.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

ترجمه خطبه های 176 - 180 نهج البلاغه ( شهیدی )

خطبه 176- درباره حکمین

درباره حکمین رای سران شما یکی شد که دو مرد را به داوری پذیرند و از آن دو پیمان گرفتیم که قرآن را لازم گیرند، و فراتر از حکم آن نگزینند. و زبان ایشان با قرآن باشد، و دلشان پیرو حکم آن. اما آن دو از حکم قرآن سر پیچیدند، و حق را واگزاردند، حالی که آن رامی دیدند. هوای آنان بیرون شدن از راه راست بود، و خوی ایشان کجروی- و مخالفت با آنچه رضای خداست-. شرط ما با آنان این بود که حکمشان به عدالت باشد و کارشان به حقیقت، و این پیش از آن بود که آن دو تن رایی چنان نادرست زنند و حکمی چنان ستمکارانه کنند. ما به کار خویش ایمان داریم، و کنون که آن دو از راه حق برون رفتند و حکمی بر خلاف آنچه باید دادند- به داوری آنان وقعی نمی گذاریم-.

خطبه 177- در صفات خداوند

هیچ کار او را- از کاری- باز نمی دارد، و گذشت زمان در او دگرگونی نیارد. هیچ جا گنجایش وی را ندارد، و هیچ زبانی وصف او نیارد، و از علم او پنهان نیست شمار قطره های باران، و نه ستارگان آسمان، و نه آن خاکریزه ها که باد با خود به هوا بردارد، و نه موری که بر سنگی صاف پای گذارد، و نه آرام جای مورچه ای- خرد و باریک- در شبی سیاه و تاریک. می داند جای افتادن برگهای درختان را، و آهسته باز و بسته شدن دیدگان را. و گواهی می دهم که جز خدای یکتا خدایی نیست، و او را همانند و همتایی نیست، نه در یکتایی او جای گمان است، و نه دین او پوشیده و نهان است. نه آفرینش موجودات را- به دست قدرت او- انکار توان کرد،- نه بندگی او، چنانکه وی را شاید، توان به جای آورد-، گواهی کسی است که نیت او راست است و درون او پاک- از عیب و عار-، یقین وی بی آمیغ، و ترازوی او گرانبار، و گواهی می دهم که محمد (ص) بنده او و فرستاده اوست، برگرفته از میان آفریدگان، و گزیده برای شرح دادن حقیقتهای ایمان، مخصوص به گرامیترین تشریفهای کرامت، منتخب برای ادای وظیفه بزرگ رسالت، نشانه های رستگاری بدو آشکار و مبرهن، دیده تاریک بین- خرد- به- نور- او روشن.

ای مردم! همانا دنیا آرزومند و خواهان خود را فریب می دهد، آن را که در خواستن وی با دیگران هم چشمی کند، عزیز نمی دارد، و کسی را که بر او چیرگی جوید، مغلوب می سازد، و به خدا سوگند هرگز مردمی زندگانی خرم و نعمت فراهم را از کف ندادند، مگر به- کیفر- گناهانی که انجام دادند که خدا بر بندگان ستمکار نیست- لیکن بنده نمی داند سبب زوال نعمت او چیست-، و اگر مردم هنگامی که بلا بر آنان فرود آید، و نعمت ایشان راه زوال پیماید، فریاد خواهند از پروردگار، با نیت درست و دلهایی از اندوه و بیم سرشار. هر رمیده را به آنان بازگرداند، و هر فاسد را اصلاح و بساز، و من می ترسم، که شما در فترت- نادانی باشید و غفلت همچون روزگار جاهلیت- کارهایی انجام گرفت و شما بدان گراییدید، که در آن نزد من ستوده نبودید. اگر آنچه از دست دادید به شما بازگردد. نیکبختانید، و بر من جز کوشش نباشد اگر خواهم- درباره آنچه شد- بگویم، گویم: خدا آنچه را گذشت ببخشاید.

خطبه 178- پاسخ به ذعلب یمانی

(ذعلب یمانی از او پرسید: ای امیرمومنان آیا پروردگار خود را دیده ای؟ فرمود: آیا چیزی را که نبینم می پرستم؟ گفت: چگونه او را می بینی؟ فرمود:) دیده ها او را آشکارا نتواند دید، اما دلها با ایمان درست بدو خواهد رسید. به هر چیز نزدیک است نه بدان پیوسته، و از آنها دور است نه جدا و گسسته. گوینده است نه به اندیشه و نگرش. اراده کننده است نه از روی آرزو و خواهش. سازنده است نه با پا و دست. کار با نرمی و پوشیدگی کند و نتوان گفت پوشیده است. بزرگقدر است و ستمکار نباشد، بیناست و نیروی بیناییش به کار نباشد. مهربان است- از راه انعام و بخشش بر بندگان- نه از روی نازکدلی - و دلسوزی بر آنان-. سرها برابر بزرگی او فرو افتاده، و خوار است، و دلها از بیم او بیقرار.

خطبه 179- در نکوهش یارانش

در نکوهش یارانش خدا را سپاس می گویم بر آنچه- در علم او- گذشته است، و بر هر کاری که مقدر داشته است، و بر این گرفتاری که با شما دارم- گروهی که از رفتارشان بیزارم-. ای مردمی که اگر امر کنم فرمان نمی برید، و اگر- بخوانمتان- پاسخ نمی دهید، اگر فرصت یابید- در گفتار بیهوده- فرو می مانید، و اگر با شما بستیزند، سست و ناتوانید. اگر مردم بر امامی فراهم آیند، سرزنش می کنید، و اگر ناچار به کاری دشوار درشوید، پای پس می نهید. بی حمیت مردم انتظار چه می برید! چرا برای یاری برنمی خیزید، و برای گرفتن حقتان نمی ستیزید. مرگتان رساد، یا خواری بر شما باد! به خدا، اگر مرگ من بیاید- و به سر وقتم خواهد آمد- میان من و شما جدایی می اندازد، حالی که همنشینی تان را خوش نمی دارم، و با شما بودن چنان است که گویی یاوری ندارم. راستی شما چه مردمی هستید؟ دینی نیست که فراهمتان آرد؟ غیرتی ندارید تا بر کارتان وادارد؟ شگفت نیست که معاویه، بی سر و پاهای پست را می خواند، و آنان پی او می روند، بی آنکه بدیشان کمکی دهد، یا عطایی رساند، و من شما را- که اسلام را یادگارید و مانده مردم- دیندار-، می خوانم تا یاری تان دهم، و بهره از عطا مقرر گردانم، و شما از گرد من می پراکنید، و آتش مخالفت مرا دامن می زنید. فرمانی از من به شما نمی رسد که نشانه خشنودی باشد و آن را بپسندید یا نشانه آزردگی و در آن یک سخن باشید. آنچه بیشتر از هر چیز دوست دارم، و مرا باید، مرگ است که به سر وقتم آید. راه دانستن کتاب خدا را به شما نمودم، و در حجت را به روی شما گشودم، آنچه را نمی شناختید به شما شناساندم، و دانشی را که به کامتان فرو نمی رفت، جرعه جرعه به شما نوشاندم. اگر بودی که کورمی دید، و خفته بیدار می گردید. چه نادان مردمی! که رهبر آنان معاویه باشد و آموزگارشان پسر نابغه.

خطبه 180- پیوستگان به خوارج

(امام مردی از یاران خود را فرستاد، تا ببیند آنان که از سپاه کوفه می خواستند به خارجیان بپیوندند، و از امام (ع) در بیم به سر می بردند در چه حالند. چون مرد نزد او برگشت امام فرمود: - ایمن شدند، و بر جای ماندند یا ترسیدند، و رخت بربستند؟ مرد گفت: امیرالمومنین! رخت بربستند. فرمود:) نابود شوند نابود، چنان که مردم ثمود بدانید! که چون نیزه ها به سوی آنان راست شود، و شمشیرها بر کاسه سرهاشان فرود آید، از آنچه کردند پشیمان گردند. همانا شیطان، امروز آنان را به گریختن و از جمع مسلمانان بریدن، خواند، و فردا از ایشان بیزار باشد، و از آنان به کنار. آنان را همین بس که از راه راست برون شدند، و در کوری و گمراهی سرنگون، از حق رویگردان، و سرکش در گمراهی، روان.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی