.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

ترجمه خطبه های 216 - 220 نهج البلاغه ( شهیدی )

خطبه 216- نیایش به خدا

و دعایی از آن حضرت است خدایا! به توانگری آبرویم را نگاه دار، و به تنگدستی حرمتم را ضایع مگذار، تا روزی خواهم از بندگان روزی خوارت، و مهربانی جویم از آفریدگان بد کردارت. و به ستودن کسی مبتلا شوم که به من عطایی ارزانی داشته، و به نکوهیدن آن کس فریفته گردم که بخشش خود را از من بازداشته و گذشته از این - گفتار- در بخشیدن و بازداشتن تو بر همه چیز توانایی و صاحب اختیار!

خطبه 217- نکوهش دنیا

دنیا خانه ای است فرا گرفته بلا، شناخته به بی وفایی و دغا. نه به یک حال پایدار است، و نه مردم آن از سلامت برخوردار. دگرگونی پذیرد، رنگی دهد و رنگ دیگر گیرد. زندگی در آن ناباب است، و ایمنی در آن نایاب، و مردم دنیا نشانه هایند، که آماجشان سازد. تیرهای خود به آنان افکند و به کام مرگشان دراندازد. و بندگان خدا! بدانید که شما و آنچه در آنید، به راه آنان که پیش از شما بودند روانید که زندگانی شان از شما درازتر بود، و خانه هاشان بسازتر و یادگارهاشان دیریازتر. کنون آواهاشان نهفته شد، و بادهاشان فرو خفته. تن هاشان فرسوده گردید، خانه هاشان تهی، و نشانه هاشان ناپدید. کاخهای افراشته و بالشهای انباشته را به جا نهادند، و زیر خرسنگها و درون گورهای به هم چسبیده فتادند، جایی که آستانه اش را ویرانی پایه است، و استواری بنایش را خاک، مایه. جای آن نزدیک است، و باشنده آن دور و به کنار، میان مردم محله ای ترسان، به ظاهر آرام و در نهان گرفتار. نه در جایی که وطن گرفته اند، انس گیرند و نه چون همسایگان یکدیگر را پذیرند. با آن که نزدیک به هم آرمیده اند خانه هم را ندیده اند و چسان یکدیگر را دیدار کنند که فرسودگی شان خرد کرده است، و سنگ و خاک آنان را در کام فرو برده. گویی شما هم به جایی رفته اید که آنان رفته اند، و آن خوابگاه به گروتان برداشته و آن امانت جای شما را در کنار خود داشته. پس چگونه خواهید بود اگر کار شما به سر آید و گورها گشاید؟ آن هنگام آزموده می شود هر کس بدانچه پیشاپیش فرستاده، و باز گردانیده می شوند به سوی خدا که مولای راستین آنهاست و به کارشان نیاید آنچه به دروغ برمی بافتند.

خطبه 218- دعائی از آن حضرت

و دعایی از آن حضرت است خدایا! تو به دوستانت از همه بی پژمان تری، و برای آنان که به تو توکل کنند از هر کس کاردان تر. بر نهانیهاشان بینایی و به درونهاشان آگاه، و بر مقدار بینش آنان دانا. رازهاشان نزد تو آشکار است، و دلهاشان در حسرت دیدار تو داغدار. اگر غربتشان به وحشت دراندازد، یاد تو آنان را آرام سازد، و اگر مصیبتها بر آنان فرو بارد به تو پناه آرند و روی به درگاه تو دارند، چه می دانند سررشته کارها به دست توست، و از قضایی خیزد که پای بست توست. خدایا! اگر در پرسش خود درمانم یا راه پرسیدن را ندانم، صلاح کارم را به من نما و دلم را بدانچه رستگاری من در آن است متوجه فرما! که چنین کار از راهنماییهای تو ناشناخته نیست و از کفایتهای تو ناساخته نه. خدایا! کار مرا به بخشایش خود واگذار، نه به عدلت- ای بخشنده کردگار-.

خطبه 219- درباره یکی از حاکمان

خدایش پاداش دهاد، بدانچه آزموده شد و انجام داد. کجیها را راست کرد و بیماریها را به صلاح آورد، فتنه را پشت سر انداخت و سنت را بر پا ساخت، با دامن پاک درگذشت و با اندکی از آک. به خیر آن رسید و از شر آن رهید، فرمان خدا را گزارد، و از او ترسید چنانکه باید، رفت و امت را واگذارد پراکنده که فراهم نیاید و نه گمراه در آن راه برد و نه یابنده راه با یقین به راهی که یافته بنگرد.

خطبه 220- در توصیف بیعت مردم

(در وصف بیعت خود به هنگام خلافت، و پیش از این مانند آن با لفظهای دیگری گذشت.) و دستم را گشودید، بازش داشتم، و آن را کشیدید، نگاهش داشتم. سپس بر من هجوم آوردید همچون شتران تشنه که روز آب خوردن به آبگیرهای خود درآیند- و دوش و بر هم را سایند- چندان که- از هجوم مردمان- بند پای افزار برید وردا افتاد، و ناتوان پامال گردید. و خشنودی مردم در بیعت من بدانجا رسید که خردسال شادمان شد و سالخورده لرزان لرزان بدانجا روان، و بیمار- برای بیعت- خود را برپا می داشت، و دختران جوان- برای دیدن آن منظره- سر برهنه دوان.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی