نصیحت علی (ع) به دانشمند ربّانی
- پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۵۰ ق.ظ
عبدالله بن
عباس فرزند عباس بن عبدالمطلب، پسر عموی رسول خدا و علی ـ علیه السلام ـ
بود که در آن هنگام که بنی هاشم در شعب ابوطالب محاصره بودند (یعنی سال 7 و
8 بعثت) در همان شعب (واقع در مکه) متولد شد و در سال حدود 71 هجری در سن
تقریبی 75 سالگی در مکه از دنیا رفت.
او مفسر قرآن و از شاگردان برجسته علی ـ علیه السلام ـ و از دانشمندان
بزرگ اسلام، به شمار می آمد و علاقه شدید به خاندان نبوت داشت. وقتی از
دنیا رفت، محمد بن حنفیه (فرزند علی ـ علیه السلام ـ ) می گفت: «الیوم مات
ربّانیّ هذه الامّه؛ امروز دانشمند الهی این امت از دنیا رفت».
و در بستر رحلت این گفتار بر زبانش جاری بود:
«خداوندا! زنده ام بر آن عقیده ای که علی ـ علیه السلام ـ بر آن زنده
بود و میمیرم بر آن عقیده ای که او از دنیا رفت و پس از ادای این سخن، جان
سپرد».[1]
بهرحال در نهج البلاغه در دو سه مورد، مطالبی آمده که بعضی نسبت می
دهند که مورد خطاب امام علی ـ علیه السلام ـ ابن عباس بوده است و بعضی این
نسبت را ردّ کرده اند.
در اینجا به نقل یکی از موارد اکتفا می کنیم. لازم به تذکر است که پس
از جنگ جمل، امام علی ـ علیه السلام ـ ، عبدالله بن عباس را فرماندار بصره
کرد.[2]
علامه خویی در شرح نهج البلاغه خود می گوید: پس از گسترش اسلام، مالیات
ها و غنائم اسلامی مانند سیل به حجاز سرازیر شد بعضی از اصحاب به جمع کردن
و اندوختن اموال، حریص شدند، امام علی ـ علیه السلام ـ آنها را نصیحت کرده
و آنها را بر حذر داشت که ممکن است در پرتگاه سقوط به طرف دنیا قرار گیرند
و دنیا آنها را فریب دهد. در این راستا، یک نامه برای ابن عباس نوشت که در
آن چنین آمده است:
«اما بعد: تو بر اَجَل مقدر، نمی توانی پیش دستی کنی و از آن چه روزی
تو نیست، نصیب تو نخواهد شد. و اعلم بانّ الدّهر یومان، یوم لک و یوم علیک؛
بدان که دنیا دو روز است: 1. یک روز به سود تو؛ 2. یک روز به زیان تو و
بدان که دنیا خانه ای است در حال تغییر و تحول، آن چه که از دنیا برای تو
تقدیر شده، به سراغ تو می آید، هر چند ناتوان باشی و آن چه به زیان تو است،
آن نیز گریبان تو را خواهد گرفت، هر چند قوی باشی و بتوانی آن را از خود
دفع کنی».[3]
و در مورد دیگری می فرماید: «با روی گشاده با مردم روبرو شو و بر اساس
قضاوت عادلانه به آنها بنگر و از خشم و غضب، سخت دوری کن که خشم انگیزه ای
از شیطان است».[4]
امام، با این نصیحت ـ حتی به شخصیت های بزرگ مذهبی ـ اخطار نمود که
مبادا مردم را تحقیر کنند، و بر اموال عمومی دستبرد بزنند و غفلت از دنیا
آنها را مغرور سازد و مبادا دامن خود را به دنیا بیالایند و دنیا را هدف
قرار دهند، بلکه دنیا را پلی برای آخرت و هدف های عالی معنوی نموده و از آن
استفاده مشروع نمایند.
[1]. در این باره، مطالبی در داستان 88 خاطر نشان شد.
[2]. اسد الغابه، ج3، ص194؛ رجال کشی، ص54؛ قاموس الرجال، ج6.
[3]. نگاه کنید به نامه 72 نهج البلاغه ـ از روایات ابن عباس است که گفت: رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به من فرمود، از پنج چیز بیزاری بجو 1. قاسطین (طرفداران معاویه). 2. ناکثین (بیعت شکنان و آتش افروزان جنگ جمل). 3. خوارج و نهروان. 4. قَدَریه (جبری ها). 5. مٌرجئه که می گفتند در ایمان دیگران نباید دخالت کرد و خدا از ایمان هر کس بهتر اطلاع دارد. (رجال کشی، ص54).
[4]. همان.
محمد محمدی اشتهاردی - داستان های نهج البلاغه
- ۹۲/۰۳/۲۳