.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

موضوع و محتواى نهج البلاغه

نهج البلاغه، دائرةالمعارف علوى است که مباحث آن از جامعیت و تنوع خاصى برخوردار است: خداشناسى، آفرینش کاینات، رسالت پیامبران، امامت و وصایت، حکومت و رهبرى، معارف قرآنى، عبادات، تقوى، مبانى اخلاقِ اسلامى و تعلیم و تربیت، احکام دینى و حدود شرعى، حقوق فرد و اجتماع، جامعه شناسى، مردمدارى، وصفِ مظاهرى از زیبایى هاى طبیعت، صفاتِ مؤمنان، ویژگى هاى انسانِ کامل، روحیات منافقان و کافران، پاره اى از رخدادهاى صدرِ اسلام، معرفى ناکثین و مارقین و قاسطین، جنگ و صلح، مرگ و رستاخیز، بهشت و دوزخ، و دیگر موضوعاتى که بهروزى یا سیه روزى آدمى بدان وابسته است.

سیر در نهج البلاغه، ما را با دیدگاه جامع امام على "ع" درباره خدا، انسان، جهان و مبدأ و معاد مواجه مى گرداند: با طبیعتى جاندار، باشعور، دراک و گویا؛ با حیاتى هدفدار؛ با مرگى که دالان عبور به جهان شگفت انگیز و ناشناخته برزخ و قیامت است؛ با بهشتى که پاداش نیکان و با دوزخى که جزاى تبه کاران است؛ با قرب و رضایى که اوجِ اجرِ صابران و تقواپیشگان است؛ با عشقى که بنده را به پرستش مى کشد؛ با تقوایى که به انسان رداى مصونیت از گناه مى پوشاند؛ با ذکرى که بازدارنده از غفلت است؛ با عبادتى که ثمره معرفت است؛ با عدالتى که بهادهنده حکومت است؛ با جهادى که درى از درهاى بهشت است؛ با شهادتى که بهترین مرگ است؛ با سکوتى پرفریاد و تلخ؛ و با فریادى شکوهمند و دشمن شکن. این کتاب از هر مقوله اى، مقاله اى دارد و به هر دردى، درمانى و براى هر نیازى، پاسخى. تصویرى است از آفتاب حقیقت؛ آفتابِ وجود پیشواى خداپرستان و پرهیزگاران آزاده عالم، امام على "ع" . [ ر.ک: رزمجو، حسین، دریچه اى گشوده برآفتاب، ص 53 - 55. ]

در نهج البلاغه مکارم و سجایاى اخلاقى و صفات پسندیده اى که لازمه شخصیت انسان کامل است، بیان گردیده است؛ سجایایى چون شکیبایى، جوانمردى، شجاعت، وفادارى، ثبات در قدم، رازدارى، فروتنى، دوراندیشى، میانه روى، مشاورت در امور، یادآورى مرگ و عبرت گرفتن از احوال گذشتگان.

استاد سیدجعفر شهیدى درباره محتواى نهج البلاغه مى نویسد:

نهج البلاغه، دائرةالمعارفى از فرهنگ اسلامى است: خداشناسى، جهان فرشتگان، پیدایش عالم، طبیعت انسان، امت ها و حکومت هاى نیکوکار یا ستمباره؛ اما نکته اصلى این است که در سراسر این سخنان، خواست امام، تدریس علوم طبیعى و جانورشناسى یا فهماندن نکته هاى فلسفى و تاریخى نیست. سخنان على "ع" در طرح این گونه بحث ها همچون قرآن کریم است که به زبان موعظت از هر پدیده محسوس یا معقولى، نمونه اى روشن و قابل درک در پیش چشم شنونده قرار مى دهد، و سپس آرام آرام او را با خود به سرمنزلى مى برد که باید بدان برسد: به درگاه خدا و آستان پروردگار یکتا.

آن جا که سخن در خلقت آسمان و زمین، آفتاب و ماه، و ستاره ها و کوه ها است، به زبان اندرز یاد مى دهد که آن چه آفریدگار بخشیده، خیر محض است؛ اما انسان ناسپاس حق این همه نعمت را نمى گزارد، از راه خدا به راه شیطان روى مى آورد و بخشش الهى را در راهِ انگیختن شر و برپا کردن فتنه صرف مى کند. و آن جا که تذکار داستان پیشینیان است، به حاضران تعلیم مى دهد که روزگار آیینه عبرتى است که گذشته را در آن توان دید؛ اما عبرت گیرنده چه کسى است؟ ببینید امت هاى از میان رفته و در زیر خاک خفته چه کردند و چه دیدند؛ پس کار نیک آنان را تقلید کنید و از ارتکاب کار زشتى که به نابودى آنان منتهى گشت بپرهیزید.

در خلال این اندرزها گاهى هم به اصحاب خود مى نگرد و به حال و کردار آنان مى اندیشد. ناگهان کوهى از اندوه و دریغ بر دل او فرود مى آید و آن، هنگامى است که دیده حقیقت بین را از مردمى که پاى منبرش نشسته اند، مى گرداند و به افقى دورتر مى گشاید: به روزگار محمد "ص" و یاران پاکدل او که با اعتقاد به خدا و روز رستاخیز، نصرت دین را بر سود دنیاى خود مقدم داشتند. دیگربار به جمع حاضران مى پردازد و مى بیند از آن زمان هنوز بیش از سى سال نگذشته است؛ پس چه شد که در این فاصله کوتاه مسلمان نماها بر جاى مسلمانان راستین نشسته اند؟ مردمى که چون دنیا به روى آنان خندید، خدا را فراموش و امام خود را نافرمانى کردند. آن مردم که گردن ها را مى کشیدند و برخود مى بالیدند که در راه خدا شهید داده ایم، و خود نیز در آرزوى شهادتیم، کجا رفتند؟ چرا اینان که گرد مرا گرفته اند، تن آسایى را بر کشته شدن در راه دین ترجیح مى دهند؟ و چرا هر یک مى کوشد تا این وظیفه دینى را به گردن دیگرى اندازد؟

به مساوات و ایثار مسلمانان در صدر اسلام مى نگرد که چگونه دیگرى را برخود مقدم مى داشتند و مى کوشیدند خود را از آلوده شدن به مال دنیا پاک نگاه دارند؛ پس اکنون چرا اینان مال اندوز و دنیاپرست شده اند؟ این نمونه ها و ده ها نمونه دیگر، محتواى خطبه هاى امام است. [ ر.ک: شهیدى، سیدجعفر، ''منتخبى از نهج البلاغه''، سخن مترجم، ص 67. ]

یکى از روش هاى به کار گرفته شده در ارائه مفاهیم نهج البلاغه، خصوصاً در باب المختار من خطب امیرالمؤمنین "ع"، دسته بندى بیانات آن حضرت بر پایه زمان صدور و شأن بیان آن ها است. در این شیوه با توجه به مضمون سخن امام و قراین و شواهد تاریخى، جایگاه سخن از نظر زمان صدور، مشخص است و در حقیقت با پیوستن کلمات به هم، تاریخ، بازسازى و با کمک هر کلام، مقصود کلام دیگر روشن مى شود.

استاد محمدباقر محمودى، در کتاب نهج السعاده، از این شیوه سود برده و در فواید این نوع تنظیم، اظهار کرده اند:

زنجیره سخن امام، آن گونه که در ظرف زمان و در عالم خارج به وقوع پیوسته است، مرتب مى شود، و هر کس به راحتى مى تواند به سخنان آن حضرت در هر مقطع از زمان دست یابد. نهج البلاغه به صورت زندگینامه آن حضرت که از زبان و بیان وى گرفته شده است، درخواهدآمد و مى توان مطالب درست یا نادرستى را که در شرح زندگانى آن حضرت نگاشته شده است، با آن سنجید. و نیز به کمک آن، مى توان درستى یا نادرستى مطالبى که به جنابش نسبت داده و یا از ساحت مقدسش نفى کرده اند، فهمید. [ ر.ک: محمودى، محمدباقر، نهج السعاده، ج 1، ص 15.]

یکى از مؤلفان، دوران صدور سخنرانى هاى امام را در سه دوره زیر خلاصه مى کند: قبل از خلافت و زمامدارى؛ هنگامه خلافت؛ دوران پنج ساله زمامدارى. و آن گاه هر دوره را به چند بخش تقسیم و شماره خطبه هاى ایرادشده در هر دوره را بیان مى نماید. [ ر.ک: دشتى، محمد، شناخت نهج البلاغه، ص 9 - 12.]

یکى از دانشوران معاصر نیز زندگانى امام را به مراحلى تقسیم کرده و در هر مرحله، تعدادى از خطبه ها، نامه ها و کلماتى را که زمان تحقیقى یا تقریبى آن ها مشخص بوده، جاى داده است: نخست، دوران زندگانى رسول خدا "ص" است که از این دوره در نهج البلاغه اثرى نیست؛ دوم، مرحله پس از رحلت رسول خدا "ص" تا زمان وقات ابوبکر "10 تا 13 ق" است که از این مرحله تنها چند اثر باقى مانده است؛ سوم، روزگار خلافت عمر بن خطاب "13 تا 23 ق" است که از این مرحله نیز آثارى به دست رسیده است؛ چهارم، روزگار خلافت عثمان بن عفان "23 تا 35 ق" است که آثار متعددى از این مرحله در نهج البلاغه آمده است؛ پنجم، دوران خلافت حضرت على "ع" "ذى حجه 35 تا رمضان 40 ق" که اکثر خطبه ها و نامه هاى حضرت از این دوران است. این مرحله از جریان بیعت وماه هایى که حضرت پیش از جنگ جمل در مدینه اقامت داشت، شروع شده و تا لحظه ضربت خوردن امام در ماه رمضان "40 ق" و وصایاى آن حضرت در بستر شهادت ادامه یافته است. [ ر.ک: جعفرى، سید محمدمهدى، پژوهشى در اسناد و مدارک نهج البلاغه، ص 169 - 191.]

یکى از نهج البلاغه پژوهان، ویژگى هاى حکومت على "ع" را مهم ترین موضوع خطبه هاى نهج البلاغه مى داند و مى نویسد:

چون 98 درصد خطبه ها در زمان حکومت آن حضرت صادر شده است، این موضوع تقریباً همه نهج البلاغه را پوشش مى دهد و موضوعى بسیار بااهمیت است؛ زیرا حکومت آن حضرت با این که چهار سال و نُه ماه بیش تر طول نکشید، حکومت نمونه اسلامى و حق و عدل بود و در تاریخ زندگى بشر و در میان حاکمان و والیان دیگر بى نظیر بود. این خصوصیات، دوازده عدد است که بدین شرح است:

1. آن که حضرت همواره خدا را در نظر داشت؛

2. با آزادى کامل و رأى صددرصد مردم انتخاب شد؛

3. به کلیه مسائل جامعه و امور جزئى و کلى مردم رسیدگى مى کرد؛

4. به مردم آزادى مى داد و آن ها را به کارى مجبور نمى کرد؛

5. با صداقت و صریح اللهجه بود و از شیادى و دغل کارى و دسیسه بازى برحذر بود؛

6. زندگى ساده اى داشت و مانند فقیرترین افراد جامعه زندگى مى کرد؛

7. حکومت کردن براى او وسیله بود، نه هدف؛ هدف او اعلاى کلمه حق و پیشرفت اسلام بود؛

8. عدالت را در حد بسیار بالا رعایت مى کرد؛

9. در تقسیم بیت المال مساوات را رعایت مى کرد؛

10. سنت پیامبر را ملاک عمل خویش قرار داده بود و پیروى از آن را موجب سعادت مى دانست؛

11. اتلاف وقت نمى کرد و از لحظات عمرش به نفع مسلمین استفاده مى فرمود؛

12. براى رضاى خدا مى جنگید و هدف توسعه طلبى، افزون خواهى، استعمار، استثمار و خونریزى نداشت. جنگ هاى آن حضرت که اکثر عمر حکومتش را در جنگ گذرانید، در این بخش قابل بررسى است. [ ر.ک: مصطفوى، سیدجواد، پرتوى از نهج البلاغه، ص 15 - 18.]

نامه ها، بیش تر دستورِ کار حکمرانان است که چگونه با طبقات مردم رفتار کنند، چه سان در نگهبانى خزانه ملت بکوشند و در هزینه، صرفه و صلاح جامعه را در نظر بگیرند؛ اما نه این دستور حاکم نیمى از پهنه مسکونى جهان آن روز که به عاملان زیردست خود، بلکه نوشته پدرى مهربان، سالخورده و سرد و گرم چشیده روزگار است که به فرزندان نورس خویش مى آموزد تا در صحنه نبرد زندگى چگونه با مشکلات روبه رو شوند. [ ر.ک: شهیدى، سیدجعفر ''منتخبى از نهج البلاغه''، سخن مترجم، ص 7.]

فصل سوم نهج البلاغه، صدفى است مشحون از گوهرهاى حکمت هاى عالى که از چشمه سار حکمت و معرفت مولا على "ع" جارى گشته است. در کلمات قصار على "ع" مضامین اصلى متضاد، با اصرار و تأکید بسیار معرفى شده اند: عقل و حماقت، علم و جهل، فقر و ثروت، سخاوتمندى و بخل و حرص، دوستى و عداوت، تواضع و غرور،.... علاوه بر این، در این سخنان بر ضرورت چند چیز تأکید شده است: اندرزگویى و اندرزشنوى، شناخت حدود خویش و احتراز از تجاوز از آن، چیرگى بر هوس ها، جلوگیرى از پایمال شدن آرزوها، زیستن با پرهیزگارى و سادگى و ادب، استفاده صحیح از گفتار، توکل بر خدا، رضایت از قضاى الهى و امید به بخشش او، و تشویق به گذشت حتى از دشمنان.... [ ر.ک: شارل هانرى، دوفوشه کور، اخلاقیات، ترجمه محمدعلى امیرمعزى، ص 140 - 158.] عبارات امام در این بخش، با وجود کوتاهى و موجزى، دنیایى از مفهوم در خود دارند. تعدادى از کلمات قصار آن حضرت به اندازه اى کاربردى و گره گشا است که به صورت مثل درآمده است.

موضوعاتى که این کتاب ژرف، حاوى آن است، چنان گسترده و متنوع است که نمى توان به سهولت و آسانى آن را برشمرد؛ البته محققان نهج البلاغه تلاش هاى بسیارى کرده اند تا به اندازه توانایى خویش، موضوعات این نسخه شفابخش را استخراج و تبویب کنند. شهید مطهرى در کتاب ارزنده سیرى در نهج البلاغه، موضوعات نهج البلاغه را در این عناوین کلى جاى داده است:

1. الهیات و ماوراءالطبیعه؛

2. سلوک و عبادت؛

3. حکومت و عدالت؛

4. اهل بیت و خلافت؛

5. موعظه و حکمت؛

6. دنیا و دنیاپرستى؛

7. حماسه و شجاعت؛

8. ملاحم و مغیبات؛

9. دعا و مناجات؛

10. شکایت و انتقاد از مردم زمان؛

11. اصول اجتماعى؛

12. اسلام و قرآن؛

13. اخلاق و تهذیب نفس؛

14. شخصیت ها و یک سلسله مباحث دیگر. [ ر.ک: مطهرى، مرتضى، سیرى در نهج البلاغه، ص 30 - 31.]

لبیب بیضون، پژوهش گر سورى، در کتاب تصنیف نهج البلاغه مباحث کل نهج البلاغه را در نُه باب کلى جاى داده است که هر باب، دربردارنده فصولى و هر فصل، داراى موضوعاتى است؛ مجموعاً 49 فصل و 376 موضوع. عناوین ابواب از این قرار است:

1. اصول الدین "العقاید" ؛

2. فروع الدین "العبادات و المعاملات" ؛

3. الإمامة والأئمه؛

4. سیرة الإمام على بن ابى طالب "ع" ؛

5. حروب الإمام على "ع" فى مدة خلافته؛

6. سیاسةالدوله؛

7. الشؤون الإجتماعیه؛

8. الإنسان وشؤونه؛

9. المواعظ والإرشادات. [ ر.ک: بیضون، لبیب، تصنیف نهج البلاغه، ص 9 - 26.]

در کتاب الدلیل على موضوعات نهج البلاغه، موضوعات کلى نهج البلاغه، به هفت عنوان تقسیم شده که هر عنوان دربردارنده موضوعاتى است که مجموعاً به 132 موضوع مى رسد. عناوین کلى نهج البلاغه از منظر این کتاب، بدین شرح است:

1. الإلهیات و الکائنات؛

2. النبوه؛

3. العقائد والأحکام؛

4. الإمامة والخلافه؛

5.التاریخ؛

6. الإجتماع والسیاسة والإقتصاد؛

7. الأخلاق. [ ر.ک: مشکینى، على، الدلیل على موضوعات نهج البلاغه، ص 9 - 15.]

اویس کریم محمد، مباحث نهج البلاغه را در 22 باب تقسیم کرده است که هر یک فصولى دارد و هر فصل موضوعاتى دارد که مجموع آن ها 604 موضوع است. عناوین ابواب، چنین است:

1. العقل والعلم؛

2. الإسلام والإیمان والیقین والکفر والشرک والشک؛

3. القرآن و السنة النبویه؛

4. اُصول الدین؛

5. العبادات؛

6. التقوى والمتقین؛

7. الخوف والرجاء؛

8.التوبة و غفران الذنوب؛

9. الدعاء و الأدعیة المأثورة عنه؛

10. الزهد؛

11. الموعظة والإعتبار؛

12. الأمر بالمعروف والنهى عن المنکر؛

13. الجهاد و الحرب والشهاده؛

14. الحاکم الاسلامى و خصائصه؛

15. الجانب الإقتصادى فى نهج البلاغه؛

16. الجهاد الأکبر أو تهذیب النفس؛

17. الاخلاق؛

18. الأسرة والأقرباء والمرأة و تربیةالأبناء والجار؛

19. الصداقة والأصدقاء؛

20. القضایا التاریخیه؛

21. القضاء والاِفتاء؛

22. مواضع متفرقه. [ ر.ک: المعجم الموضوعى لنهج البلاغه، ص 464 - 500.]

صبحى صالح، چند فهرست در پایان نهج البلاغه ضمیمه کرده است: فهرست الفبایى موضوعات که ذیل هر کدام متن نهج البلاغه را گرد آورده است؛ فهرست موضوعى براى خطب و رسائل؛ فهرستِ تفکیکى مسائل اعتقادى، احکام شرعى، فلسفه، کلام و مسائل اجتماعى.

در الهادى الى موضوعات نهج البلاغه، موضوعات کتاب به ترتیب الفبا استخراج شده و ذیل هر عنوان، متن نهج البلاغه ذکر شده است. در این کتاب حدود 625 عنوان اساسى از نهج البلاغه استخراج شده است.

علامه شوشترى در بهج الصباغه، موضوعات نهج البلاغه را به 60 فصل تقسیم نموده و در هر فصل عناوین متعددى را طرح و بدین گونه به صورت موضوعى به شرح نهج البلاغه پرداخته است. [ ر.ک: محقق شوشترى، محمدتقى، بهج الصباغه، ص 26 - 29.]

برخى از محققان در بررسى موضوعى نهج البلاغه به ترتیب خود نهج البلاغه پیش رفته و از خطبه ها شروع کرده، موضوعات متعددى را که در هر خطبه یافت مى شود، متذکر شده اند، و آن گاه نامه ها و در آخر کلمات قصار را مورد بررسى موضوعى قرار داده اند؛ از جمله مرحوم محمد دشتى در فرهنگ موضوعات کلى نهج البلاغه و محمدمهدى جعفرى در پرتوى از نهج البلاغه، از این روش استفاده نموده اند.

[ در بخش سوم همین مقاله باعنوان ''ویژگى هاى نهج البلاغه'' مطالبى درباره تنوع مفاهیم و جامعیت کلمات حضرت و نمونه هایى از جاذبه ها و ویژگى هاى سخنان امام را آورده ایم که با ''موضوع و محتواى نهج البلاغه'' نیز مرتبط هستند. ]

                                                                                                                       منبع : سایت تبیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی