ترجمه حکمت های 101 - 120 نهج البلاغه ( دشتی )
- جمعه, ۸ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۰۱ ق.ظ
حکمت 101
و درود خدا بر او فرمود: (از نوف بکالی نقل شد، که در یکی از شبها امام را دیدم برای عبادت از بستر برخواست، نگاهی به ستارگان افکند، و به من فرمود: خوابی! یا بیدار؟ گفتم بیدارم) ای نوف! خوشا به حال آنان که از دنیای حرام چشم پوشیدند، و دل به آخرت بستند، آنان مردمی هستند که زمین را تخت، خاک را بستر، آب را عطر، و قرآن را پوشش زیرین، و دعا را لباس رویین خود قرار دادند، سپس دنیا را همانند عیسی مسیح (ع) وانهادند. ای نوف! همانا داوود پیامبر (که درود خدا بر او باد) در چنین ساعتی از شب برمی خاست، و می گفت: (این ساعتی است که دعای هر بنده ای به اجابت می رسد، جز باجگیران، جاسوسان، شبگردان و نیروهای انتظامی حکومت ستمگر، یا نوازنده طنبور و طبل.)
حکمت 102
و درود خدا بر او فرمود: همانا خدا واجباتی را بر شما لازم شمرد، آنها را تباه نکنید، و حدودی برای شما معین فرمود، از آنها تجاوز نکنید، و از چیزهایی نهی فرمود، حرمت آنها را نگاه دارید، و نسبت به چیزهایی سکوت فرمود نه از روی فراموشی، پس خود را درباره آنها به رنج و زحمت دچار نسازید.
حکمت 103
و درود خدا بر او فرمود: مردم برای اصلاح دنیا چیزی از دین را ترک نمی گویند. جز آنکه خدا آنان را به چیزی زیانبارتر دچار خواهد ساخت.
حکمت 104
و درود خدا بر او فرمود: چه بسا دانشمندی که جهلش او را از پای درآورد و دانش او همراهش باشد و سودی به حال او نداشته باشد.
حکمت 105
و درود خدا بر او فرمود: به رگهای درونی انسان پاره گوشتی آویخته که شگرف ترین اعضا درونی اوست، و آن قلب است، چیزهایی از حکمت، و چیزهایی متفاوت با آن، در او وجود دارد. پس اگر در دل امیدی پدید آید، طمع آن را خوار گرداند، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد، و اگر نومیدی بر آن چیره شود، تاسف خوردن آن را از پای درآورد، اگر خشمناک شود کینه توزی آن فزونی یابد و آرام نگیرد، اگر به خشنودی دست یابد، خویشتن داری را از یاد برد، و اگر ترس آن فراگیرد پرهیز کردن آن را مشغول سازد. و اگر به گشایشی برسد، دچار غفلت زدگی شود، و اگر مالی به دست آورد، بی نیازی آن را به سرکشی کشاند، و اگر مصیبت ناگواری به آن رسد، بی صبری رسوایش کند، و اگر به تهیدستی مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد، و اگر گرسنگی بی تابش کند، ناتوانی آن را از پای درآورد، و اگر زیادی سیر شود، سیری آن را زیاد رساند، پس هرگونه کندروی برای آن زیانبار، و هر گونه تندروی برای آن فسادآفرین است.
حکمت 106
و درود خدا بر او فرمود: ما تکیه گاه میانه ایم، عقب ماندگان به ما می رسند، و پیش تاختگان به ما باز می گردند.
حکمت 107
و درود خدا بر او فرمود: فرمان خدا را برپا ندارد جز آن کس که در اجرای حق مدارا نکند، سازشکار نباشد، و پیرو آرزوها نگردد.
حکمت 108
و درود خدا بر او فرمود: (پس از بازگشت از جنگ صفین، یکی از یاران دوست داشتنی امام، سهل بن حنیف از دنیا رفت) اگر کوهی مرا دوست بدارد، درهم فرو می ریزد. (یعنی مصیبتها به سرعت به سراغ او آید، که این سرنوشت در انتظار پرهیزکاران و برگزیدگان خداست، همانند آن در حکمت 112 آمده است) و درود خدا بر او فرمود: هر کس ما اهل بیت پیامبر (ص) را دوست بدارد، پس باید فقر را چونان لباس رویین بپذیرد. (یعنی آماده انواع محرومیتها باشد)
و درود خدا بر او فرمود: (پس از بازگشت از جنگ صفین، یکی از یاران دوست داشتنی امام، سهل بن حنیف از دنیا رفت) اگر کوهی مرا دوست بدارد، درهم فرو می ریزد. (یعنی مصیبتها به سرعت به سراغ او آید، که این سرنوشت در انتظار پرهیزکاران و برگزیدگان خداست، همانند آن در حکمت 112 آمده است) و درود خدا بر او فرمود: هر کس ما اهل بیت پیامبر (ص) را دوست بدارد، پس باید فقر را چونان لباس رویین بپذیرد. (یعنی آماده انواع محرومیتها باشد)
حکمت 109
و درود خدا بر او فرمود: سرمایه ای از عقل سودمندتر نیست، و تنهایی ترسناکتر از خودبینی، و عقلی چون دوراندیشی، و بزرگواری چون توفیق الهی، و تجارتی چون عمل صالح، و سودی چون پاداش الهی، و پارسایی چون فروتنی، و شرافتی چون دانش، و عزتی چون بردباری، و پشتیبانی چون مشورت کردن نیست.
حکمت 110
و درود خدا بر او فرمود: هرگاه نیکوکاری بر روزگار و مردم آن غالب آید، اگر کسی به دیگری گمان بد برد که از او عمل زشتی سرنزده، ستمکار است، و اگر بدی بر زمانه و مردم آن غالب شود، و کسی به دیگری خوش گمان باشد، خود را فریب داد.
حکمت 111
و درود خدا بر او فرمود: (شخصی از امام پرسید حال شما چگونه است؟) چگونه خواهد بود حال کسی که در بقای خود ناپایدار، و در سلامتی بیمار است، و در آنجا که آسایش دارد مرگ او فرامی رسد!
حکمت 112
و درود خدا بر او فرمود: چه بسا کسی که با نعمتهای رسیده، به دام افتد، و با پرده پوشی گناه، فریب خورد، و با ستایش شدن، آزمایش گردد، و خدا هیچ کس را همانند مهلت دادن، نیازمود.
حکمت 113
و درود خدا بر او فرمود: دو تن به خاطر من به هلاکت رسیدند، دوست افراطکننده، و دشمن دشنام دهنده.
حکمت 114
و درود خدا بر او فرمود: از دست دادن فرصت، اندوهبار است.
حکمت 115
و درود خدا بر او فرمود: دنیای حرام چون مار سمی است، پوست آن نرم ولی سم کشنده در درون دارد، نادان فریب خورده به آن می گراید، و هوشمند عاقل از آن دوری گزیند.
حکمت 116
و درود خدا بر او فرمود: (از قریش پرسیدند) اما بنی مخزوم، گل خوشبوی قریشند، که شنیدن سخن مردانشان، و ازدواج با زنانشان را دوست داریم، اما بنی عبد شمس (امویان) دوراندیش، و در حمایت مال و فرزند توانمندند که به همین جهت بداندیش تر و بخیل تر می باشند، و اما ما (بنی هاشم) آن چه در دست داریم بخشنده تر، و برای جانبازی در راه دین سخاوتمندتریم، آنگامشمارشان بیشتر اما فریبکارتر و زشت روی ترند، و ما گویاتر و خیرخواه تر و خوش روی تریم.
حکمت 117
و درود خدا بر او فرمود: چقدر بین دو عمل فاصله دور است؟ عملی که لذتش می رود و کیفر آن می ماند، و عملی که رنج آن می گذرد و پاداش آن ماندگار است.
حکمت 118
و درود خدا بر او فرمود: (در پی جنازه ای می رفت و شنید که مردی می خندد) گویی مرگ بر غیر ما نوشته شد، و حق جز بر ما واجب گردید، و گویا این مردگان مسافرانی هستند که به زودی باز می گردند، در حالی که بدنهایشان را به گورها می سپاریم، و میراثشان را می خوریم. گویا ما پس از مرگ آنان جاودانه ایم! آیا چنین است؟ که اندرز هر پنددهنده ای از زن و مرد را فراموش می کنیم؟ و خود را نشانه تیرهای بلا و آفات قرار دادیم؟ و درود خدا بر او فرمود: خوشا بحال آن کس که خود را کوچک شمرد، و کسب و کار او پاکیزه است، و جانش پاک، و اخلاقش نیکوست، که مازاد بر مصرف زندگی را در راه خدا بخشش کند، و زبان را از زیاده گویی باز دارد و آزار او به مردم نرسد، و سنت پیامبر (ص) او را کفایت کرده، بدعتی در دین خدا نمی گذارد. (برخی حکمت 123 و 122 را از پیامبر (ص) نقل کرده اند)
حکمت 119
و درود خدا بر او فرمود: غیرت زن کفرآور، و غیرت مرد نشانه ایمان اوست.
حکمت 120
و درود خدا بر او فرمود: اسلام را چنان می شناسانم که پیش از من کسی آنگونه معرفی نکرده باشد، اسلام، همان تسلیم در برابر خدا، و تسلیم همان یقین داشتن، و یقین اعتقاد راستین، و باور راستین همان اقرار درست، و اقرار درست انجام مسوولیتها، و انجام مسوولیتها، همان عمل کردن به احکام دین است.
- ۹۲/۰۶/۰۸