا آنان در جنگ با من متحد شدند آنگونه که پیش از من در نبرد با رسول خدا (ص) هماهنگ بودند، خدا قریش را به کیفر زشتی هایشان عذاب کند، آنها پیوند خویشاوندی مرا بریدند، و حکومت فرزند مادرم (پیامبر (ص)) را از من ربودند. اعلام مواضع قاطعانه در جنگ اما آنچه را که از تداوم جنگ پرسیدی، و رای مرا خواستی بدانی، همانا رای من پیکار با پیمان شکنان است تا آنگاه که خدا را ملاقات کنم، نه فراوانی مردم مرا توانمند می کند، و نه پراکندگی آنان مرا هراسناک می سازد، هرگز گمان نکنی مرا توانمند می کند، و نه پراکندگی آنان مرا هراسناک می سازد، هرگز گمان نکنی که فرزند پدرت، اگر مردم او را رها کنند، خود را زار و فروتن خواهد داشت، و یا در برابر ستم سست می شود، و یا مهار اختیار خود را به دست هرکسی می سپارد، و یا از دستور هر کسی اطاعت می کند، بلکه تصمیم من آنگونه است که آن شاعر قبیله بنی سلیم سروده: (اگر از من بپرسی چگونه ای؟ همانا من در برابر مشکلات روزگار شکیبا هستم. بر من دشوار است که مرا با چهره ای اندوهناک بنگرند، تا دشمن سرزنش کند و دوست ناراحت شود.)
نامه 37-به معاویه
افشای ادعای دروغین معاویه پس خدای را سپاس! معاویه تو چه سخت به هوسهای بدعتزا، و سرگردانی پایدار، وابسته ای؟ حقیقتها را تباه کرده، و پیمانها را شکسته ای، پیمانهایی که خواسته خدا و حجت خدا بر بندگان او بود. اما پرگویی تو نسبت به عثمان و کشندگان او را جواب آن است که: تو عثمان را هنگامی یاری دادی که انتظار پیروزی او را داشتی، و آنگاه که یاری تو به سود او بود او را خوار گذاشتی، با درود.
نامه 38-به مردم مصر
ویژگیهای بی مانند مالک اشتر از بنده خدا، علی امیر مومنان، به مردمی که برای خدا به خشم آمدند، آن هنگام که دیگران خدا را در زمین نافرمانی کردند، و حق او را نابود نمودند، پس ستم، خیمه خود را بر سر نیک و بد، مسافر و حاضر، و بر همگان، برافراشت، نه معروفی ماند که در پناه آن آرامش یابند، و نه کسی از زشتیها نهی می کرد پس از ستایش پروردگار! من بنده ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم، که در روزهای وحشت، نمی خوابد، و در لحظه های ترس از دشمن روی نمی گرداند، بر بدکاران از شعله های آتش تندتر است، او مالک پسر حارث مذحجی است، آنجا که با حق است، سخن او بشنوید، و از او اطاعت کنید، او شمشیری از شمشیرهای خداست، که نه تیزی آن کند می شود، و نه ضربت آن بی اثر است، اگر شما را فرمان کوچ کردن داد، کوچ کنید، و اگر گفت بایستید، بایستید، که او در پیش روی و عقب نشینی و حمله، بدون فرمان من اقدام نمی کند مردم مصر! من شما را بر خود برگزیدم که او را برای شما فرستادم، زیرا او را خیرخواه شما دیدم، و سرسختی او را در برابر دشمنانتان پسندیدم.
نامه 39-به عمروعاص
افشای بردگی عمروعاص تو دین خود را پیرو کسی قرار دادی که گمراهیش آشکار است، پرده اش دریده، و افراد بزرگوار در همنشینی با او لکه دار، و در معاشرت با او به سبک مغزی متهم می گردند، تو در پی او می روی، و چونان سگی گرسنه بدنبال پس مانده شکار شیر هستی، به بخشش او نظر دوختی که قسمتهای اضافی شکارش را به سوی تو افکند، پس دنیا و آخرت خود را تباه کردی، در حالی که اگر به حق می پیوستی به خواسته های خود می رسیدی. اگر خدا مرا بر تو و پسر ابوسفیان مسلط گرداند، سزای زشتیهای شما را خواهم داد، اما اگر قدرت آن را نیافتم و باقی ماندید آنچه در پیش روی دارید برای شما بدتر است. با درود.
نامه 40-به یکی از کارگزاران خود
نکوهش یک کارگزار پس از یاد خدا و درود! از تو خبری رسیده است که اگر چنان کرده باشی، پروردگار خود را به خشم آورده، و امام خود را نافرمانی کردی، و در امانت خود خیانت کردی. به من خبر رسیده که کشت زمینها را برداشته، و آن چه را که می توانستی گرفته، و آنچه در اختیار داشتی به خیانت خورده ای، پس هر چه زودتر حساب اموال را برای من بفرست و بدان که حسابرسی خداوند از حسابرسی مردم سخت تر است. با درود.
- ۹۲/۰۶/۰۶