ترجمه حکمت های 61 - 80 نهج البلاغه ( دشتی )
- جمعه, ۸ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۴۹ ق.ظ
حکمت 61
و درود خدا بر او فرمود: اهل دنیا سوارانی در خواب مانده اند که آنان را می رانند.
حکمت 62
و درود خدا بر او فرمود: از دست دادن دوستان غربت است.
حکمت 63
و درود خدا بر او فرمود: از دست دادن حاجت بهتر از درخواست کردن از نااهل است.
حکمت 64
و درود خدا بر او فرمود: از بخشش اندک شرم مدار که محروم کردن از آن کمتر است.
حکمت 65
و درود خدا بر او فرمود: عفت ورزیدن زینت فقر، و شکرگزاری زینت بی نیازی است.
حکمت 66
و درود خدا بر او فرمود: اگر آنچه را که می خواستی به دست نیامد، از آنچه هستی نگران مباش.
حکمت 67
و درود خدا بر او فرمود: نادان را یا تندرو یا کندرو می بینی.
حکمت 68
و درود خدا بر او فرمود: چون عقل کامل گردد سخن اندک باشد.
حکمت 69
و درود خدا بر او فرمود: دنیا بدنها را فرسوده، و آرزوها را تازه می نماید، مرگ را نزدیک و خواسته ها را دور و دراز می سازد، کسی که به آن دست یافت خسته می شود، و آنکه به دنیا نرسید رنج می برد.
حکمت 70
و درود خدا بر او فرمود: کسی که خود را رهبر مردم ساخته، باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران پردازد، خود را بسازد، و پیش از آنکه به گفتار تربیت کند، با کردار تعلیم دهد، زیرا آن کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند سزاوارتر از به تعظیم است از آنکه دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد.
حکمت 71
و درود خدا بر او فرمود: انسان با نفسی که می کشد، قدمی به سوی مرگ می رود.
حکمت 72
و درود خدا بر او فرمود: هر چیز که شمردنی است پایان می پذیرد، و هرچه را که انتظار می کشیدی، خواهد رسید.
حکمت 73
و درود خدا بر او فرمود: حوادث اگر همانند یکدیگر بودند، آخرین را با آغازین مقایسه و ارزیابی می کنند.
حکمت 74
و درود خدا بر او فرمود: (ضرار بن حمزه ضبابی از یاران امام به شام رفت بر معاویه وارد شد، معاویه از او خواست از حالات امام بگوید، گفت علی (ع) را در حالی دیدم که شب پرده های خود را افکنده بود، و او در محراب ایستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مارگزیده به خود می پیچید، و محزون می گریست و می گفت:) ای دنیا!! ای دنیای حرام! از من دور شو، آیا برای من خودنمایی می کنی؟ یا شیفته من شده ای؟ چنانکه روزی در دل من جای گیری؟ هرگز مبادا! غیر مرا بفریب، که مرا در تو هیچ نیازی نیست، تو را سه طلاقه کرده ام، تا بازگشتی نباشد، دوران زندگانی تو کوتاه، ارزش تو اندک، و آرزوی تو پست است. آه از توشه اندک، و درازی راه، و دوری منزل، و عظمت روز قیامت!
حکمت 75
و در جواب مردی شامی فرمود: (مرد شامی پرسید آیا رفتن ما به شام، به قضا و قدر الهی است؟ امام با کلمات طولانی پاسخ او را داد که برخی از آن را برگزیدیم) وای بر تو! شاید قضاء لازم، و قدر حتمی را گمان کرده ای؟ اگر چنین بود، پاداش و کیفر، بشارت و تهدید الهی بیهوده می نمود. خداوند سبحان بندگان خود را فرمان داد در حالی که اختیار دارند، و نهی فرمود تا بترسند، احکام آسانی را واجب کرد، و چیز دشواری را تکلیف نفرمود، و پاداش اعمال اندک را فراوان قرار داد، با نافرمانی بندگان مغلوب نخواهد شد، و با اکراه و اجبار اطاعت نمی شود، و پیامبران را به شوخی نفرستاد، و فرو فرستادن کتب آسمانی برای بندگان بیهوده نبود، و آسمان و زمین و آنچه را در میانشان است بی هدف نیافرید. این پندار کسانی است که کافر شدند و وای از آتشی که بر کافران است.
حکمت 76
و درود خدا بر او فرمود: حکمت را هر کجا که باشد، فراگیر، گاهی حکمت در سینه منافق است و بی تابی کند تا بیرون آمده و با همدمانش در سینه مومن آرام گیرد.
حکمت 77
و درود خدا بر او فرمود: حکمت گمشده مومن است، حکمت را فراگیر هر چند از منافقان باشد.
حکمت 78
و درود خدا بر او فرمود: ارزش هر کس به مقدار دانایی و تخصص اوست. (این کلماتی است که قیمتی برای آن تصور نمی شود، و هیچ حکمتی هم سنگ آن نبوده و هیچ سخنی والایی آن را ندارد)
حکمت 79
و درود خدا بر او فرمود: شما را به پنج چیز سفارش می کنم که اگر برای آنها شتران را پرشتاب برانید و رنج سفر را تحمل کنید سزاوار است. کسی از شما جز به پروردگار خود امیدوار نباشد، و جز از گناه خود نترسد، و اگر از یکی سوال کردند و نمی داند، شرم نکند، و بگوید، نمی دانم، و کسی شرم نکند در آنچه نمی داند بیاموزد، و بر شما باد به شکیبایی، که شکیبایی، ایمان را، چون سر است بر بدن، که ایمان بدون شکیبایی چونان بدن بی سر ارزشی ندارد.
حکمت 80
و درود خدا بر او فرمود: (به شخصی که در ستایش امام افراط کرد، و آن چه در دل داشت نگفت:) من کمتر از آنم که بر زبان آوردی، و برتر از آنم که در دل داری.
- ۹۲/۰۶/۰۸