.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

ترجمه نامه های 36 - 40 نهج البلاغه ( شهیدی )

نامه 36-به عقیل

به عقیل پسر ابوطالب درباره سپاهی که آن را به سر وقت بعضی از دشمنان فرستاد، نامه ای است که عقیل بدو نوشته بود. لشکری انبوه از مسلمانان را به سوی او گسیل داشتم. چون این خبر بدو رسید، گریزان دامن درچید و پشیمان بازگردید. سپاه من در راه بدو رسیدند و نزدیک پنهان شدن آفتاب لختی با یکدیگر جنگیدند. پس دیر نکشید که اندوهناک رهایی یافت، و از آن پس که در تنگنا فتاده و جز رمقی از او نمانده بود با دشواری روی بتافت. قریش را بگذار تا در گمراهی بتازند، و در جدایی خواهی این سو و آن سو دوند و در سرگردانی با سرکشی بسازند. که آنان در جنگ با من فراهم گردیدند، چنانکه پیش از من با رسول خدا (ص) جنگیدند. قریش کیفر این کار زشت را از خدا ببیند که رشته پیوند مرا پاره نمود و حکومتی را که از آن فرزند مادرم بود از من ربود، و رای مرا درباره پیکار پرسیدی، من چنان می بینم که باید با آنان که پیمان را شکستند و کمر به جنگ با من بستند، پیکار کنم تا خدا را دیدار کنم. فراوانی مردم پیرامونم بر عزت من نیفزاید، و پراکندگی آنان از گردم، مرا هراسان ننماید. و مپندار که پسر پدرت هر چند مردم او را رها کنند خود را زار و فروتن نماید و نه سست به زیر بار ستم درآید، و نه رام مهار خود را به دست کشنده بگذارد، و نه پشت خود را برای سواری هر که خواهد خم دارد. لیکن او چنان است که آن مرد از بنی سلیم گفته: اگر از من پرسی چگونه ای؟ من شکیبایم در سختی روزگار و پایدار بر من دشوار است که مرا اندوهناک بینند تا دشمن سرزنش کندودوست اندوهناک شود

نامه 37-به معاویه

به معاویه پس سبحان الله، چه سخت به هوسهای نوپدید آورده گرفتاری، و به سرگردانی ملالت بار دچار. حقیقتها را ضایع ساخته، پیمانها را به دور انداخته، حقیقت و پیمانی که خواسته خدای سبحان است و حجت بر بندگان. اما پرگویی تو درباره عثمان و کشتن او، تو عثمان را هنگامی یاری کردی که انتظار پیروزی داشتی و آنگاه که یاری توبه سود او بود او را خوار گذاشتی، والسلام.

نامه 38-به مردم مصر

به مردم مصر چون اشتر (ره) را بر آنان والی ساخت. از بنده خدا علی امیرمومنان به مردمی که برای خدا به خشم آمدند هنگامی که دیگران خدا را در زمین نافرمانی کردند و حق او را از میان بردند، تا آنکه ستم سراپرده اش را برپا کرد و نیکوکار و بدکردار و باشنده و کوچنده را به درون خود درآورد، نه معروفی ماند که در پناه آن آسوده توان بود و نه از منکری نهی توان نمود. اما بعد، من بنده ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در روزهای بیم نخوابد و در ساعتهای ترس از دشمن روی برنتابد. بر بدکاران، تندتر بود از آتش سوزان. او مالک پسر حارث مذحجی است. آنجا که حق بود سخن او را بشنوید، و او را فرمان برید. که او شمشیری از شمشیرهای خداست. نه تیزی آن کند شود و نه ضربت آن بی اثر بود. اگر شما را فرمان کوچیدن دهد کوچ کنید، و اگر گوید بایستید برجای مانید، که او نه بر کاری دلیری کند و نه باز ایستد، و نه پس آید و نه پیش رود، جز که من او را فرمایم. در فرستادن او من شما را برخود برگزیدم چه او را خیرخواه شما دیدم، و سرسختی او را برابر دشمنانتان پسندیدم.

نامه 39-به عمروعاص

به عمرو پسر عاص تو دینت را پیرو دنیای کسی کردی که گمراهی اش آشکار است و زشتی او پدیدار. آزادمرد را در مجلس خویش زشت می گوید و بردبار را به هنگام آمیزش سفیه می شمارد. تو سر در پی او نهادی و به طلب زیادت او ایستادی. چون سگ که پی شیر رود، و به چنگال آن نگرد و زیادت شکار او را انتظار برد. پس دنیا و آخرت خود را به باد دادی و اگر خواهان حق بودی بر آنچه می خواستی دست می نهادی. اگر خدا مرا بر تو و پسر ابوسفیان مسلط ساخت سزای کاری را که کردید بدهم، و اگر مرا عاجز کردن توانید و خود پایدار مانید، آنچه پیش روی شماست برای شما بدتر است که آن عذاب خداست.

نامه 40-به یکی از کارگزاران خود

به یکی از عاملان خود از تو به من خبری رسیده است، اگر چنان کرده باشی پروردگار خود را به خشم آورده باشی، و امام خویش را نافرمانی کرده، و امانت خود را از دست داده. به من خبر داده اند تو کشت زمین را برداشته و آنچه پایت بدان رسیده برای خود نگاهداشته ای، و آنچه در دستت بوده خورده ای. حساب خود را به من بازپس بده و بدان که حساب خدا بزرگتر از حساب مردمان است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی