ترجمه خطبه های 46 - 50 نهج البلاغه ( شهیدی )
- دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۵۱ ب.ظ
خطبه 46-در راه شام
هنگام قصد رفتن به شام خدایا به تو پناه می برم از سختی سفر، و رنج و اندوه حضر، و منظر زشت مال، و بد حالی فرزند و عیال، خدا یا تو در سفر یار و همراهی، و برای بازماندگان نگاهبان و پناهی، جز تو چنین که تواند الهی! چه، آن کس را که در خانه گمارند به کار همراهی سفر نیاید، و آن که همراه است نگاهبانی خانه را نشاید.
خطبه 47-درباره کوفه
و از سخنان اوست درباره کوفه ای کوفه می بینم چون چرم عکاظی گسترده شوی، درهای سختی به رویت گشاده، بار سنگین بلا بر سرت فتاده، و می دانم که هیچ ستمکار دست بدی بر تو نیازد، جز این که خدا بلایی به جانش اندازد، یا قاتلی را بر او چیره سازد.
خطبه 48-هنگام لشکرکشی به شام
هنگام عزیمت به شام سپاس خدای را چند که شب در آید و تاریکی افزاید، و سپاس خدای را هر گاه که ستاره ای بدرخشد، و ناپدید گردد و به دیده نیاید، و سپاس خدای را که انعامش پیداست بر این و آن، و فزونی نعمتش را پاداش دادن نتوان. و بعد من پیشتازان سپاه خود را فرستادم و به آنان دستور دادم که از کرانه این رود به یک سو نشوند، تا فرمان من بدانها رسد. چنان دیدم که از این آب بگذرم، و نزد گروهی از مردم شما روم که در کرانه دجله جای دارند، و آنان را برانگیزانم و برای جنگ با دشمنان موجب تقویت نیروی شما گردانم. (می گویم، مقصود امام از ملطاط جانبی است که به سپاهیان فرموده است از آنجا بروند، و آن کرانه فرات است، و کرانه دریا را نیز ملطاط گویند. و اصل آن به معنی زمین همواراست. و از کلمه نطفه، مقصودش آب فرات است و آن از تعبیرهای غریب و عجیب است.)
خطبه 49-صفات خداوندی
سپاس خدای راست که کارهای پوشیده را داند، و نشانه های روشن، او را شناساند، و دیده بینا دیدنش نتواند. نه چشم آن کس که او را نبیند منکر او گردید، و نه دل آن کس که او را شناخت، به دیده تواندش دید. در برتری از همه پیش است و هیچ چیز برتر از او نیست، و در نزدیک بودن چنان است، که چیزی نزدیکتر از او نیست، پس نه برتر بودن او، وی را از آفریده اش دور داشته، و نه نزدیک بودنش آفریده ها را با او در یک رتبت بداشته. خردها را بر چگونگی صفات خود آگاه نساخته، و در شناخت خویش تا آن جا که باید بردیده آنها پرده نینداخته. اوست که نشانه های هستی بر او گواه پیداست، و زبان دل منکر بدین حقیقت گویاست، و از آن چه مشبهان و منکران درباره او گویند مبراست.
خطبه 50-در بیان فتنه
هماناآغاز پدید آمدن فتنه ها، پیروی خواهشهای نفسانی است و نوآوری در حکمهای آسمانی. نوآوریهایی که کتاب خدا آن را نمی پذیرد و گروهی از گروه دیگر یاری خواهد تا برخلاف دین خدا، اجرای آن را به عهده گیرد. پس اگر باطل با حق درنیامیزد، حقیقت جوآن را شناسد و داند، و اگر حق به باطل پوشیده نگردد، دشمنان را مجال طعنه زدن نماند. لیکن اندکی از این و آن گیرند، تابه هم درآمیزد و شیطان فرصت یابد و حیلت برانگیزد تا بر دوستان خود چیره شود و از راهشان به دربرد. اما آن را که لطف حق دریافته باشد، نجات یابد و راه حق را به سر برد.
- ۹۲/۰۶/۱۱