ترجمه خطبه های 106 - 110 ( دشتی )
- شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۳۹ ق.ظ
خطبه 106-در یکی از ایام صفین
وصف نبرد یاران در صفین از جای کنده شدن و فرار شما را از صفها دیدم، فرومایگان گمنام، و بیابان نشینانی از شام، شما را پس می راندند، در حالی که شما از بزرگان و سرشناسان عرب و از سران شرف می باشید، برازندگی چشمگیری دارید و قله های سرفراز و بلند قامتید، سرانجام سوزش سینه ام با مقاومت و حملات دلاورانه شما، تسکین یافت، که دیدم شامیان را هزیمت دادید و صفهای آنان را درهم شکستید، و آنان را از لشگرگاه خود راندید، آنگونه که آنها شما را کنار زدند، می دیدم با نیزه ها آنان را کوفتید و با تیرها، آنها را هدف قرار دادید، که فراریان و کشتگان دشمن روی هم ریختند، و بر دوش هم سوار می شدند، چونان شتران تشنه ای که از آبشخورشان برانند و به هر سو گریزان باشند.
خطبه 107-حادثه های بزرگ
خداشناسی ستایش خدای را سزاست که با آفرینش مخلوقات، بر انسانها تجلی کرد، و با برهان و دلیل خود را بر قلبهایشان آشکار نمود، مخلوقات را بدون نیاز به فکر و اندیشه آفرید، که فکر و اندیشه مخصوص کسانی است که دلی درون سینه داشته باشند، و او چنین نیست که علم خداوندی ژرفای پرده های غیب را شکافته، و به افکار و عقاید پنهان احاطه دارد.
وصف پیامبر اسلام (ص) پیامبر (ص) را از درخت تنومند پیامبران، از سرچشمه نور هدایت، از جایگاه بلند بی همانند، از سرزمین بطحا، از چراغهای برافروخته در تاریکیها، و از سرچشمه های حکمت برگزید.
پیامبر (ص) طبیبی است که برای درمان بیماران سیار است، مرهمهای شفابخش او آماده، و ابزار داغ کردن زخمها را گداخته، برای شفای قلبهای کور، و گوشهای ناشنوا، و زبانهای لال، آماده است و با داروی خود در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است. علل انحراف فرزندان امیه بنی امیه با نور حکمت، جان و دل خود را روشن نساخته، و با شعله های فروزان دانش، قلب خود را نورانی نکرده اند، چونان چهارپایان صحرایی و سنگهای سخت و نفوذناپذیرند
به تحقیق رازهای درون برای صاحبان آگاهی آشکار، و راه حق برای گمراهان نیز روشن است، و رستاخیز نقاب از چهره برانداخت، و نشانه های خود را برای زیرکان و آنان که طالب حقند نمایاند. نکوهش کوفیان مردم کوفه! چرا شما را پیکرهای بی روح، و روحهای بدون جسد می نگرم؟ چرا شما را عبادت کنندگانی بدون صلاحیت، و بازرگانانی بدون سود و تجارت، و بیدارانی خفته، و حاضرانی غایب از صحنه، بینندگانی نابینا، شنوندگانی کر، و سخن گویانی لال، مشاهده می کنم؟
پرچم گمراهی در جای خود برافراشته شده، و طرفداران آن پراکنده شده اند، شما را با پیمانه خود می سنجند و سرکوب می کنند، پرچمدارشان (معاویه)، از ملت اسلام خارج و بر راه گمراهی ایستاده است. خبر از کشتار و فساد بنی امیه پس آن روز که بر شما دست یابند جز تعداد کمی از شما باقی نگذارند، چونان باقیمانده غذایی اندک در ته دیگ، یا دانه های غذای چسبیده در اطراف ظرف، مانند پوستهای چرمی شما را به هم پیچانده می فشارند، و همانند خرمن شما را به شدت می کوبند، و چونان پرنده ای که دانه های درشت را از لاغر جدا کند، این گمراهان، مومنان را از میان شما جدا ساخته نابود می کنند. هشدار و سفارش به اطاعت از اهل بیت (ع) با توجه به این همه خطرات، روشهای گمراه کننده شما را به کجا می کشاند؟ تاریکیها و ظلمتها، تا کی شما را متحیر می سازد؟ دروغ پردازیها تا چه زمانی شما را می فریبد؟ از کجا دشمن در شما نفوذ کرده به اینجا آورده و به کجا باز می گرداند؟ آگاه باشید! که هر سرآمدی را پرونده ای، و هر غیبتی را بازگشت دوباره ایست مردم! به سخن عالم خداشناس خود گوش فرا دهید، دلهای خود را در پیشگاه او حاضر کنید، و با فریادهای او بیدار شوید، رهبر
جامعه باید با مردم به راستی سخن گوید، و پراکندگی مردم را به وحدت تبدیل، و اندیشه خود را برای پذیرفتن حق آماده گرداند، پیشوای شما چنان واقعیتها را برای شما شکافت چونان شکافتن مهره های ظریف، و حقیقت را از باطل چون شیره درختی که از بدنه آن خارج شود، بیرون کشید. خبر از مسخ ارزشها در حکومت بنی امیه پس در آن هنگام که امویان بر شما تسلط یابند، باطل بر جای خود استوار شود، و جهل و نادانی بر مرکبها سوار، و طاغوت زمان عظمت یافته، و دعوت کنندگان به حق اندک و بی مشتری خواهند شد، روزگار چونان درنده خطرناکی حمله ورشده، و باطل پس از مدتها سکوت، نعره می کشد، مردم در شکستن قوانین خدا دست در دست هم می گذارند، و در جدا شدن از دین متحد می گردند، و در دروغ پردازی با هم دوست و در راستگویی دشمن یکدیگرند و چون چنین روزگاری می رسد، فرزند با پدر دشمنی ورزد، و باران خنک کننده، گرمی و سوزش آورد، پست فطرتان همه جا را پر می کنند، نیکان و بزرگواران کمیاب می شوند، مردم آن روزگار چون گرگان، و پادشاهان چون درندگان، تهیدستان طعمه آنان، و مستمندان چونان مردگان خواهند بود، راستی از میانشان رخت برمی بندد، و دروغ فراوان می شود، با زبان تظاهر به دوستی دارند اما در دل دشمن هستند، به گناه افتخار می کنند، و از پاکدامنی به شگفت می آیند، و اسلام را چون پوستینی واژگونه می پوشند.
خطبه 108-توانایی خداوند
وصف قدرت پروردگار همه چیز برابر خدا خشوع کننده است، و همه چیز با یاری او بر جای مانده اند، خدا بی نیازکننده هر نیازمند، و عزتبخش هر خوار و ذلیل، نیروی هر ناتوان، و پناهگاه هر مصیبت زده است، هر کس سخن گوید می شنود، و هر که ساکت باشد اسرار درونش را می داند، روزی زندگان بر اوست و هر که بمیرد به سوی او باز می گردد. خدایا! چشمها تو را ندیده تا از تو خبر دهند، پیش از توصیف کنندگان از موجودات، بوده ای، آفرینش برای ترس از وحشت تنهایی نبود، و برای سودجویی آنها را نیافریدی، هیچ کس از قدرت تو نتواند بگریزد، و هر کس را تو بگیری از قدرت تو نتواند خارج گردد، گناهکاران از عظمت تو نکاهند، و اطاعت کنندگان بر قدرت تو نیفزایند، آن کس که از قضای تو به خشم آید نتواند فرمانت را برگرداند، و هر کس که به فرمان تو پشت کند از تو بی نیاز نگردد. هر سری نزد تو آشکار و هر پنهانی نزد تو هویداست، تو خدای همیشه ای و بی پایان، و تو پایان هر چیزی، که گریزی از آن نیست، وعده گاه همه، محضر توست، و رهایی از تو جز به تو ممکن نیست، و زمام هر جنبنده ای به دست تو است، و به سوی تو بازگشت هر آفریده ای است. پاک و منزهی ای خدا! چه قدر بزرگ و
والاست قدر و عظمت تو، و چه بزرگ است آنچه را که از خلقت تو می نگرم!! و چه کوچک است هر بزرگی در برابر قدرت تو، و چه باعظمت است آنچه را که از ملکوت تو مشاهده می کنم، و چه ناچیز است برابر آنچه که بر ما نهان است از سلطنت تو، و چه فراگیر است در این جهان نعمتهای تو، و چه کوچک است نعمتهای فراوان دنیا در برابر نعمتهای آخرت.
وصف فرشتگان شگفت آور است آفرینش فرشتگان تو که گروهی از آنها را در آسمانها سکونت دادی و از زمین بالا برده ای، آنها از همه آفریدگان نسبت به تو آگاه ترند، و بیشتر از همه نسبت به تو بیمناکند، و به تو نزدیکترند فرشتگانی که در پشت پدران قرار نگرفته و در رحم مادران پرورش نیافته اند، و از آبی پست خلق نشده اند، و ناراحتی و مشکلات زندگی آنان را پراکنده نساخت، آنها با مقام و مرتبتی که دارند، و از ارزشی که در نزد تو برخوردارند، و آنگونه که تو را دوست دارند، فراوان تو را اطاعت می کنند که اندک غفلتی در فرمان تو ندارند اگر آنچه بر آنان پوشیده است بدانند، همه کارهای خود را کوچک و ناچیز می شمارند، و بر خویش ایراد می گیرند، و می دانند آن گونه که باید، تو را عبادت نکرده اند، و آنچنان که سزاوار توست فرمانبردار نبودند.
نعمتهای خداوند و سوء استفاده ها خدایا ستایش تو را سزاست، که آفریننده و معبودی، و بندگان را به درستی آزمایش کردی، خانه آخرت را آفریدی و سفره رنگارنگ نعمتها را گستراندی، و در آن انواع نوشیدنی، خوردنی، همسران، میهمانداران، قصرها، نهرهای روان، میوه ها و کشتزاران، قرار دادی. سپس پیامبری را فرستادی تا انسانها را به آن خانه و نعمتها دعوت کند، افسوس که مردم نه آن دعوت کننده را اجابت کردند، و نه به آنچه تو ترغیبشان کردی رغبت نشان دادند، و نه به آنچه تو تشویقشان کردی مشتاق شدند، بر لاشه مرداری روی آوردند که با خوردن آن رسوا شدند، و در دوستی آن همداستان گردیدند. خطر عشق و وابستگیهای دروغین هر کس به چیزی عشق ناروا ورزد، نابینایش می کند، و قلبش را بیمار کرده، با چشمی بیمار می نگرد، و با گوشی بیمار می شنود، خواهشهای نفس پرده عقلش را دریده، دوستی دنیا دلش را میرانده است، شیفته بی اختیار دنیا و برده آن است و برده کسانی است که چیزی از دنیا در دست دارند، دنیا به هر طرف برگردد او نیز برمی گردد، و هر چه هشدارش دهند از خدا نمی ترسد، از هیچ پنددهنده ای شنوایی ندارد، با اینکه گرفتار آمدگان دنیا را می نگرد که راه پس و
پیش ندارند و در چنگال مرگ اسیرند می بینید که آنها بلاهایی را که انتظار آن را نداشتند بر سرشان فرود آمد و دنیایی را که جاویدان می پنداشتند از آنها جداشده و به آنچه در آخرت وعده داده شده بودند خواهند رسید، آنچه بر آنان فرود آمد وصف ناشدنی است.
وصف چگونگی مرگ و مردن سختی جان کندن و حسرت از دست دادن دنیا به دنیاپرستان هجوم آورد، بدنها در سختی جان کندن سست شده و رنگ باختند، مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز می دارد، و او در میان خانواده اش افتاده با چشم خود می بیند و با گوش می شنود و با عقل درست می اندیشد که عمرش را در پی چه کارهایی تباه کرده؟ و روزگارش را چگونه سپری نمود؟ به یاد ثروتهایی که جمع کرده می افتد، همان ثروتهایی که در جمع آوری آنها چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شبهه ناک گرد آورده و اکنون گناه جمع آوری آن همه بر دوش اوست که هنگام جدایی با آنها فرا رسید، و برای وارثان باقیمانده است تا از آن بهره مند گردند، و روزگار خود گذرانند، راحتی و خوشی آن برای دیگری و کیفر آن بر دوش اوست، و او در گرو این اموال است که دست خود را از پشیمانی می گزد. به خاطر واقعیتهایی که هنگام مرگ مشاهده کرده است. در این حالت از آنچه که در زندگی دنیا به آن علاقمند بود بی اعتناشده آرزو می کند، ای کاش آن کسی که در گذشته بر ثروت او رشک می برد، این اموال را جمع کرده بود، اما مرگ همچنان بر اعضا بدن او چیره می شود، تا آنکه گوش او
مانند زبانش از کار می افتد، پس در میان خانواده اش افتاده نه می تواند با زبان سخن بگوید و نه با گوش بشنود، پیوسته به صورت آنان نگاه می کند، و حرکات زبانشان را می نگرد اما صدای کلمات آنان را نمی شنود، سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرا می گیرد، و چشم او نیز مانند گوشش از کار می افتد، و روح از بدن او خارج می شود، و چون مرداری در بین خانواده خویش بر زمین می ماند که از نشستن در کنار او وحشت دارند، و از او دور می شوند. نه سوگواران را یاری می کند و نه خواننده ای را پاسخ می دهد، سپس او را به سوی منزلگاهش در درون زمین می برند، و به دست عملش می سپارند و برای همیشه از دیدارش چشم می پوشند.
وصف رستاخیز و زنده شدن دوباره تا آن زمان که پرونده این جهان بسته شود، و خواست الهی فرا رسد، و آخر آفریدگان به آغاز آن بپیوندد، و فرمان خدا در آفرینش دوباره دررسد. آنگاه آسمان را به حرکت آورد و از هم بشکافد، و زمین را به شدت بلرزاند، و تکان سخت دهد، که کوهها از جا کنده شده و در برابر هیبت و جلال پروردگاری بر یکدیگر کوبیده و متلاشی شده و با خاک یکسان گردد سپس هر کس را که در زمین به خاک سپرده شده، درآورد، و پس از فرسودگی تازه شان گرداند، و پس از پراکنده شدن، همه را گردآورد، سپس برای حسابرسی و روشن شدن اعمال از هم جدا سازد، آنها را به دو دسته تقسیم فرماید، به گروهی نعمتها دهد و از گروه دیگر انتقام گیرد، اما فرمانبرداران را در جوار رحمت خود جای دهد و در بهشت جاویدان قرار دهد، خانه ای که مسکن گزیدگان آن هرگز کوچ نکنند و حالات زندگی آنان تغییر نپذیرد، در آنجا دچار ترس و وحشت نشوند، و بیماریها در آنها نفوذ نخواهد کرد، خطراتی دامنگیرشان نمی شود، و سفری در پیش ندارند تا از منزلی به منزل دیگر کوچ کنند. و اما گنهکاران را در بدترین منزلگاه درآورد، و دست و پای آنها را با غل و زنجیر به گردنشان درآویزد، چنانکه سرهایشان به پاها نزدیک گردد، جامه های آتشین بر بدنشان پوشاند، و در عذابی که حرارت آتش آن بسیار شدید و بر روی آنها بسته، و صدای شعله ها هراس انگیز است قرار دهد. جایگاهی که هرگز از آن خارج نگردند، و برای اسیران آن غرامتی نپذیرند، و زنجیرهای آن گسسته نمی شود، مدتی برای عذاب آن تعیین نشده تا پایان پذیرد و نه سرآمدی تا فرا رسد.
پارسایی پیامبر (ص) پیامبر (ص) دنیا را کوچک شمرد و در چشم دیگران آن را ناچیز جلوه داد، آن را خوار می شمرد و در نزد دیگران خوار و بی مقدار معرفی فرمود. و می دانست که خداوند برای احترام به ارزش او دنیا را از او دور ساخت و آن را برای ناچیز بودنش به دیگران بخشید، پیامبر (ص) از جان و دل به دنیا پشت کرد، و یاد آن را در دلش میراند، دوست می داشت که زینتهای دنیا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن لباس فاخری تهیه نسازد، یا اقامت در آن را آرزوها نکند، و برای تبلیغ احکامی که قطع کننده عذرهاست تلاش کرد، و امت اسلامی را با هشدارهای لازم نصیحت کرد، و با بشارتها مردم را به سوی بهشت فرا خواند، و از آتش جهنم پرهیز داد.
ویژگیهای اهل بیت (ع) ما از درخت سرسبز رسالتیم، و از جایگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان برخاستیم، ما معدنهای دانش و چشمه سارهای حکمت الهی هستیم، یاران و دوستان ما در انتظار رحمت پروردگارند و دشمنان و کینه توزان ما در انتظار کیفر و لعنت خداوند به سر می برند.
خطبه 109-اندرز به یاران
ره آورد برخی از مبانی اعتقادی همانا بهترین چیزی که انسانها می توانند با آن به خدای سبحان نزدیک شوند، ایمان به خدا و ایمان به پیامبر (ص) و جهاد در راه خداست، که جهاد قله بلند اسلام، و یکتا دانستن خدا، بر اساس فطرت انسانی است، برپا داشتن نماز آیین ملت اسلام، و پرداختن زکات تکلیف واجب الهی، و روزه ماه رمضان سپری برابر عذاب الهی است، و حج و عمره، نابودکننده فقر و شستشودهنده گناهان است. و صله رحم مایه فزونی مال و طول عمر، و صدقه های پنهانی نابودکننده گناهان، و صدقه آشکارا، مرگهای ناگهانی و زشت را باز می دارد، و نیکوکاری، از ذلت و خواری نگه می دارد.
به یاد خدا باشید که نیکوترین ذکر است، و آنچه پرهیزگاران را وعده دادند آرزو کنید که وعده خدا راست ترین وعده هاست، از راه و رسم پیامبرتان پیروی کنید که بهترین راهنمای هدایت است، رفتارتان را با روش پیامبر (ص) تطبیق دهید که هدایت کننده ترین روشهاست. ارزش قرآن و قرآن را بیاموزید، که بهترین گفتار است، و آن را نیک بفهمید که بهار دلهاست، از نور آن شفا و بهبودی خواهید که شفای سینه های بیمار است، و قرآن را نیکو تلاوت کنید که سودبخش ترین داستانهاست، زیرا عالمی که به غیر علم خود عمل کند، چونان جاهل سرگردانی است که از بیماری نادانی شفا نخواهد گرفت، بلکه حجت بر او قویتر و حسرت و اندوه بر او ثابت و در پیشگاه خدا سزاوار سرزنش است.
خطبه 110-در نکوهش دنیا
هشدار از دنیاپرستی پس از ستایش پروردگار، همانا من شما را از دنیای حرام می ترسانم، زیرا در کام شیرین و در دیده انسان سبز و رنگارنگ است، در شهوات و خواهشهای نفسانی پوشیده شده، و با نعمتهای زودگذر دوستی می ورزد، با متاع اندک زیبا جلوه می کند، و در لباس آرزوها خود را نشان می دهد، و با زینت غرور خود را می آراید، شادی آن دوام ندارد، و کسی از اندوه آن ایمن نیست شناخت ماهیت دنیا دنیای حرام بسیار فریبنده و بسیار زیان رساننده است، دگرگون شونده و ناپایدار، فناپذیر و مرگبار، و کشنده ای تبهکار است، و آ نگاه که به دست آرزومندان افتاد و با خواهشهای آنان دمساز شد می نگرند که جز سرابی بیش نیست که خدای سبحان فرمود: (زندگی چون آبی ماند که از آسمان فرو فرستادیم و به وسیله گیاهان فراوان رویید سپس خشک شده، باد آنها را پراکنده نمود و خدا بر همه چیز قادر و تواناست). کسی که از دنیا شادمانی ندید جز آنکه پس از آن با اشک و آه روبرو شد، هنوز با خوشیهای دنیا روبرو نشده است که با ناراحتیها و پشت کردن آن مبتلا می گردد، شبنمی از رفاه و خوشی دنیا بر کسی فرود نیامده جز آنکه سیل بلاها همه چیز را از بیخ و بن می کنند، هرگاه صبحگاهان بیاری کسی برخیزد، شامگاهان خود را به ناشناسی می زند، اگر از یک طرف شیرین و گوارا باشد از طرف دیگر تلخ و ناگوار است. کسی از فراوانی نعمتهای دنیا کام نگرفت جز آنکه مشکلات و سختیها دامنگیر او شد، شبی را در آغوش امن دنیا به سر نبرده جز آنکه صبحگاهان بالهای ترس و وحشت بر سر او کوبید، بسیار فریبنده است و آنچه در دنیاست نیز فریبندگی دارد، فانی و زودگذر است، و هر کس در آن زندگی می کند فنا می پذیرد روش برخورد با دنیا در زاد و توشه آن جز تقوا خبری نیست، کسی که به قدر کفایت از آن بردارد در آرامش به سر می برد، و آن کس که در پی به دست آوردن متاع بیشتری از دنیا باشد وسائل نابودی خود را فراهم کرده، و به زودی از دست می رود، بسا افرادی که به دنیا اعتماد کردند، ناگهان مزه تلخ مصیبت را بدانها چشاند و بسا صاحب اطمینانی که به خاک و خونش کشید، چه انسانهای باعظمتی را که خوار و کوچک ساخت، و بسا فخرفروشانی را که به خاک ذلت افکند حکومت دنیا ناپایدار، عیش و زندگانی آن تیره و تار، گوارای آن شور، و شیرینی آن تلخ، غذای آن زهر، و اسباب و وسائل آن پوشیده است، زنده آن در معرض مردن، و تندرست آن گرفتار بیماری است، حکومت آن بر باد رفته، و
عزیزان آن شکست خورده متاع آن نکبت آلود و پناه آورنده آن غارت زده خواهد بود.
عبرت از گذشتگان آیا شما در جای گذشتگان خود به سر نمی برید؟ که عمرشان از شما طولانی تر و آثارشان با دوامتر، و آرزویشان درازتر، و افرادشان بیشتر، و لشگریانشان انبوه تر بودند؟ دنیا را چگونه پرستیدند؟ و آن را چگونه بر خود گزیدند؟ و سپس از آن رخت بربستند و رفتند بی توشه ای که آنان را برای رسیدن به منزلگاه کفایت کند، و بی مرکبی که آنان را به منزلشان رساند. آیا شنیده اید که دنیا خود را فدای آنان کرده باشد؟ یا به گونه ای یاریشان داده با با آنان به نیکی به سر برده باشد؟ نه هرگز!! بلکه سختی و مشکلات دنیا چنان به آنها رسید که پوست و گوشتشان را درید، با سختیها آنان را سست و با مصیبتها ذلیل و خوارشان نمود، و بینی آنان را به خاک مالید و لگدمال کرد، و گردش روزگار را بر ضد آنها برانگیخت، شما دیدید! دنیا آن کس را که برابر آن فروتنی کرد، و آن را برگزید، و بر همه چیز مقدم داشت، که گویا جاودانه می ماند، نشناخت و روی خوش نشان نداد تا آنکه از دنیا رفت، آیا جز گرسنگی توشه ای به آنها سپرد؟ آیا جز در سختی فرودشان نیاورد؟ و آیا روشنی دنیا جز تاریکی، و سرانجامش جز پشیمانی بود؟ پرهیز از دنیای حرام آیا شما چنین دنیایی را بر همه چیز مقدم می دارید؟ و بدان اطمینان می کنید؟ یا در آرزوی آن به سر می برید؟ پس دنیا بد خانه ای است برای کسی که خوشبین باشد، و یا از خطرات آن نترسد، پس بدانید!- و می دانید- که آن را ترک می کنید و از آن رخت برمی بندید، و پند گیرید از آنها که گفتند: (چه کسی از ما نیرومندتر است؟) سپس آنان را به گورهایشان سپردند بی آنکه سواره کارانشان خوانند، و در قبرها فرود آوردند بی آنکه همسایگان نامیده شوند، از سطح زمین، قبرها، و از خاک کفنها، و از استخوانهای پوسیده همسایگانی پدید آمدند، که هیچ خواننده ای را پاسخ نمی دهند، و هیچ ستمی را باز نمی دارند، و نه به نوحه گری توجهی دارند، نه از باران خوشحال و نه از قحطسالی نومید می گردند، گرد هم قرار دارند و تنهایند، همسایه یکدیگرند اما از هم دورند، فاصله ای با هم ندارند ولی هیچگاه به دیدار یکدیگر نمی روند، نزدیکان از هم دورند، بردبارانی هستند که کینه ها از دل آنان رفته، بی خبرانی که حسد در دلشان فرومرده است، نه از زیان آنها ترسی، و نه به دفاع آنها امیدی وجود دارد، درون زمین را به جای سطح آن برای ماندن انتخاب کردند و خانه های تنگ و تاریک را به جای خانه های وسیع برگزیدند، بجای زندگی با خویشاوندان، غربت را، و به جای نور، ظلمت را را برگزیدند، به زمین بازگشتند چونان که در آغاز آن را پابرهنه و عریان ترک گفتند، و با اعمال خود به سوی زندگی جاویدان و خانه همیشگی کوچ کردند، آنان که خدای سبحان فرمود: (چنانکه آفرینش را آغاز کردیم، آن را باز می گردانیم، و عده ای برماست و همانا این کار را انجام خواهیم داد).
- ۹۲/۰۶/۰۲