ترجمه خطبه های 171 - 175 نهج البلاغه ( دشتی )
- يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۰۷ ق.ظ
خطبه 171-درباره خلافت خود
ستایش خداوندی را سزاست که نه آسمانی مانع آگاهی او از آسمان دیگر، و نه زمینی مانع او از زمین دیگر می شود.
گفتگو در روز شورا شخصی در روز شورا به من گفت: (ای فرزند ابوطالب نسبت به خلافت حریص می باشی) در پاسخ او گفتم، بخدا سوگند! شما با اینکه از پیامبر اسلام دورترید، حریصتر می باشید، اما من شایسته و نزدیکتر به پیامبر اسلامم، همانا من تنها حق خود را مطالبه می کنم که شما بین من و آن حائل شدید، و دست رد بر سینه ام زدید. پس چون در جمع حاضران، با برهان قاطع او را مغلوب کردم، درمانده و سرگردان شد و نمی دانست در پاسخم چه بگوید؟ شکوه از قریش بار خدایا! از قریش و از تمامی آنها که یاریشان کردند به پیشگاه تو شکایت می کنم، زیرا قریش پیوند خویشاوندی مرا قطع کردند، و مقام منزلت بزرگ مرا کوچک شمردند، و در غصب حق من، با یکدیگر هم داستان شدند، سپس گفتند: برخی از حق را باید گرفت و برخی را باید رها کرد. (یعنی خلافت حقی است که باید رهایش کنی)
شکوه از ناکثین طلحه و زبیر و یارانشان بر من خروج کردند، و ناموس رسول خدا (ص) را به همراه خود می کشیدند چونان کنیزی را که به بازار برده فروشان می کشانند، به بصره روی آوردند، در حالی که همسران خود را پشت پرده نگهداشتند. پرده نشین حرم پیامبر (ص) را در برابر دیدگان خود و دیگران قرار دادند. لشکری را گرد آوردند که همه آنها به اطاعت من گردن نهاده، و بدون اکراه، و با رضایت کامل با من بیعت کرده بودند، پس از ورود به بصره، به فرماندار من و خزانه داران بیت المال مسلمین و به مردم بصره، حمله کردند، گروهی از آنان را شکنجه و گروه دیگر را با حیله کشتند. بخدا سوگند! اگر جز به یک نفر دست نمی یافتند و او را عمدا بدون گناه می کشتند کشتار همه آنها برای من حلال بود، زیرا همگان حضور داشتند و انکار نکردند، و از مظلوم با دست و زبان دفاع ننمودند، چه رسد به اینکه ناکثین به تعداد لشکریان خود از مردم بیدفاع بصره قتل عام کردند.
خطبه 172-شایسته خلافت
پیامبر اسلام (ص) امین وحی پروردگار، و خاتم پیامبران، و بشارت دهنده رحمت، و بیم دهنده کیفر الهی است.
ویژگیهای رهبر اسلامی ای مردم! سزاوارترین اشخاص به خلافت، آنکه در تحقق حکومت نیرومندتر، و در آگاهی از فرمان خدا داناتر باشد، تا اگر آشوبگری به فتنه گری برخیزد، به حق باز گردانده شود، و اگر سر باز زد با او مبارزه شود. بجانم سوگند! اگر شرط انتخاب رهبر، حضور تمامی مردم باشد هرگز راهی برای تحقق آن وجود نخواهد داشت، بلکه آگاهان دارای صلاحیت و رای، و اهل حل و عقد (خبرگان ملت) رهبر و خلیفه را انتخاب می کنند، که عمل آنها نسبت به دیگر مسلمانان نافذ است، آنگاه نه حاضران بیعت کننده، حق تجدید نظر دارند و نه آنان که در انتخابات حضور نداشتند حق انتخابی دیگر را خواهند داشت آگاه باشید! من با دو کس پیکار می کنم، کسی چیزی را ادعا کند که از آن او نباشد، و آن کس که از ادای حق سر باز زند.
ای بندگان خدا! شما را به تقوی و ترس از عذاب خدا سفارش می کنم، زیرا تقوای الهی بهترین سفارش مومنان، و بهترین پایان نامه کار در پیشگاه خداست، مردم! هم اکنون آتش جنگ بین شما و اهل قبله شعله ورشده است، و این پرچم مبارزه را جز افراد آگاه و بااستقامت و عالم به جایگاه حق بدوش نمی کشند بنابراین آنچه فرمان دادند انجام دهید، و از آنچه نهی کردند توقف کنید، و در هیچ کاری تا روشن نشود شتاب نکنید، زیرا در آنچه شما اکراه دارید توان تغییراتی داریم.
شناخت دنیا آگاه باشید، همانا این دنیا که آرزوی آن را می کنید و بدان روی می آورید، و شما را گاهی به خشم می آورد و زمانی خشنود می سازد، خانه ماندگار شما نیست، و منزلی نیست که برای آن آفریده و به آن دعوت شدید، آگاه باشید نه دنیا برای شما جاودانه و نه شما در آن جاودانه خواهید ماند. دنیا گرچه از جهتی شما را می فریبد ولی از جهت دیگر شما را از بدیهایش می ترساند، پس برای هشدارهایش از آنچه مغرورتان می کند چشم پوشید، و به خاطر ترساندنش از طمع ورزی در آن بازایستید، به خانه ای که دعوت شدید سبقت گیرید، و دل از دنیا برگیرید، و چونان کنیزکان برای آنچه که از دنیا از دست می دهید گریه نکنید، و با صبر و استقامت بر اطاعت پروردگار، و حفظ و نگهداری فرامین کتاب خدا، نعمتهای پروردگار را نسبت به خویش کامل کنید. آگاه باشید، آنچه برای حفظ دین از دست می دهید زیانی به شما نخواهد رساند. آگاه باشید، آنچه را با تباه ساختن دین به دست می آورید سودی به حالتان نخواهد داشت خداوند دلهای ما و شما را به سوی حق متوجه سازد و صبر و استقامت عطا فرماید.
خطبه 173-درباره طلحه
افشا ادعاهای دروغین طلحه تا بوده ام مرا از جنگ نترسانده، و از ضربت شمشیر نهراسانده اند، من به وعده پیروزی که پروردگارم داده است استوارم. بخدا سوگند! طلحه بن عبیدالله، برای خونخواهی عثمان شورش نکرد، جز اینکه می ترسید خون عثمان از او مطالبه شود، زیرا او خود متهم به قتل عثمان است، که در میان مردم از او حریصتر بر قتل عثمان یافت نمی شد، برای اینکه مردم را دچار شک و تردید کند، دست به اینگونه ادعاهای دروغین زد، سوگند بخدا! لازم بود طلحه، نسبت به عثمان یکی از سه راه حل را انجام می داد که نداد. اگر پسر عفان ستمکار بود چنانکه طلحه می اندیشید، سزاوار بود با قاتلان عثمان همکاری می کرد، و از یاران عثمان دوری می گزید، و یا اگر عثمان مظلوم بود می بایست از کشته شدن او جلوگیری می کرد، و نسبت به کارهای عثمان عذرهای موجه و عموم پسندی را طرح کند (تا خشم مردم فرو نشیند) و اگر نسبت به امور عثمان شک و تردید داشت خوب بود که از مردم خشمگین کناره می گرفت و به انزوا پناه برده و مردم را با عثمان وامی گذاشت. اما او هیچکدام از سه راه حل را انجام نداد، و به کاری دست زد که دلیل روشنی برای انجام آن نداشت، و عذرهایی آورد که مردم پسند نیست.
خطبه 174-موعظه یاران
نکوهش غافلان ای بی خبرانی که آنی مورد غفلت نیستید، و ای ترک کنندگان فرامین الهی که از تمامی کارهایتان بازخواست می شوید، شما را چه شده است که از خدای خود رویگردان و به غیر او گرایش دارید؟ چونان چارپایانی مانید که چوپان آنها را در بیابانی وباخیز، و آبهایی بیماری زا رها کرده است. گوسفندان پروار را می مانید که برای کارد قصاب آماده اند. ولی خودشان نمی دانند! چه آنکه هرگاه به گوسفندان با مقداری علف نیکی کنند یک روز خود را یک عمر پندارند، و زندگی را در سیر شدن شکمها می نگرند. علوم بی پایان امام (ع) سوگند بخدا! اگر بخواهم می توانم هر کدام شما را آغاز و پایان کارش، و از تمام شئون زندگی، آگاه سازم، اما از آن می ترسم که با اینگونه خبرها نسبت به رسول خدا (ص) کافر شوید. آگاه باشید! که من این اسرار گرانبها را به یاران رازدار و مورد اطمینان خود می سپارم، سوگند بخدایی که محمد (ص) را به حق برانگیخت، و او را برگزید، جز به راستی سخن نگویم، پیامبر اسلام (ص) همه اطلاعات را به من سپرده است، و از محل هلاکت آن کس که هلاک می شود، و جای نجات کس که نجات می یابد، و پایان این حکومت، همه را به من خبر داده و مرا آگاهانده است . هیچ حادثه ای بر من نگذشت جز آنکه در گوشم نجوا کرد، و مرا مطلع ساخت. ویژگیهای امام علی (ع) ای مردم! سوگند بخدا! من شما را به هیچ طاعتی وادار نمی کنم مگر آنکه پیش از آن خود عمل کرده ام، و از معصیتی شما را باز نمی دارم جز آنکه پیش از آن ترک گفته ام.
خطبه 175-پند گرفتن از سخن خدا
ضرورت اطاعت از دستورات الهی مردم! از آنچه خداوند بیان داشته بهره گیرید، و از پند و اندرزهای خدا پند پذیرید، و نصیحتهای او را قبول کنید، زیرا خداوند با دلیلهای روشن راه عذر را به روی شما بسته، و حجت را بر شما تمام کرده است. و اعمالی که دوست دارد بیان فرموده، و از آنچه کراهت دارد معرفی کرد، تا از خوبیها پیروی و از بدیها دوری گزینید، همانا رسول خدا (ص) همواره می فرمود: (گرداگرد بهشت را دشواریها (مکاره) و گرداگرد آتش جهنم را هوسها و شهوات گرفته است.) آگاه باشید! چیزی از طاعت خدا نیست جز آن که با کراهت انجام می گیرد و چیزی از معصیت خدا نیست جز اینکه با میل و رغبت عمل می شود، پس رحمت خداوند بر کسی که شهوت خود را مغلوب و هوای نفس را سرکوب کند، زیرا کار مشکل، باز داشتن نفس از شهوت بوده که پیوسته خواهان نافرمانی و معصیت است. بندگان خدا! بدانید که انسان باایمان، شب را به روز، و روز را به شب نمی رساند جز آنکه نفس خویش را متهم می داند، همواره نفس را سرزنش می کند، و گناهکارش می شمارد، پس در دنیا چونان پیشینیان صالح خود باشید، که در پیش روی شما درگذشتند و همانند مسافران، خیمه خویش را از جا درآورند و به راه خود رفتند. ویژگیهای قرآن آگاه باشید! همانا این قرآن پنددهنده ای است که نمی فریبد، و هدایت کننده ای است که گمراه نمی سازد، و سخنگویی که هرگز دروغ نمی گوید. کسی با قرآن همنشین نشد مگر آنکه بر او افزود یا از او کاست، افزودن در هدایت و کاهش از کوردلی و گمراهی. آگاه باشید کسی با داشتن قرآن، نیازی ندارد، و بدون قرآن بی نیاز نخواهد بود، پس درمان خود را از قرآن بخواهید، و در سختیها از قرآن یاری بطلبید، که در قرآن درمان بزرگترین بیماریها یعنی کفر و نفاق و سرکشی و گمراهی است، پس به وسیله قرآن خواسته های خود را از خدا بخواهید، و با دوستی قرآن بخدا روی آورید، و به وسیله قرآن از خلق خدا چیزی نخواهید، زیرا وسیله ای برای تقرب بندگان بخدا، بهتر از قرآن وجود ندارد. آگاه باشید، که شفاعت قرآن پذیرفته شده، و سخنش تصدیق می گردد، آن کس که در قیامت، قرآن شفاعتش کند بخشوده می شود، و آن کس که قرآن از او شکایت کند محکوم است، در روز قیامت ندادهنده ای بانگ می زند که: (آگاه باشید امروز هر کس گرفتار بذری است که کاشته و عملی است که انجام داده، جز اعمال منطبق با قرآن.) پس شما در شمار عمل کنندگان به قرآن باشید، از قرآن پیروی کنید، با قرآن خدا را بشناسید، و خویشتن را با قرآن اندرز دهید، و رای و نظر خود را برابر قرآن متهم کنید، و خواسته های خود را با قرآن نادرست بشمارید.
تشویق به اعمال نیکو عمل صالح! عمل صالح! سپس آینده نگری! آینده نگری! و استقامت! استقامت! آنگاه، بردباری! بردباری! و پرهیزکاری! پرهیزکاری! برای هر کدام از شما عاقبت و پایان مهلتی تعیین شده، با نیکوکاری بدانجا برسید، و همانا پرچم هدایتی برای شما برافراشتند، با آن هدایت شوید، و برای اسلام نیز هدف و نتیجه ای است به آن دسترسی پیدا کنید، و با انجام واجبات، حقوق الهی را ادا کنید، که وظائف شما را آشکارا بیان کرده و من گواه اعمال شما بوده و در روز قیامت از شما دفاع می کنم و به سود شما گواهی می دهم.
آگاه باشید! آنچه از پیش مقررشده بود، به وقوع پیوست، و خواسته های گذشته الهی انجام شد، و همانا من با تکیه به وعده های الهی و براهین روشن او سخن می گویم که فرمود: (کسانی که گفتند پروردگار ما خداست، سپس استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنها فرود می آیند و می گویند، نترسید و محزون نباشید که بشارت باد بر شما بهشتی که به شما وعده داده اند.) و همانا شما گفتید: که پروردگار ما خداست، پس در عمل به دستورات قرآن خدا، و در ادامه راهی که فرمان داد، و بر روش درست پرستش بندگان او، استقامت داشته باشید. و پایدار مانید، و از دستورات خدا سرپیچی نکنید، و در آن بدعتگذار مباشید، و از آن منحرف نگردید، زیرا خارج شوندگان از دستورات الهی در روز قیامت از رحمت خدا دورند. ضرورت کنترل زبان سپس مواظب باشید که اخلاق نیکو را در هم نشکنید و به رفتار ناپسند مبدل نسازید، زبان و دل را هماهنگ کنید، مرد باید زبانش را حفظ کند، زیرا همانا این زبان سرکش، صاحب خود را به هلاکت می اندازد، بخدا سوگند! پرهیزگاری را ندیده ام که تقوی برای او سودمند باشد مگر آنکه زبان خویش را حفظ کرده بود، و همانا زبان مومن در پس قلب او، و قلب منافق از پس زبان اوست.
زیرا مومن هرگاه بخواهد سخنی گوید، نخست می اندیشد، اگر نیک بود اظهار می دارد، و چنانچه ناپسند است پنهانش می کند، در صورتیکه منافق آنچه بر زبانش آمد می گوید، و نمی داند چه به سود او، و چه حرفی بر ضرر اوست؟ و پیامبر اسلام (ص) فرمود: (ایمان بنده ای استوار نگردد تا دل او استوار شود، و دل استوار نشود تا زبان استوار گردد) پس هر کس از شما بتواند خدا را در حالی ملاقات کند که دستش از خون و اموال مسلمانان پاک، و زبانش از عرض و آبروی مردم سالم ماند باید چنین کند.
پرهیز از بدعتها ای بندگان خدا! آگاه باشید مومن کسی است که حلال خدا را هم اکنون حلال، و حرام خدا را هم اکنون حرام بشمارد و آنچه را مردم با بدعتها تغییر دادند چیزی از حرام را حلال نمی کند، زیرا حلال همان است که خدا حلال کرده و حرام همان چیزی است که خدا حرام شمرده است. پس شما در امور و حوادث روزگار تجربه آموختید و از تاریخ گذشتگان پند گرفتید، مثلها برای شما زده اند، و به امری آشکار دعوت شده اید، جز ناشنوایان کسی ادعای نشنیدن حق را ندارد، و جز کوران و کوردلان کسی ادعای ندیدن واقعیتها نمی کند، آن کس که از آزمایشها و تجربه های خدادادی سودی نبرد از هیچ پند و اندرزی سود نخواهد برد و کوته فکری دامنگیر او خواهد شد تا آنجا که بد را خوب، و خوب را بد می نگرد، و همانا مردم دو دسته اند، گروهی پیرو شریعت و دین، و برخی بدعت گذارند که از طرف خدا دلیلی از سنت پیامبر، و نوری از براهین حق ندارند. ویژگیهای قرآن همانا خداوند سبحان! کسی را به چیزی چون قرآن پند نداده است، که قرآن ریسمان استوار خدا، و وسیله ایمنی بخش است، در قرآن بهار دل، و چشمه های دانش است، برای قلب جلائی جز قرآن نتوان یافت، بخصوص در جامعه ای که بیدار دلان در گذشته و غافلان و تغافل کنندگان حضور دارند. پس هرجا کار نیکی دیدید یاری کنید، و هرگاه چیز بد و ناروایی مشاهده کردید دوری گزینید، زیرا پیامبر اسلام (ص) همواره می فرمود: (ای فرزند آدم، کار نیک را انجام ده، و کار بد را واگذار، اگر چنین کنی در راه راست الهی قرار خواهی داشت.)
اقسام ظلم و ستم آگاه باشید که ظلم بر سه قسم است، ظلمی که نابخشودنی است، و ظلمی که بدون مجازات نمی ماند، و ظلمی که بخشودنی و جبران شدنی است. اما ظلمی که نابخشودنی است، شرک به خدای سبحان است که فرمود: (خداوند هیچگاه از شرک به خود درنمی گذرد.) و اما ظلمی که بخشودنی است، ستمی که بنده با گناهان بر خویشتن روا داشته است، و ظلمی که بدون مجازات نیست، ستمگری بعضی از بندگان بر بعض دیگر است که قصاص در آنجا سخت است، مجروح کردن با کارد، یا تازیانه زدن نیست بلکه اینها در برابرش کوچک است، پس مبادا در دین دورویی ورزید، که همبستگی و وحدت در راه حق گرچه (کراهت داشته باشید) از پراکندگی در راه باطل (گرچه مورد علاقه شما باشد) بهتر است. زیرا خداوند سبحان نه به گذشتگان و نه آیندگان چیزی را با تفرقه عطا نفرموده است. ضرورت خودسازی ای مردم! خوشا به حال کسی که عیب شناسی نفس، او را از عیبجویی دیگران باز دارد، و خوشا به حال کسی که به خانه و خانواده خود پردازد، و غذای حلال خود را بخورد، و به اطاعت پروردگار مشغول باشد، و بر خطاهای خویش بگرید، همواره به خویشتن خویش مشغول و مردم از او در امان باشند.
- ۹۲/۰۶/۰۳