ترجمه خطبه های 96 - 100 ( دشتی )
- دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۵۶ ق.ظ
خطبه 96-در باب اصحابش
علل نکوهش و شکست کوفیان اگر خداوند، ستمگر را چند روزی مهلت دهد، از بازپرسی و عذاب او غفلت نمی کند، و او بر سر راه، در کمینگاه ستمگران است، و گلوی آنها را در دست گرفته از فرو رفتن آب دریغ دارد. آگاه باشید! به خدایی که جانم در دست اوست، شامیان بر شما پیروز خواهند شد، نه از آن رو که از شما به حق سزاوارترند بلکه در راه باطلی که زمامدارشان می رود شتابان فرمانبردارند، و شما در گرفتن حق من سستی می ورزید، و هر آینه، ملتهای جهان صبح می کنند در حالی که از ستم زمامدارانشان در ترس و وحشتند، من صبح می کنم در حالی که از ستمگری پیروان خود وحشت دارم شما را برای جهاد با دشمن برانگیختم، اما کوچ نکردید، حق را بگوش شما خواندم ولی نشنیدید، و در آشکار و نهان شما را دعوت کردم، اجابت ننمودید، پند و اندرزتان دادم، قبول نکردید آیا حاضران غائب می باشید؟ و یا بردگانی در شکل مالکان؟! فرمان خدا را بر شما می خوانم از آن فرار می کنید، و با اندرزهای رسا و گویا شما را پند می دهم از آن پراکنده می شوید، شما را به مبارزه با سرکشان ترغیب می کنم، هنوز سخنانم به آخر نرسیده، چون مردم سبا، متفرق شده، به جلسات خود باز می گردید، و در لباس
پند و اندرز، یکدیگر را فریب می دهید تا اثر تذکرات مرا از بین ببرید، صبحگاهان کجیهای شما را راست می کنم، شامگاهان به حالت اول برمی گردید، چونان کمان سختی که نه کسی قدرت راست کردن آن را دارد و نه خودش قابلیت راست شدن را خواهد داشت ای مردمی که بدنهای شما حاضر و عقلهای شما پنهان و افکار و آراء شما گوناگون است و زمامداران شما دچار مشکلات شمایند، رهبر شما از خدا اطاعت می کند، شما با او مخالفت می کنید، اما رهبر شامیان خدای را معصیت می کند، از او فرمانبردارند. به خدا سوگند دوست دارم معاویه شما را با نفرات خود مانند مبادله درهم و دینار با من سودا کند، ده نفر از شما را بگیرد و یک نفر از آنها را به من بدهد! روانشناسی اجتماعی مردم کوفه ای اهل کوفه! گرفتار شما شده ام که سه چیز دارید و دو چیز ندارید، کرهایی با گوشهای شنوا، گنگهایی با زبان گویا، کورانی با چشمهای بینا، نه در روز جنگ از آزادگانید، و نه به هنگام بلا و سختی برادران یکرنگ می باشید تهیدست مانید! ای مردم شما چونان شتران دورمانده از ساربان می باشید، که اگر از سویی جمع آوری شوند از دیگر سو، پراکنده می گردند، به خدا سوگند می بینم که اگر جنگ سخت شود و آتش آن شعله
گیرد و گرمی آن سوزان، پسر ابوطالب را رها می کنید و مانند جدا شدن زن حامله پس از زایمان از فرزندش، هر یک به سویی می گریزید و من در پی آن نشانه ها روانم که پروردگارم مرا رهنمون شد، و آن راه را می روم که رسول خدا (ص) گشود، و همانا من به راه روشن حق گام به گام ره می سپارم. مردم به اهل بیت پیامبرتان بنگرید، از آن سو که گام برمی دارند بروید، قدم جای قدمشان بگذارید، آنها شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمی برند، و به پستی و هلاکت باز نمی گردانند، اگر سکوت کردند سکوت کنید، و اگر قیام کردند قیام کنید، از آنها پیشی نگیرید که گمراه می شوید، و از آنان عقب نمانید که نابود می گردید.
وصف اصحاب پیامبر (ع) من اصحاب محمد (ص) را دیدم، اما هیچکدام از شما را همانند آنان نمی نگرم، آنها صبح می کردند در حالیکه موهای ژولیده و چهره های غبارآلوده داشتند، شب را تا صبح در حال سجده و قیام به عبادت می گذراندند، و پیشانی و گونه های صورت را در پیشگاه خدا بر خاک می ساییدند، با یاد معاد چنان ناآرام بودند گویا بر روی آتش ایستاده اند، بر پیشانی آنها از سجده های طولانی پینه بسته بود (چون پینه زانوهای بزها) اگر نام خدا برده می شد چنان می گریستند که گریبانهای آنان تر می شد. و چون درخت در روز تندباد می لرزیدند، از کیفری که از آن بیم داشتند، یا برای پاداشی که به آن امیدوار بودند.
خطبه 97-در ستم بنی امیه
خبر از ستمگری و فساد بنی امیه سوگند به خدا! بنی امیه چنان به ستمگری و حکومت ادامه دهند که حرامی باقی نماند جز آنکه حلال شمارند، و پیمانی نمی ماند جز آنکه همه را بشکنند، و هیچ خیمه و خانه ای وجود ندارد جز آنکه ستمگاری آنان در آنجا راه یابد، و ظلم و فسادشان مردم را از خانه ها کوچ دهد، تا آنکه در حکومتشان دو دسته بگریند. دسته ای برای دین خود که آن را از دست داده اند، و دسته ای برای دنیای خود که به آن نرسیده اند، و یاری خواستن یکی از دیگری، چون یاری خواستن برده از ارباب خویش است که در حضور ارباب اطاعت دارد و در غیبت او بدگویی می کند. در حکومت بنی امیه هر کس به خدا امیدوارتر باشد بیش از همه رنج و مصیبت ببیند، پس اگر خداوند عافیت و سلامتی بخشید، قدرشناس باشید و اگر به بلا و گرفتاری مبتلا گشتید، شکیبا باشید که سرانجام، پیروزی با پرهیزکاران است.
خطبه 98-در گریز از دنیا
خدا را بر نعمتهایی که عطا فرمود ستایش می کنیم و در کارهای خود از او یاری می جوییم، از او سلامت در دین را خواهانیم آنگونه که تندرستی بدن را از او درخواست داریم
پرهیز از دنیاپرستی ای بندگان خدا، شما را به ترک دنیایی سفارش می کنم که شما را رها می سازد، گرچه شما جدایی از آن را دوست ندارید، دنیایی که بدنهای شما را کهنه و فرسوده می کند با اینکه دوست دارید همواره تازه و پاکیزه بمانید. شما و دنیا به مسافرانی مانید که تا گام در آن نهاده، احساس دارند به پایان راه رسیدند، و تا قصد رسیدن به نشانی کرده اند، گویا بدان دست یافتند، در حالی که تا رسیدن به هدف نهایی هنوز فاصله های زیادی است. چگونه می تواند به مقصد رسد کسی که روز معینی در پیش دارد؟ و از آن تجاوز نخواهد کرد! مرگ به سرعت او را می راند، و عوامل مختلف او را برخلاف خواسته خود از دنیا جدا می سازند. روش برخورد با دنیا پس در عزت و ناز دنیا بر یکدیگر پیشی نگیرید، و فریب زینتها و نعمتها را نخورید و مغرور نشوید، و از رنج و سختی آن ننالید، و ناشکیبا نباشید، زیرا عزت و افتخارات دنیا پایان می پذیرد، و زینت و نعمتهایش نابود می گردد، و رنج و سختی آن تمام می شود، و هر مدتی و مهلتی در آن به پایان می رسد، و هر موجود زنده ای به سوی مرگ می رود آیا نشانه هایی از زندگی گذشتگان که برجا مانده شما را از دنیاپرستی باز نمی دارد؟
اگر خردمندید!! آیا در زندگانی پدران شما آگاهی و عبرت آموزی نیست؟ مگر نمی بینید که گذشتگان شما باز نمی گردند؟ و فرزندان شما باقی نمی مانند؟ مگر مردم دنیا را نمی نگرید که در گذشت شب و روز حالات گوناگونی دارند؟ یکی می میرد و بر او می گریند، و دیگری باقیمانده به او تسلیت می گویند، یکی دیگر بر بستر بیماری افتاده دیگری به عیادت او می آید، و دیگری در حال جان کندن است، و دنیاطلبی در جستجوی دنیاست که مرگ او را درمی یابد، و غفلت زده ای که مرگ او را فراموش نکرده است، و آیندگان نیز راه گذشتگان را می پویند. به هوش باشید، مرگ را که نابودکننده لذتها و شکننده شهوتها و قطع کننده آرزوهاست، به هنگام تصمیم بر کارهای زشت، به یاد آورید، و برای انجام واجبات، و شکر در برابر نعمتها و احسان بی شمار الهی، از خدا یاری خواهید.
خطبه 99-درباره پیامبر و خاندان او
شناخت خدا ستایش خداوندی را سزاست که احسان فراوانش بر آفریده ها گسترده، و دست کرم او را برای بخشش گشوده است، او را بر همه کارهایش می ستاییم، و برای نگهداری حق الهی از او یاری می طلبیم، و گواهی می دهیم جز او خدایی نیست ویژگیهای پیامبر (ص) و گواهی می دهیم که محمد (ص) بنده و فرستاده اوست. او را فرستاد تا فرمان وی را آشکار و نام خدا را بر زبان راند. پس با امانت، رسالت خویش را به انجام رساند، و با راستی و درستی به راه خود رفت، و پرچم حق را در میان ما به یادگار گذاشت، هر کس از آن پیشی گیرد از دین خارج و آن کس که از آن عقب ماند هلاک گردد و هر کس همراهش باشد رستگار شود راهنمای این پرچم، با درنگ و آرامش سخن گوید، و دیر بپا خیزد، و آنگاه که برخاست سخت و چالاک، به پیش رود، پس چون در اطاعت او درآمدید، و او را بزرگ داشتید، مرگ فرا رسید و او را از میان شما برد، پس از او چندان که خدا خواهد زندگانی می گذرانید تا آنکه خدا شخصی را برانگیزاند که شما را متحد سازد، و پراکندگی شما را جبران نماید. مردم! به چیزی که نیامده دل نبندید، و از آنکه درگذشت مایوس نباشید، که آن پشت کرده اگر یکی از پاهایش بلغزد، و دیگری برقرار باشد شاید هر دو پا به جای خود برگشته و استوار ماند.
تدوام امامت تا ظهور امام زمان (ع) آگاه باشید، مثل آل محمد (ص) چونان ستارگان آسمان است، اگر ستاره ای غروب کند، ستاره دیگری طلوع خواهد کرد (تا ظهور صاحب الزمان (ع)). گویا می بینم در پرتو خاندان پیامبر (ع) نعمتهای خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه آرزو دارید رسیده اید.
خطبه 100-خبر از حوادث ناگوار
ستایش و اندرز ستایش خداوندی را که اول هر نخستین است و آخر هر گونه آخری، چون پیش از او چیزی نیست باید که ابتدایی نداشته باشد، و چون پس از او چیزی نیست پس پایانی نخواهد داشت، و گواهی می دهم که جز او خدایی نیست، و خدا یکی است، آن گواهی که با درون و برون قلب و زبان، هماهنگ باشد.
ای مردم! دشمنی و مخالفت با من شما را تا مرز گناه نراند، و نافرمانی از من شما را به پیروی از هوای نفس نکشاند، و به هنگام شنیدن سخن من، به گوشه چشم، یکدیگر را ننگرید. خبر از حوادث خونین آینده سوگند به آنکس که دانه را شکافت، و جانداران را آفرید، آنچه به شما خبر می دهم از پیامبر امین (ص) است نه گوینده دروغ گفت و نه شنونده ناآگاه بود گویا می بینم شخص سخت گمراهی را که از شام فریاد زند و بتازد و پرچمهای خود را در اطراف کوفه بپراکند، و چون دهان گشاید، و سرکشی کند، و جای پایش بر زمین محکم گردد، فتنه فرزند خویش را به دندان گیرد، و آتش جنگ شعله ور شود، روزها با چهره عبوس و گرفته ظاهر شوند و شب و روز با رنج و اندوه بگذرند. و آنگاه که کشتزار او به بار نشست، و میوه او آبدار شد، و چون شتر مست خروشید، و چون برق درخشید، پرچمهای سپاه فتنه از هر سو به اهتزاز درآید، و چونان شب تار و دریای متلاطم به مردم روی آورند. از آن بیشتر، چه طوفانهای سختی که شهر کوفه را بشکافد، و چه تندبادهایی که بر آن وزیدن گیرد، و به زودی دستجات مختلف به جان یکدیگر یورش آوردند، آنها که بر سر پا ایستاده اند درو شوند، و آنها که بر زمین افتادند لگدمال گردند.
- ۹۲/۰۵/۲۸
از آنجایی که وهابیون مزدور چندی است به نام برادران اهل سنت در شبکه های ماهواره ای مشغول به تخریب شیعه هستند و کارشان ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی است، بر خود دیدم که علیه این شبکه های وهابی وبلاگی باز کرده و تا آنجا که از دستم بر می آید از اهداف و پشت پرده این شبکه ها و صاحبان آن ها بیش از پیش پرده برداری کنم.
از شما دوستان عزیز هم می خواهم که بنده را در این راستا با مطالب و نظرات ارزشمند و بدون توهین خود یاری فرمائید.