ترجمه خطبه های 71 - 75 نهج البلاغه ( شهیدی )
- چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۰۹ ق.ظ
خطبه 71-درود بر پیامبر
و از خطبه های آن حضرت است که در آن مردم را آموخت که چگونه بر پیامبر درود فرستند بار خدایا! ای گستراننده هر گسترده، و ای برافرازنده آسمانهای بالا برده، ای آفریننده دلها، بر وفق سرنوشت، بدبخت بود و یا نیکو سرشت! بهترین درودها و پر بارترین برکتها را خاص بنده و پیامبر خود گردان، که خاتم پیامبران پیشین است، و گشاینده درهای بسته رحمت بر مردم زمین. آشکار کننده حق با برهان، فرو نشاننده طغیان و در هم کوبنده شوکت گمراهان. چنان که او بار رسالت را نیرومندانه برداشت و حق آن را چنان که باید بگذاشت. در انجام فرمانت برپا، و در طلب خشنودی ات پویا، نه از اقدامی روگردان و نه در عزمی سست و ناتوان. وحی تو را به گوش جان شنوا و عهد تو را نگهبان، و در راه اجرای فرمان تو روان. چندان که چراغ جویندگان حق را فروغ بخشید، و بر سر راه گمراهان چون خورشیدی بدرخشید، و دلهای فرورفته در موجهای شبهت، به راهنمایی او رخت به کنار کشید. نشانه های روشن را بر پا داشت و احکام را چون موکلانی بر مردمان گماشت. او تو را امانتداری است درستکار، و گنجینه علم تو را پاسدار. گواه توست در روز قیامت، و برانگیخته تو به رسالت، و فرستاده تو بر آفریدگان و امت. خدایا! سایه عنایت خود را بر او بگستران، و به فضل خویش پاداش او را فراوان گردان. بنیاد شریعتی را که نهاد از دیگر بناها بالاتر بر و مرتبت او را نزد خویش گرامیتر و نور شریعت او را در سراسر گیتی بگستر، و پاداش پیامبری او را گفتار پسندیده قرار ده، و شهادت پذیرفته. چنان که گفته او میزان عدل باشد و فرموده او قول فصل. بار خدایا! ما و او را فراهم آور در زندگانی خوشگوار، و نعمت پایدار و آرزوهای دلنشین، و لذتهای با خواهش دل قرین، و زندگانی فراخ و پر نعمت، و اطمینان خاطر و برخورداری از تحفه های کرامت.
خطبه 72-درباره مروان
درباره مروان پسر حکم در بصره (گویند مروان را در جنگ جمل اسیر گرفتند. وی در پیشگاه علی (ع) امام حسن و امام حسین علیهما السلام را میانجی خود ساخت و آنان درباره او با امام سخن گفتند، و علی (ع) او را رها کرد. حسنین (ع) گفتند: امیرمومنان! مروان با تو بیعت کند. فرمود:) مگر پس از کشته شدن عثمان با من بیعت نکرد؟ مرا به بیعت او نیازی نیست که بیعت شکن است و غدار با دستی چون دست جهود، مکار اگر آشکارا با دست خود بیعت کند، روگرداند و در نهان با ریشخند آن را بشکند. همانا وی بر مردم حکومت کند اما کوتاه، چندان که سگ بینی خود را لیسد. او پدر چهار فرمانرواست و زودا که امت، از او فرزندان او روزی سرخ خونین را ببینند.
خطبه 73-هنگام بیعت شورا با عثمان
هنگامی که قصد بیعت کردن با عثمان را کردند همانا می دانید! که سزاوارتر از دیگران به خلافت منم. به خدا سوگند، بدان چه کردید گردن می نهم، چند که مرزهای مسلمانان ایمن بود. و کسی را جز من ستمی نرسد. من خود این ستم را پذرفتارم، و اجر چنین گذشت و فضیلتش را چشم می دارم، و به زر و زیوری که در آن بر هم پیشی می گیرید دیده نمی گمارم.
خطبه 74-پاسخ به اتهامی ناروا
چون شنید بنی امیه تهمت شریک بودن در خون عثمان را بدو بسته اند آیا شناختی که فرزندان امیه از من دارند، آنان را از عیب بر من نهادن باز نمی دارد؟ آیا پیشینه ام در اسلام نادانان را بر جای نمی نشاند و بر سر عقل نمی آرد تا به من تهمت نزنند و بیش سر ریش دلم را نکنند. آنچه خدا آنان را بدان پند داد، از بیان من رساتراست. من از دین بیرون شدگان را به حجت مغلوب کنم و آنان را که در شبهتند با برهان محکوم و منکوب. و هر کار شبهه ناک را به کتاب خدا عرضه کنند و بندگان را بدان چه در دل دارند پاداش دهند
خطبه 75-اندرز
و از خطبه های آن حضرت است خدا بیامرزد مردی را که حکمی را شنید و نیک فهم کرد، و به رستگاری خوانده شد و بدان رو آورد. و در پی راهنمایی افتاد و رهید. و خدا را حاضر دید و از گناه ترسید. توشه پیش فرستاد، و کرده نیک برای ذخیرت ورزید. و از آنچه پرهیز باید، دوری گزید. در پی حق رفت و بدان رسید، آرزو را سرکوب کرد و با هوس خویش جنگید. شکیبایی را مرکب نجات ساخت و پرهیزگاری را برگ روز وفات. راه روشن را پیش گرفت، و طریق راست را مسیر خویش گرفت. فرصت زندگی را غنیمت شمرد و بر اجل پیشی گرفت و کار نیک ذخیرت کرد.
- ۹۲/۰۶/۱۳