.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

نهج البلاغه از منظر فرزانگان

براى آشنایى بهتر با ویژگى ها و ابعاد گوناگون نهج البلاغه، تأمل در اظهارنظر پژوهش گرانى که با تخصص ها و علایق گوناگون به این کتاب مراجعه کرده و بلندترین افکار و عالى ترین اندیشه ها را در موضوعات مورد نظرشان در این کتاب یافته و زبان به تجلیل و توصیف نهج البلاغه گشوده اند، راهنمایى درخور توجه است.

شریف رضى به جهت دیدگاه عرفانى و ذوق ادبى سرشارش، شیفته کلمات فصیح و بلیغ مولاى متقیان شد و به جمع آورى سخنان حضرت همت گماشت. از آن پس تاکنون طى قرون متمادى، دانشمندان، ادیبان، فیلسوفان، عارفان و مصلحان اجتماعى نهج البلاغه را هماره مدنظر قرار داده اند. ایشان مسائل ارزنده علمى، قطعات درخشان ادبى، معارف الهى، حقایق خداشناسى، شیوه صحیح حکومتدارى و اندیشه سیاسى اسلامى را از این صحیفه جامع به دست آورده و آن را بهترین دستور براى دست یابى بشر به سعادت دنیا و آخرت یافته اند.

برخى از دانش پژوهان شیعى و سنى و خاورشناسان در تجلیل از نهج البلاغه، به نظم و نثر، سخنانى شنیدنى گفته اند که در این مقام برگزیده اى از آن گفته ها را مرور مى کنیم: ابوالحسن على بیهقى "565 ق"، صاحب شرحى بر نهج البلاغه، مى نویسد:

هذَا الْکِتابُ النَّفِیسُ مَمْلُوءٌ مِنْ ألْفاظٍ یَتَهَذَّبُ بِهَا الْمُتَکَلَّمُ و یَتَدَرَّبُ بِهَا الْمُتَکَلِّمُ، فِیه مِنَ الْقَوْلِ أَحْسَنُهُ، وَ مِنَ الْمَعانِى أَرْصَنُهُ، کَلامٌ أَحْلى مِنْ نِغَمِ الْقِیانِ، وَ أَبْهى مِنْ نِعَمِ الْجَنانِ... هُوَ کَلامٌ إِذَا ألْحَظَهُ الطَّرْفُ رَأى حَقَائِقَ الْعِلْمِ الْمَکْنُونِ وَ إِذا تَصَفَّحَهُ الْخاطِرُ جَنى ثَمَراتَ السِّرِّ الْمَخْزُونِ.... [ ر.ک: بیهقى، على بن زید، معارج نهج البلاغه، ص 99 و 3.]

قطب الدین راوندى "573 ق" در شرح نهج البلاغه مى گوید: هُوَ کَلامٌ عِنْدَ أَهْلِ الْفَطِنَةِ وَالنَّظَرِ، دُونَ کَلامِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ فَوْقَ کَلامِ الْبَشَرِ...؛ [ راوندى، قطب الدین، منهاج البراعه، ج 1، ص 4.] ''سخن على "ع" در نزد مردم صاحب نظر و هوشمند از کلام خدا و رسول پایین تر و از کلام بشر بالاتر است.''

قطب الدین کیدرى که در قرن ششم هجرى کتاب حدائق الحقائق فى فسر دقائق افصح الخلائق را نگاشت، مى نویسد:

لَعَمْرِى إِنَّه الْکِتابُ الَّذِى لاَیُدَانِیهِ فى کَمَالِ الفضل کِتَابٌ... وَ هُوَ مُحجِرُ عُیُونِ الْعُلُومِ، وَ فِى خِلَالِ الْکُتُبِ کَالْبَدْرِ بَیْنَ النُّجُومِ، ألْفاظُهَ عِلْویَّةٌ عَلَویِّةٌ و مَعَانِیَهُ قُدْسِیَةٌ نَبَویِّةٌ، وَ هُوَ عَدِیُم الْمِثْلِ وَالنَّظِیرِ.... [ کیدرى، قطب الدین، حدائق الحقائق فى فسر دقائق افصح الخلائق، ج 1، ص 86.]

ابن ابى الحدید معتزلى "655 ق"، مورخ و شاعر معروف عرب و شارح نهج البلاغه، اظهار مى نماید:

وَ أَمَّا الفَصَاحَةُ فَهُوَ "ع" إمَامُ الْفُصَحَاءِ، وَ سَیِّدُ الْبُلَغَاءِ، وَ فِى کَلامِهِ قِیلَ: دُونَ کَلامِ الْخَالِقِ، وَ فَوقَ کَلامِ الْمَخْلُوقِینَ. وَ مِنْهُ تَعَلّمَ النَّاسُ الخِطابَةَ وَ الْکِتابَةَ...؛ [ ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 42.] ''امام على "ع" پیشواى سخنوران و پیشتاز رساسخن گویان است. کلام او را به حق، فروتر از کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق دانسته اند. گویندگان، آیین سخنورى و نویسندگان، اسلوب نویسندگى را همه از او آموخته اند.''

ابن طقطقى "709 ق" در کتاب الفخرى مى نگارد: فَإنَّهُ الْکِتَابُ الَّذِى یَتَعَلَّمُ مِنْهُ الْحِکَمُ وَالْمَوَاعِظُ وَالْخُطَبُ و التُّوْحیِدُ و الشَّجاعَةُ وَالُّزهْدُ وَ عُلُوُّ الهِمَّةِ وَ أَدْنى فَوائِدُهُ الْفَصاحَةُ وَالْبَلاغَةُ؛ [ ابن طقطقى، الفخرى، ص 2.] ''نهج البلاغه کتابى است آموزنده حکمت، پندها، خطبه ها، توحید، شجاعت، زهد و علو همت که کم ترین بهره آن، فصاحت و بلاغت است.''

شیخ محمد عبده پس از آشنایى با نهج البلاغه، شیفته کلام مولا شد و شرحى بر آن نگاشت. وى در مقدمه شرح خود بر نهج البلاغه مى نویسد:

سخن على بعد از قرآن و کلام نبوى، شریف ترین و بلیغ ترین و جامع ترین سخنان است.... نهج البلاغه با مطالبى که دربردارد، مى تواند هدف هاى هر نویسنده و گوینده اى را تأمین کند.... هیچ مقصودى از مقاصد عالى را در نظر نگرفته مگر آن که حقش را به نحو اتم و اکمل ادا کرده و هر اندیشه دقیقى را که در خاطر آمده با قدرتى مخصوص در لباس عبارات رسا بیان فرموده است.

استاد محمد حسن نائل مرصفى، مدرس علم بیان در دانشگاه الازهر مصر، در مقدمه شرح نهج البلاغه مى نویسد:

إِجْتَمَعَ لِعَلِىٍ "ع" فِى هذَا الْکِتَابِ مَالَمْ یَجْتَمِعُ لِکِبَارِالْحُکَمَاءِ وَ أَفْذَاذِ الْفَلاسِفَةِ وَ نَوَابِغِ الَرَّبّانِیّیِنَ مِنْ آیَاتِ الْحِکْمَةِ السَّامِیَةِ وَ قَوَاعِدِ السِیَّاسَةِ المُسْتَقِیمَةِ، وَ مِنْ کُلِّ مَوْعِظَةٍ بَاهِرَةٍ وَ حُجَّةٍ بَالِغَةٍ تَشْهَدُ لَهُ بِاْلْفِعْلِ وَ حُسْنِ الْأَثَرِ؛ آن چه على "ع" در این کتاب آورده است، نشانه هایى از حکمت عالى، قوانین زنده سیاسى و هرگونه پند نافذ و دلیل متقن است که هم اکنون گواه عظمت و بهترین دلیل بر شخصیت بى مانند او است؛ نشانه هایى که نصیب حکماى بزرگ و فلاسفه سترگ و نوابغ عالى مقام جهان نیز نشده است. [ شهرستانى، سید هبةالدین، در پیرامون نهج البلاغه، ترجمه میرزاده اهرى، ص 44.]

دکتر زکى مبارک در این باره مى گوید:

مطالعه نهج البلاغه، روح شهامت و مردانگى انسان را تقویت مى کند؛ زیرا از روح بزرگ و پرتوانى صادر شده است که در برابر تمام دشوارى ها چون شیر ایستاده است. [ على قلى، محمدمهدى، سیماى نهج البلاغه، ص 97.]

و نیز همو مى گوید:

لَامَفَرَّ مِنَ الْإِعْتِرافِ بِأَنَّ نَهْجَ الْبَلَاغَةِ لَهُ أَصْلٌ وَ إِلّاِ فَهُوَ شَاهِدٌ عَلَى أَنَّ الشِیعَةَ کَانُوا مِنْ أَقْدَرِالنَّاس عَلَى صِیَاغَة الْکَلامِ الْبَلِیغِ؛ [ حسینى خطیب، سید عبدالزهراء، مصادر نهج البلاغة و اسانیده، ج 1، ص 87.] بر اصالت و صحت استناد نهج البلاغه باید اعتراف نمود؛ وگرنه این خود شاهدى بر توانمندى شیعه در ساختن کلمات بلیغ و رسا است.

استاد ناصیف یازیچى به فرزندش سفارش مى کند: ''اگر بخواهى از لحاظ علم و ادب و انشا بر رقیبانت برترى جویى، باید قرآن و نهج البلاغه را حفظ کنى.'' [ حسینی خطیب، سید عبدالزهرا، مصادر نهج البلاغه و اسانیده، ج 1 ص 91 و 90.]

عباس محمود عقاد، نویسنده و مورخ معروف مصرى، مى نویسد:

در کتاب نهج البلاغه، نور آیات توحید و حکمت الهى چنان درخشان و پرتوافکن است که بررسى و تحقیق همه پژوهندگان معارف الهى را شامل مى شود.... شخصیت علوى از پشت سطرها و از میان حروف این کتاب پدیدار است و چون خوب دقت کنى و گوش فرادهى، صداى امام را از آن سوى کلمات مى شنوى، نه صداى دیگرى را. [ عقاد، عباس محمود، عبقریةالامام على "ع"، ص 132 - 135.]

پرفسور هانرى کربن مى نویسد:

نهج البلاغه پس از قرآن و احادیث پیامبر، در درجه نخست اهمیت قرار دارد؛ نه تنها براى حیات مذهبى تشیع، بلکه براى تفکر فلسفى شیعه.... تأثیر این کتاب از چند جهت احساس مى شود: تنظیم ارتباط منطقى در کلام؛ روش استنتاج صحیح و اصولى؛ ابداع و خلق اصطلاحاتى فنى در زبان عربى که با زیبایى و غناى فراوان در زبان ادبى و فلسفى وارد شده است.... فلسفه شیعه ترکیب و شکل خاص خود را از این سرچشمه اتخاذ کرده است؛ زیرا متفکران شیعه با توجه به آن که کلمات امام، یک دوره کامل فلسفه را تشکیل مى دهد، از این کتاب کلیه معارف لازم در الهیات را استنساخ کرده اند. [ ر.ک: کربن، هانرى، تاریخ فلسفه اسلامى، ص 80.]

جرج جرداق، [ جرداق، جرج، روائع نهج البلاغه، ترجمه محمدرضا انصارى تحت عنوان زیبایى هاى نهج البلاغه به چاپ رسیده است. ] متفکر مسیحى، نهج البلاغه را چنین توصیف مى کند: آیا درباره نهج البلاغه تحقیق کرده اى؟ نهج البلاغه، از فکر و خیال و عاطفه آیاتى به دست داده است که تا انسان هست و تا فکر و خیال و عاطفه انسانى وجود دارد، با ذوق بدیع ادبى و هنرى انسان پیوند خواهد داشت؛ آیاتى به هم پیوسته و متناسب، جوشان از حسى عمیق و ادراکى ژرف، بیان شده با شور و شوق واقعیت و گرمى حقیقت، با میل به شناخت ماوراى این حقیقت و واقعیت...؛ سخنانى زیبا و نغز که زیبایى موضوع و بیان در آن به هم آمیخته؛ آن چنان که تعبیر بامدلول، و شکل با معنا یکى شده اند.... [ جرداق، جرج، ''امام على صداى عدالت انسانى''، ترجمه سیدهادى خسروشاهى، به نقل از: درس هایى از مکتب اسلام، سال 17، شماره 4.]

استاد امین نخله، دانشمند مسیحى و روزنامه نگار لبنانى، مى گوید:

هر گاه کسى بخواهد بیمارى نفس خود را درمان کند، باید به گفتار امام در نهج البلاغه روى آورد و راه و روش زندگى را از پرتو این کتاب ارزشمند بیاموزد. [ حسینى، سید عبدالزهراء، مصادر نهج البلاغة و اسانیده، ج 1، ص 92 و 91.]

بولس سلامه، استاد و شاعر و نویسنده معروف مسیحى لبنانى، اظهار مى کند:

کتاب مشهور نهج البلاغه اثر جاودانه اى است که انسان را به شناخت اندیشه بزرگ على بن ابى طالب وادار مى سازد و هیچ کتابى جز قرآن، بر آن برترى ندارد. [ درس هایى از مکتب اسلام، سال 17، شماره 4.]

سلیمان کتانى، ادیب مسیحى لبنانى، مى گوید: نهج البلاغه خواه صیقل کلمات و حروفش به دست فرزند ابى طالب انجام گرفته باشد یا به دست هنرمندى چیره دست، کتابى است که تا ابد تعبیر عمیق و رسایى از واقعیت مردى خواهد بود که على بن ابى طالب نامیده شده است. [ میرزاخانى، حسین، چشمه سارهاى بکر حکمت در نهج البلاغه، ص 21.]

استاد عزیزاللَّه عطاردى در مقدمه منهاج البراعه مى نویسد:

نَهْجُ الْبَلاغَةِ کِتَابٌ یَشْتَمِلُ عَلَى الْمَعَارِفِ الإِلهِیَّةِ وَ الْأَسْرارِ النَّبَوِیَّةِ وَ الْأَحْکامِ إِلاسْلامِیَةِ وَ الْقَواعِدِ السِّیاسِیَّةِ، یَسْتَفِیدُ مِنْهُ الْحَکِیمُ إِلالهِى وَ الْفَقِیهُ الرَّبَّانِى وَ الْوَاعِظُ الصَّمَدانِى وَ الْمُصْلِحُ السّیَاسِى. وَ فِیهِ آدَابُ الْحَرْبِ وَ تَنْظِیمُ الْعَسَاکِرِ وَالْجُیُوش، وُرِدَتْ فِیهِ مَوَاعِظُ شَافِیَةٍ لِلْمُتَّعِظِینَ، وَ آدَابٌ لِلْعَارِفیِنَ، وَ تَرْغِیبٌ لِلْعَابِدِینَ، وَ تَحْذِیرٌ لِلْمُنَافِقیِنَ، وَ تَخْوِیفٌ لِلْاُمَراءِ وَالسَّلاطِینَ، وَ إرْشَادُهُمْ فِى الْحُکْمِ وَ بَسْطُ الْعَدْلِ لِلْمُسْلِمِینَ، وَ کَظْمُ الْغَیْظِ وَ الْعَفْوُعَنِ الْمُجْرِمینَ. مَنْ نَظَرَ فِى نَهْجِ الْبلاغَةِ وَ تَعَمَّقَ فِى خُطَبِهِ وَ رَسَائِلِهِ یَرَى نَفَسَهُ مَعَ خَطِیبٍ وَ أَمِیرٍ الهِىٍّ، تَارَةً یَتَکَلَّمُ فِى التُّوحِیدِ، وَ یَبْحَثُ عَنْ أَسْرَارِ الْکَائِنَاتِ، وَ یَکْشِفُ غَوَامِضَ الْمَسَائِلِ وَ یَشْرَحُ مَکْنُونَ الْعِلْمِ، وَ تَارَةً یَتَکَلَّمُ عَنِ النُّبُوَّةِ وَ صِفَاتِ الأَنْبِیَاءِ عَلَیْهِمُ السَّلامِ وَ الْأَوْلِیَاءِ، وَ أُُخرى یَتَکَلَّمُ عَنِ الْعِبَادِ وَالزُّهَّادِ وَ صِفَاتِ الْمُتَّقِینَ، و آوَنَةٌ عَنْ فُنوُنِ الْحَرْبِ وَ الْجَهَادِ مَعَ الْأَعْدَاءِ فِى الْغَزَوَاتِ وَ مُقَارِعَةِ الْأَبْطَاِل وَ مُصَارِعَةِ الشَّجْعَانِ وَ حِیناً یَعِظُ النَّاسَ وَ یُحَذِّرُهُمْ مِنَ الدُّنْیَا وَ زِینَتِها، وَ یُرَغِّبُهُمْ فِى الآخِرَةِ وَ نَعِیمِهَا؛ [ راوندى، قطب الدین، منهاج البراعه، تصحیح عزیزاللَّه عطاردى، مقدمه مصحح. ] نهج البلاغه، مشتمل بر معارف الهى، اسرار نبوى، احکام اسلامى و قواعد سیاسى است. از این کتاب، حکیم الهى، فقیه ربانى، واعظ صمدانى و مصلح سیاسى بهره مى برد. در این کتاب، آداب جنگ و تنظیم لشکر و سربازان، پندها و موعظه ها، آداب عارفان و عابدان، برحذرداشتن منافقان و امرا و سلاطین، و ارشاد آنان به بسط عدل براى مسلمین، فروخوردن خشم و عفو از مجرمان درج شده است.

هر که به نهج البلاغه نظر نماید و به عمق مطالب مندرج در خطبه ها و نامه هاى آن راه یابد، خود را همراه با خطیبى الهى و امیرى خدایى مى بیند که گاهى در توحید و اسرار آفرینش سخن مى گوید و مشکلات و مسائل را بازگو مى نماید، و گاهى در نبوت و صفات انبیا و اولیا تکلم مى کند، و در برخى از موارد صفات عباد، زهاد و متقین را بیان مى دارد، و گاه به مردم پند مى دهد و آنان را از دنیا و زینت هاى آن برحذر مى دارد و به آخرت و نعمت هاى بهشتى مشتاقشان مى سازد.

آن حضرت در توصیف کلام خویش، حق مطلب را این گونه ادا کرده است: یَنْحَدِرُ عَنِّى السَّیْلُ وَ لاَ یَرْقَى إِلَىَّ الطَّیْرُ...؛ ''سیل ها از من فرومى ریزد و هیچ پرنده اى را یاراى پرواز به قله رفیع من نیست''؛ [ نهج البلاغه، خطبه 3.] وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْکَلامِ، وَ فِینا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ، وَ عَلَیْنا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ...؛ ''همانا ما امیران سخن مى باشیم. درخت سخن، در ما ریشه دوانده و شاخه هاى آن بر ما سایه افکنده است.'' [ نهج البلاغه، خطبه 233.]

گزیده اى از ابیات فراوانى که شاعران خوش ذوق در وصف نهج البلاغه، سروده اند، از این قرار است:

  • 1. نَهْجُ الْبَلاغةِ مَشْرَعُ الفُصَحاءِمَنْظومَةٌ تَجلو ضیاءَ ذُکاءِ

  • غُرَرٌ مِنَ العِلمِ الْإِلهِىِّ انْجَلَتْو مُعَشَّشُ البُلَغاءِ و العُلَماءِ

[ سروده ابونصر على بن ابى سعد محمد بن حسن بن ابى سعد طیب. ]

  • 2. نَهْجُ الْبَلاغَةِ هذا سَیِّدُ الْکُتُبِکَمْ فیِهِ مِنْ حِکْمَةٍ غَرَّا بالِغَةٍنَهْجُ الْبَلاغَةِ نَهْجُ الْفَضْلِ وَالاَْدَبِفِى ضِمْنِهِ کِلَمٌ فِى ضِمْنِها حِکَمٌیَحْوى شَوارِدَ أَلفاظٍ مُهَذَّبَةٍنَهْجُ الْبَلاغَةِ نِعْمَ الذُّخْرُ وَالسَّنَدُعینُ الحَیَاةِ لِمَنْ أَضْحى تَأَمَّلَها

  • تاجُ الرَّسائِلِ وَالاَْحْکامِ وَالْخُطَبِوَ مِنْ عُلُومٍ إِلهِىٍّ و مِنْ أرَبِو نَهْجُ کُلِّ هُدىً یَبْغِیهِ ذُوالْأَدَبِتُشْفِى القُلوبَ مِنَ الأَدْواء وَالرِّیَبِقَدْ أَفْحَمَتْ فُصَحاءَ الْعَجم و العَرَبِو فیه لِلْمُؤْمِنینَ الخَیْرُ وَالرَّشَدُیَا حَبَّذا مَعْشَراً فى مَائِها وَرَدُوا

[ از ادیب عبدالرحمان بن حسین. ]

  • 3. نَهْجُ الْبَلاغَةِ نُورُهُ لِذَوِى الْبَلاغَةِ وَاضِحُاَلْعِلْمُ فیهِ زاخِرٌ وَالْفَضْلُ فیهِ راجِحُ

  • وَ کَلَامُهُ لِکَلامِ أَربابِ الْفَصاحَةِ فَاضِحُو غَوامِضُ التَّوحیدِ فِیهِ جَمِیعُهَا لَکَ لائِحُ

[ از عزالدین على بن ضیاءالدین راوندى. ]

  • 4. نَهْجُ الْبَلاغَةِ مِنْ کَلامِ الْمُرتَضىبَهَر العُقولَ بِحُسْنِهِ و بَهائِهِأَلْفَاظُهُ عَلَوِیَّةٌ لکِنَّهَانِعْمَ الْمُعینُ عَلَى الخِطابَةِ لِلْفَتى

  • جَمْعُ الرَّضِىِّ الموسَوِىِّ السَّیِدِکَالدُّرِّ فَصلٌ نَظْمُهُ بِزَبَرْجَدِعَلَوِیَّةٌ حَلَّتْ مَحَلَّ الْفَرْقَدِوَ بِهِ إِلى طُرُقِ الفَصاحَةِ یَهْتَدى

[ از على بن احمد فنجکردى نیشابورى. ]

  • 5. نَهْجُ الْبَلاغَةِ نَهْجُ کُلِّ مُسَدَّدِیا مَنْ یَبیتُ و هَمُّهُ دَرْکُ العُلىیَنْبُوعُ مَجْمُوعِ الْعُلُومِ رَمى بِهِ

  • نَهْجُ الْمَرَامِ لِکُلّ قَوْم أَمْجَدِفَاسْلُکْهُ تَحْظَ بِما تَرُومُ وَ تَزْدَدِنَحْوَ الْأَنَامِ لِیَقْتَفِیهِ الْمُهْتَدِى

[ از قطب الدین کیدرى. ]

  • 6. نَهْجُ الْبَلاغَةِ رَوْضَةٌ مَمْطورَةٌأَوْ حِکْمَةٌ قُدْسِیَّةٌ جُلِیَتْ بِهَاأَوْ نُورُ عِرْفانٍ تَلَأْ لَأَ هَادِیاًخُطَبٌ رَوَتْ أَلْفَاظُها عَنْ لُؤْلُؤٍحِکَمٌ کَأَمْثالِ النُجُومِ تَبَلَّجَتْوَ تَرَى مِنَ الْکِلَمِ الْقِصَارِ جَوَامِعاً

  • بِالنُّورِ عَنْ سَبَحَاتِ وَجْهِ الْبَارِىمِرْآةُ ذاتِ اللَّهِ لِلنُظّارِلِلْعالَمیِنَ مَناهِجُ الأَبْرارِمِنْ مَائِهِ بَحْرُ الْمَعَارِفِ جَارِىمِنْ ضوءِ ماضَمِنَتْ مِنَ الأَسْرارِیُغْنِیکَ عَنْ سَفَرٍ مِنَ الأَسْفار

ِ

[ از ابى محمد بن شیخ صنعان. ]

  • 7. للَّهِِ دَرُّکَ یا نَهْجَ البَلاغَةِ مِنَْهْجٍ نَجا مِنْ مَهاوِى الْجَهْلِ سَالِکَهُ

  • وَ جَارَ عَنْ جَدَدٍ عَنَّى مَسالِکُهُأَوْدَعْتَ زَهْرَ نُجُومٍ ضَلَّ مُنْکِرُهَا

[ سروده سیدصدرالدین على سرخسى، شارح نهج البلاغه در قرن ششم هجرى. ]

  • 8. نَهْجُ الْبَلاغَةِ فیه کُلُّ فَضِیلَةٍ

  • و إِلَیْهِ مَجْموعُ الْکِتابِ یُؤَوَّلُ


  • 9. نَهْجُ الْبَلاغَةِ نَهْجُ العِلمِ وَالْعَمَلِأَلْفَاظُهُ دُرَرٌ أَغْنَتْ بِحِلْیَتِهَاکَلَامُ عَلِىٍّ کَلامٌ عَلىفَاسْلُکْهُ یَا صَاحِ تَبْلُغْ غایَةَ الأَمَلِأَهْلَ الْفَصاحَةِ مِنْ حُلْىٍ و مِن حِلَلِو مَا قَالَهُ الْمُرْتَضى مُرْتَضى

  • کَمْ فِیِه مِنْ حِکَمٍ بِالحقِّ مُحْکَمَةٌوَ مِنْ مَعَاِنیهِ أَنْوَارُ الهُدَى سُطِعَتْأَلَا أَنَّ هذَا السِّفْرَ نَهْجُ بَلاغَةٍتُحْیِى الْقُلوبَ و مِنْ حُکْمٍ و مِن مَثَلِفَانْجابَ عَنْهَا ظُلامُ الزَّیْغِ وَالزَّلَلِلِمُنْتَهِجِ الْعِرْفانِ مَسْلَکُهُ جَلِى

[از عبدالباقى عمرى. ]

[ استاد فقید سید عبدالعزیز طباطبایى، یک شماره از سلسله مقالات ''فى رحاب نهج البلاغه'' را به ''ما قیل فى نهج البلاغة من نظم و نثر'' اختصاص داده و در آن 29 منظومه و 22 کلام منثور در تجلیل از نهج البلاغه آورده است. ر.ک: تراثنا، شماره 34، ص60 -110؛ همچنین سید عبدالزهراء حسینى خطیب در کتاب مصادر نهج البلاغة و اسانیده، ج 1 ص 87 - 99، نمونه هایى از گفته هاى متفکران را درباره نهج البلاغه آورده است؛ محمود صلواتى در شناخت نهج البلاغه، ص 88 - 94، نیز قطعاتى از کلمات صاحب نظران را در این باره ارائه نموده است؛ محمدمهدى على قلى در سیماى نهج البلاغه، ص 88 - 106، دیدگاه دانشمندان شیعه وسنى ومسیحى رادرباره نهج البلاغه بیان نموده است؛ همچنین در هفته نامه گلستان قرآن، شماره 2، ص 11، نهج البلاغه از نگاه متفکران جهان معرفى شده است. مطالب نقل شده در این بخش، از منابع مذکور اخذ شده است. ]

                                                                                                                       منبع : سایت تبیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی