.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

ترجمه نامه های 66 - 70 نهج البلاغه ( شهیدی )

نامه 66-به عبدالله بن عباس

به عبدالله پسر عباس و این نامه از این پیش با روایتی دیگر گذشت اما بعد، گاه آدمی به چیزی شاد می شود که از او نخواهد برید، و به چیزی اندوهناک می شود که بدان نخواهد رسید. پس مبادا نیکوترین چیز که از دنیای خود برخورداری، رسیدن به لذتی بود یا بکار بردن خشمی که در سینه داری. بلکه باید باطلی را بمیرانی یا حقی را زنده گردانی، و باید که شادمانی ات به چیزی باشد که از پیش فرستاده ای و دریغت بر آنچه به جای می گذاری، و هم خود را بدانچه پس از مردن تو را باید بگماری.

نامه 67-به قثم بن عباس

به قثم پسر عباس که عامل آن حضرت در مکه بود اما بعد، مراسم حج را برای مردم برپا دار و ایام الله را به یاد آنان آر، و بامداد و شامگاه برای آنان مجلس ساز. آن را که فتوا خواهد فتوا ده و نادان را بیاموز و با دانا به گفتگو پرداز. و جز زبانت پیام رسان مردمان نباشد، و جز رویت دربان. و هیچ حاجتمند را از دیدار خود محروم مگردان، چه اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود و در پایان حاجت او برآورده، تو را نستایند. و در مال خدا که نزد تو فراهم شده بنگر و آن را به عیالمندان و گرسنگانی که نزدیکت هستند بده، و آنان که مستمندند و سخت نیازمند، و مانده را نزد ما بفرست تا میان کسانی که نزد ما هستند قسمت کنیم. و مردم مکه را بگو تا از ساکنان شهر اجرت نگیرند، که خدای سبحان فرماید: عاکف و بادی در آن یکسانند. عاکف مقیم مکه است و بادی کسی است که به حج می آید و از مردم مکه نیست. خدا ما و شما را بدانچه دوست دارد توفیق دهد، والسلام.

نامه 68-به سلمان فارسی

به سلمان فارسی (ره) پیش از خلافت آن حضرت اما بعد، دنیا همچون مار است، بپسودن آن نرم و هموار و زهر آن جانشکار. پس، از آنچه تو را در دنیا شادمان می دارد، روی برگردان! چه اندک زمانی با تو می ماند. و اندیشه دنیا را از سر بنه! چه یقین داری که از تو روی بگرداند، و آنگاه که بدان خو گرفته ای بیشتر از آن بترس، که دنیادار چون در دنیا به خوشی اطمینان کرد او را به تلخکامی در آورد، یا اگر به انس گرفتن آرمید او را دچار وحشت کرد، والسلام.

نامه 69-به حارث همدانی

به حارث همدانی و چنگ در ریسمان قرآن زن و از آن نصیحت پذیر، حلالش را حلال و حرامش را حرام گیر، و حقی را که پیش از این بوده است تصدیق دار، و رفته دنیا را برای مانده آن آینه عبرت شمار، چه برخی از آن به برخی دیگر ماند، و پایانش خود را به آغاز آن رساند، و همه آن رفتنی است و با کسی نماندنی، و نام خدا را بزرگ شمار و آن را جز برای حق بر زبان میار. مرگ و پس از مرگ را فراوان یاد کن و آرزوی مرگ مکن، جز که بدانی از تبعات مرگ رستن توانی، و از کاری دوری کن که کننده آن را بر خود روا دارد، و از دیگر مسلمانان ناپسند شمارد. و بترس از کاری که در نهان کنند و در عیان از آن خجلت برند، و بپرهیز از کاری که چون از کننده آن پرسند آن را به خود نپذیرد، یا راه پوزش پیش گیرد. آبرویت را نشانه تیر گفتار مگردان، و هر چه شنیدی به مردمان مرسان که آن دروغگویی را نشان است، و هر چه مردم به تو گویند به خطا منسوب مکن که آن نادانی را برهان است. خشم خود را فرو خور، و به وقت توانایی درگذر. و گاه خشم در بردباری بکوش و به هنگام قدرت از گناه چشم پوش تا عاقبت تو را باشد. هر نعمتی را که خدا به تو داده با سپاس داشتن باقی بدار، و هیچ نعمت از نعمتهای خدا را که ارزانی توست ضایع مگذار، و باید که نشان نعمتی را که خدایت داده، در تو ببینند آشکار.

و بدان که بهترین مومنان آن بود که جان و خویشاوند و مال خود را در راه خدا پیشاپیش دهد، چه هر نیکی پیشاپیش فرستی برای تو اندوخته شود و آنچه واگذاری خیر آن را دیگری برد. از همنشینی آن که رایش سست و کارش ناپسند بود بپرهیز، که هر کس را از آن که دوست اوست شناسند. و در شهرهای بزرگ سکونت کن که جایگاه فراهم آمدن مسلمانان است، و بپرهیز از جایهایی که در آن از یاد خدا غافلند و آنجا که به یکدیگر ستم می رانند، و بر طاعت خدا کمتر یاران اند، و تنها در چیزی بیندیش که تو را باید و به کارت آید. مبادا بر سر بازارها بنشینی که جای حاضر شدن شیطان است و نمایشگاه فتنه و طغیان. و بدان کس که از او برتری، فراوان بنگر تا بدین نگریستن سپاس نعمت داری و شکر آن بگذاری، و در روز جمعه سفر مکن تا نماز جمعه را بگزاری، مگر سفری بود که در آن روی به خدا داری یا از آن ناچاری. در همه کارهایت خدا را اطاعت کن که طاعت خدا از هر چیز برتر است. نفس خود را بفریب و به عبادتش وادار و با آن مدارا کن و مقهورش مدار، و بر آن آسان گیر و به هنگامی که نشاط و فراغتش بود، روی به عبادت آر. جز در آنچه بر تو واجب است که باید آن را به جای آری و در وقت آن بگزاری. و بترس که مرگ بر تو در آید، و تو از پروردگارت گریزان باشی و در جستجوی دنیا روان. از همنشینی با فاسقان بپرهیز که شر به شر پیوندد. خدا را بزرگ دار و دوستان خدا را دوست شمار و از خشم بپرهیز و خود را از آن برهان که خشم سپاهی است بزرگ از سپاهیان شیطان، والسلام.

نامه 70-به سهل بن حنیف

به سهل پسر حنیف انصاری که از جانب امام حاکم مدینه بود، درباره کسانی که نزد معاویه رفتند اما بعد، به من خبر رسیده است از مردمی که نزد تو به سر می برند، بعضی پنهانی نزد معاویه می روند، دریغ مخور که شمار مردانت کاسته می گردد، و کمکشان گسسته. در گمراهی آنان و رهایی ات از رنج ایشان، بس بود از حق شان گریختن و به کوری و نادانی شتافتن. آنان مردم دنیایند روی بدان نهاده و شتابان در پی اش افتاده. عدالت را شناختند و دیدند، و شنیدند و به گوش کشیدند، و دانستند مردم به میزان عدالت در حق یکسانند پس گریختند تا تنها خود را به نوایی برسانند. دور بوند دور از رحمت خدا. به خدا آنان از ستمی نگریختند و به عدالت نرسیدند. ما در این کار امیدواریم خدا دشوار آن را برای ما خوار، و ناهموارش را هموار سازد، ان شاءالله، والسلام.

نظرات  (۱)

وبلاگ بسیار زیبایی دارید.به وبلاگ من هم سری بزنید
و
در صورت امکان من و لینک کنید بر روی سایتتان
ممنونم
[لبخند]
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی