ترجمه ی حکمت های 1 - 20 نهج البلاغه ( شهیدی )
- چهارشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۳:۵۶ ب.ظ
حکمت 1
(فرمود:) هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش نه پشتی تا سوارش شوند و نه پستانی تا شیرش دوشند چنان زی که در تو طمع نبندند.
حکمت 2
(و فرمود:) آن که طمع را شعار خود گرداند خود را خرد نمایاند، و آن که راز سختی خویش بر هر کس گشود، خویشتن را خوار نمود. و آن که زبانش را بر خود فرمانروا ساخت خود را از بها بینداخت.
حکمت 3
(و فرمود:) بخل ننگ است و ترس نقصان، و درویشی کند کننده زبان زیرک در برهان، و تنگدست بیگانه در دیار خود بر همگان. (و فرمود:) ناتوانی آفت است، و شکیبایی شجاعت و ناخواستن دنیا ثروت و پرهیزگاری سپری نگهدار و رضا نیکو همنشین و یار.
حکمت 4
(و فرمود:) دانش میراثی است گزین و آداب، زیورهای نوین جان و تن و اندیشه آینه روشن.
حکمت 5
(و فرمود:) سینه خردمند صندوق راز اوست و گشاده رویی دام دوستی و بردباری گور زشتیهاست. (یا که فرمود:) آشتی کردن، نهان جای زشتیهاست و آن که از خود خشنود بود ناخشنودان او بسیار شود.
حکمت 6
(و فرمود:) صدقه دارویی است درمانبخش و کردار بندگان در دنیای آنان پیش دیده هاشان بود در آخرت ایشان هر چه را در این جهان کنند، در آن جهان بینند.
حکمت 7
(و فرمود:) از این آدمی شگفتی گیرید: با پیه می نگرد و با گوشت سخن می گوید: و با استخوان می شنود، و از شکافی دم برمی آورد.
حکمت 8
(و فرمود:) چون دنیا به کسی روی آرد، نیکوییهای دیگران را بدو به عاریت سپارد، و چون بدو پشت نماید، خوبیهای او را برباید.
حکمت 9
(و فرمود:) با مردم چنان بیامیزید که اگر مردید بر شما بگریند، و اگر زنده ماندید به شما مهربانی ورزند.
حکمت 10
(و فرمود:) اگر بر دشمنت دست یافتی بخشیدن او را سپاس دست یافتن بر وی ساز.
حکمت 11
(و فرمود:) ناتوانترین مردم کسی است که نیروی به دست آوردن دوستان ندارد، و ناتوانتر از او کسی بود که دوستی به دست آرد و او را ضایع گذارد.
حکمت 12
(و درباره کسانی که از جنگ در کنار او کناره جستند، فرمود:) حق را خوار کردند و باطل را یار نشدند.
حکمت 13
(و فرمود:) چون طلیعه نعمتها به شما رسید، با ناسپاسی دنباله آن را مبرید.
حکمت 14
(و فرمود:) آن را که نزدیک واگذارد، یاری دور را به دست آرد.
حکمت 15
(و فرمود:) هر فریب خورده را سرزنش نتوان کرد.
حکمت 16
(و فرمود:) کارها چنان رام تقدیر است که گاه مرگ در تدبیر است.
حکمت 17
(و آن حضرت را از فرموده رسول (ص) پرسیدند (پیری را با خضاب بپوشانید و خود را همانند یهود مگردانید) گفت:) او که درود خدا بر وی باد چنین فرمود: و شمار مرد دین اندک بود. اما اکنون که میدان اسلام فراخ گردیده و دعوت آن به همه جا رسیده، هر کس آن کند که خواهد.
حکمت 18
(و فرمود:) هر که همراه آرزوی خویش تازد، مرگش به سر در اندازد.
حکمت 19
(و فرمود:) از لغزش جوانمردان درگذرید که کسی از آنان نلغزید، جز که دست خدایش برفرازید.
حکمت 20
(و فرمود:) ترس با نومیدی همراه است، و آزرم با بی بهرگی همعنان، و فرصت چون ابر گذران. پس فرصتهای نیک را غنیمت بشمارید.
- ۹۲/۰۷/۱۷