ترجمه ی حکمت های 201 - 220 نهج البلاغه ( شهیدی)
- سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۴۸ ق.ظ
حکمت 201
(و فرمود:) از خدا بترسید، ترسیدن وارسته ای که دامن به کمر زده و خود را آماده ساخته، و در فرصتی که داشته کوشیده و ترسان به راه بندگی تاخته و نگریسته است در آنجا که رخت بایدش کشید و پایان کار و عاقبتی که بدان خواهد رسید.
حکمت 202
(و فرمود:) جوانمردی آبروها را پاسبان است و بردباری بی خرد را بند دهان و گذشت پیروزی را زکات است و فراموش کردن آن که خیانت کرده برای تو مکافات، و رای زدن دیده راه یافتن است، و آن که تنها با رای خود ساخت خود را به مخاطره انداخت، و شکیبایی دور کننده سختیهای روزگار است و ناشکیبایی زمان را بر فرسودن آدمی یار، و گرامیترین بی نیازی وانهادن آرزوهاست و بسا خرد که اسیر فرمان هواست، و تجربت اندوختن، از توفیق بود و دوستی ورزیدن پیوند با مردم را فراهم آرد، و هرگز امین مشمار آن را که به ستوه بود و تاب نیارد.
حکمت 203
(و فرمود:) خود پسندیدن آدمی، یکی از حسودان خرد اوست.
حکمت 204
(و فرمود:) بر آزار و درد بایدت تحمل نمود وگرنه هرگز خرسند نخواهی بود.
حکمت 205
(و فرمود:) هر که را نهال خوی و خلق به بار بود، شاخ و بر او بسیار بود.
حکمت 206
(و فرمود:) جدال تدبیر را ویران کند.
حکمت 207
(و فرمود:) آنکه به نوایی رسید خود را از دیگران برتر دید.
حکمت 208
(و فرمود:) در دگرگونی روزگار گوهر مردان است پدیدار.
حکمت 209
(و فرمود:) رشک بردن دوست از خالص نبودن دوستی اوست.
حکمت 210
(و فرمود:) قربانگاه خردها را بیشتر آنجا توان یافت که برق طمعها بر آن تافت.
حکمت 211
(و فرمود:) از عدالت نبود حکم نمودن به گمان.
حکمت 212
(و فرمود:) ستم راندن بر بندگان بدترین توشه است برای آن جهان.
حکمت 213
(و فرمود:) از شریفترین کردار مرد بزرگوار آن است که از آنچه می داند غفلت نماید.
حکمت 214
(و فرمود:) هر که پوشش شرم گزیند کس عیب او نبیند.
حکمت 215
(و فرمود:) با خاموش بودن بسیار، وقار پدیدارشود و با دادن داد دوستان فراوان گردند و با بخشش بزرگی قدر آشکار گردد و با فروتنی نعمت تمام و پایدار، و با تحمل رنجها سروری به دست آید و به عدالت کردن دشمن از پا در آید. و با بردباری برابر بی خرد، یاران بسیار یابد.
حکمت 216
(و فرمود:) شگفت است از رشگ بران که غافلند از تندرستی مردمان.
حکمت 217
(و فرمود:) طمعکار در بند خواری گرفتار است.
حکمت 218
(و او را از ایمان پرسیدند، فرمود:) ایمان، شناختن به دل است و اقرار به زبان و با اندامها بردن فرمان.
حکمت 219
(و فرمود:) آن که از دنیا اندوهناک است، از قضای خدا خشمناک است. و آن که از مصیبتی که بدو رسیده گله آرد، از پروردگار خود شکوه دارد و آن که نزد توانگر رفت و به خاطر مالداری وی از خودخواری نشان داد دو ثلث دینش را به باد داد، و آن که قرآن خواند و مرد و راه به دوزخ برد از کسانی بود که آیات خدا را به فسوس گرفت و افسانه شمرد، و آن که دلش به دوستی دنیا شیفته است دل وی به سه چیز آن چسبیده است: اندوهی که از او دست برندارد، و حرصی که او را وانگذارد، و آرزویی که آن را به چنگ نیارد.
حکمت 220
(و فرمود:) قناعت دولتمندی را بس و خوی نیک نعمتی بود دردسترس.
- ۹۳/۰۵/۱۴