محتوای نهجالبلاغه(2)
- پنجشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۸:۲۰ ب.ظ
فهرست
1. تاریخ در نهجالبلاغه
2. عدالت اجتماعی
3. سیاست
4. قوانین کشورداری
5. شرایط رهبری
6. حفظ کرامت انسانها
7. تأمین اجتماعی
8. خطبهی متّقین
9. آزادی معنوی
10. اقلّیّتهای مذهبی
1- تاریخ در نهجالبلاغه
تاریخ از دیدگاه نهجالبلاغه ارزش و اهمّیّت
خاصّی دارد، و امام علی(ع) تاریخ را همچون منبعی سرشار از نکتهها و
درسها میخواند و به آن بها میدهد.
تاریخ، آیینهای است که در
آن میتوان پیدایی و مرگ تمدّنها و جامعههای مختلف را مشاهده کرد، و با
پیگیری و ردیابی حادثهها و اتّفاقها، انجام کار مستبّدان و ستمگران را به
روشنی دریافت، و با تفکّر در اخبار و سیر در آثار
گذشتگانتجربههایآنانرا بهدستآورد، و عمریبهدرازایعمر بشریّتکسب
کرد.
امیرالمؤمنین(ع) همین معنا را ضمن وصیّتی به فرزندش چنین میفرماید:
«پسرم! درست است که من به اندازهی همه
کسانی که پیش از من زیستهاند، عمر نکردهام، امّا به اعمال آنان نظر
کردهام و در اخبارشان اندیشیدهام، و در آثارشان سیر نمودهام؛ تا جایی
که همانند یکی از آنها شدهام، بلکه به دلیل آنچه از تاریخ آنان به من
رسیده است، گویا از اوّل تا آخر با آنها بودهام؛ پس زلال آن را از کدر و
تاریک آن، و نفع آن را از ضرر آن بازشناختهام.»1
همچنین امیرالمؤمنین(ع) دربارهی عبرت گرفتن از تاریخ میفرماید:
«برای شما در تاریخ قرنهای گذشته، درسهای
عبرت وجود دارد. کجا هستند «عمالقه» و فرزندانشان؟ کجا هستند فرعونها و
فرزندانشان؟ کجا هستند ساکنان شهرهای «رس»؟ آنان که پیامبران را کشتند و
چراغ تابناک سنّتهای ایشان را خاموش کردند و راه و رسم جبّاران را زنده
ساختند؟ کجا هستند کسانی که با لشکرهایشان حرکت کردند و هزاران نفر را
شکست دادند و سپاهیان فراهم کردند و شهرها بنا نهادند؟»2
آری اینها سخنان امام
علی(ع) است که ما را به تفکّر وامیدارد و تابلوهای نفیسی از عبرتها را
به ما هدیه مینماید؛ امّا...
«چه بسیار است عبرتها و چه اندک است عبرت گرفتنها.»3
1- نهجالبلاغه، نامهی 31.
2- نهجالبلاغه، خطبهی 182.
3- نهجالبلاغه، حکمت 297.
2- عدالت اجتماعی
امام(ع) در نخستین
سخنرانیهای خود در مدینه بدون هیچ مجامله و سیاسیاری برنامههای
حکومتیاش را برای مردم اعلان فرمود، تا برای همگان راه آینده و ملاکهای
حق مشخّص باشد. جهتگیریهای حکومتی امام(ع) در نخستین سخنرانیها را در
چند محور زیر میتوان خلاصه کرد:
1. هدایت جامعه در جهت راه و روشی که پیامبر(ص) برای جامعهی اسلامی ترسیم فرموده است.
2ـ لغو همهی امتیازاتی که برای برخی از
اعیان و اَشراف و وابستگان به قدرت پدید آمده است، و پیشبینی برابری و
عدالت اجتماعی برای عموم مردم.
3ـ عزل والیان و کارگزاران ناشایست و
ناصالح، که از سوی حکومت پیشین مشخّص شده بودند، و عموم مردم از آنها
ناراضی بودند، و عزل آنان یکی از شعارهای قیام مردم بر ضدّ عثمان بود، و
واگذاری امور به دست افراد کاردان، شایسته و دلسوز.
4ـ باز گرداندن املاک و زمینهایی که برای
خوش خدمتی برخی افراد بدون این که نیازمند به آن باشند به آنان واگذار شده
بود، حتّی اگر مَهر همسرانشان کرده باشند.
5ـ فرصت و زمینهی رشد دادن به افراد مخلص و حق طلب و استفاده از آنها برای مبارزه با افراد فاسد و باطلگرا.
6ـ حمایت از افراد ضعیف و ناتوان در برابر افراد قدرتمند و توانمند جامعه.1
1- نهجالبلاغه، خطبهی 15 و 16.
3- سیاست
در نهجالبلاغه چهرهی روشن و
تعریف زیبایی از سیاست اسلامی ارائه شده است. با مطالعه در این کتاب
شریف پی میبریم که اسلام، دین سیاست است.
حضرت علی(ع) در بسیاری از
نامهها و خطبههای خود میکوشیدند تا مسایل سیاسی عصر خود را برای مردم
توضیح دهند و آنان را وارد میدان سیاست سازند، و به مسألهی سیاست و حکومت و
سرنوشت مردم، حسّاس نمایند؛ زیرا مردم به امر سیاست اهمّیّتی نمیدادند و
به سرنوشت خود و جامعهی اسلامی حسّاس نبودند، و همین امر موجب بروز
مشکلاتی در جامعهی اسلامی شده بود.
از دیدگاه حضرت علی(ع) سیاست اسلامی با دیانت، همراه و همگام است، و بین آنها جدایی نیست.
حاکمان سیاسی باید اهل دیانت
بوده و رهبران مذهبی مردم نیز باید از مسایل سیاسی آگاه باشند. ایشان در
این باره میفرمایند:
«استواری و شکوفایی نظر و اندیشه در گروه
حاکمیّت سیاسی است. با آمدن آن، درستی و استواری اندیشه به انسان روی
میآورد و با رفتن آن، میرود.»1
1- نهجالبلاغه، حکمت 341.
4- قوانین کشورداری
نامهی حضرت علی(ع) به مالک
اشتر، یکی از زیباترین مُتونی است که دربارهی آیین و احکام کشورداری در
طول تاریخ بشریّت نگاشته شده است.
حضرت علی(ع) این فرمان را
که از چهارده قرن پیش تاکنون، به صورت یک منشور جاودانه و انسانی در
تاریخ و فرهنگ اسلامی باقی مانده است، هنگامی برای سردار رشید اسلام
نگاشت که وی را مأمور اجرای قوانین اسلام در مصر کرده بود. مخاطب نامهی
حضرت، تنها مالک اشتر نیست، بلکه تمام انسانها، در تمام مکانها و تمام
زمانها مخاطب این نامهی مهم هستند.
احکام و قوانین این مکتوب
همچون آفتابی عالمتاب بر تمام آفاق شرق و غرب، نور و گرما بخشیده است. در
این نامه، خلاصهای از نظریّات و افکار حضرت علی(ع) به شکلی دقیق و علمی
بیان شده است؛ به طوری که تکلیف تمامی افراد بشر، چه به عنوان حاکم، چه
به عنوان یک انسان در جامعه، به روشنی ترسیمشدهاست. در ایننامه،
حضرت(ع) مردمِ تحت حکومت را تقسیمبندی کرده و به مالک توصیه میفرمایند
که همهی افراد جامعه را با یک نگاه و بهطور مساوی، مدّ نظر قرار دهد و
حقوق آنها را بدون کمترین تبعیض در اختیار آنان بگذارد.
«شعار قلبتْ را مِهرِ بهمردم، دوستیِ
آنانو ملاطفتدر حَقِّشانقرار بده. برای رعیّتچونحیوان
درندهمباشکهخوردنشان را غنیمت شمری؛ زیرا مردم دو گروههستند: یا
برادران دینیتواند، یا اینکه در آفرینشبا تو یکی هستند.»1
جرج جرداق نویسندهی معروف مسیحی میگوید:
«در کتاب نهجالبلاغه چیزهایی است که به
مراتب از اعلامیهی جهانی حقوق بشر برتر و افزونتر است. سزاوار است در
جهان امروز، تمام مردم و سیاستمداران به سخنان و کلمات حضرت
علی (ع) گوش فرا دهند و در مقابل گویندهی بزرگ آن سر تعظیم فرود آورند.»2
1- نهجالبلاغه، نامهی 53.
2- پنجگام / 213.
5- شرایط رهبری
حضرت علی(ع) شرایطی را برای
رهبری مسلمانان بیان کردهاند، که عبارت است از: دانش، بینش، مدیریّت،
خودسازی، هوشیاری، قاطعیّت، عدالت و تقوا.
حضرت میفرماید:
«ای مردم! بیگمان کسی شایستهی امر رهبری است که مدیرترین مردم در اجرا و عالمترین مردم به احکام خدا باشد.»1
و در جایی دیگر میفرماید:
«کسی که خود را رهبر مردم قرار میدهد،
ضرورتاً باید قبل از آموزش دیگران، به آموزش خویش (خودسازی) اقدام کند،
لازم است تا قبل از ادبآموزی دیگران، با زبان و گفتار و با اعمال و رفتار
خود، به مردم ادب بیآموزد.»2
امیرالمؤمنین خود به عنوان امام و رهبر مسلمانان میفرماید:
«اگر بخواهم غذای خویش را از عسل مصفّا و مغز گندم و لباسم را از ابریشم و حریر قرار
دهم، قدرت مالی دارم، ولی هیَهات که نَفْس بر من پیروز شود.
خداوند بر پیشوایان حق، واجب کرده است که زندگی خویش را مطابق با زندگی
ضعیفترین افراد زیر پرچم خود قرار دهند، تا فقر و پریشانی بر آنان فشار نیاورد و نگران نسازد.
چگونه من از امکانات خویش، رفاه زندگی فراهم سازم، در حالی که شاید در حجاز
و یمامه کسی باشد که با شکم گرسنه و جگر داغ و
تشنه بخوابد و آرزوی سیر شدن را در سر میپروراند؟ آیا سزاوار است که به
من امیرالمؤمنین(ع) بگویند، ولی من متقابلاً شریک غمها و غصّههای مردم
نگردم؟3»
«خداوند، مرا امام و پیشوای خلقش قرار داده و
بر من واجب ساخته که در نفْس و طعام و نوشیدنی و لباسم مثل ضعفای مردم
باشم، و فقرا در زندگی فقیرانهی خود از من تبعیّت کنند4»
1- نهجالبلاغه، خطبهی 172.
2- نهجالبلاغه، شرح کلمات کوتاه، ش 70.
3- نهجالبلاغه، نامهی 45.
4- اصول کافی، ج 1، ص 401.
6- حفظ کرامت انسانها
در «نهجالبلاغه» بارها
محبّت به ملّت و حفظ کرامت انسانها توصیه شده است، که این خوی پسندیده
عامل پذیرش و پیشرفت طرحهای اصلاحی و سبب رشد و شکوفایی ملّت، اجرای
قانون، اعتماد و امنیّت خواهد بود. امام علی(ع) میفرماید:
«ای مالک! رأفت و رحمت را پوشش دل خود قرار بده و با همهی مردم، دوست و مهربان باش
؛ چرا که مردم دو دستهاند: یا برادر دینی
تواند و یا افرادی همانند تو در آفرینش... بر آنان سخت مگیر و ببخشای... و
باید محبوبترین چیزها نزد تو، تعمیم عدل و جلب خشنودی و رضای تودهی
مردم باشد.»1
حضرت علی(ع) در پیامی دیگر میفرماید:
«با مردم متواضع و فروتن، مهربان و گشادهرو باش و در نگاه و نیمنگاهت به مردم نیز، با تساوی رفتار کن.»2
چرا که تبعیضهای ناروا،
جامعه را به فساد و تفرقه، تباهی و طغیان میکشاند و از این رو
امیرالمؤمنین علی(ع) اجازهی برتری خواهی به کارگزارانش نمیدهد و
میفرماید:
«و برای همهی ملّت آنچه برای خود و خاندانت دوست داری، دوست بدار و برای آنها آنچه برای خود و خاندانت نمیپسندی، مپسند.»3
امام علی(ع) حتّی منّتگذاری، بزرگنمایی کار خود و آمار زیاد دادن را نهی کرده، میفرماید:
«از منّت بر رعیّت، هنگام احسان بپرهیز و
بیش از آنچه انجام دادهای کارَت را بزرگ مشمار، و هرگز خلاف وعده عمل
مکن... و از امتیاز خواهی برای خود در آنچه مردم مساویاند، برحذر باش.4
1- نهجالبلاغه، نامهی 35.
2- نهجالبلاغه، نامهی 27.
3- تحفالعقول / 122.
4- نهجالبلاغه، نامهی 53.
7- تأمین اجتماعی
از مهمترین ویژگیهای نظام
اقتصادی اسلام، مسألهی تأمین زندگی و توجّه به معاش محرومان و تنگدستان
است. از این رو منبع مالی مطمئنّی را به نام «بیتالمال» قرار داده است
تا از طریق آن، نیازهای محرومان و قشرهای کم درآمد جامعه برآورده شود.
حضرت علی(ع) در نامهی خود به یکی از کارگزارانشان میفرمایند:
«در مال خدا که نزد تو گرد میآید، نظر کن،
آن را به عیالمندان و گرسنگانی که نزدت هستند و به محتاجان و فقیران
برسان، و هر چه افزون آید، نزد ما روانهاش دار، تا ما نیز آن را به
محتاجانی که نزد ما هستند برسانیم.»1
از سوی دیگر صدقههای مردم
نیز عامل دیگری است که در رفع محرومیّت از چهرهی جوامع، کمک شایانی
میکند. روایات بسیاری نیز در این باره وجود دارد، که همگی به این معنا است
که دین اسلام، نظامی جامع و کامل است.
1- نهجالبلاغه، نامهی 67.
8- خطبهی متّقین
خطبهی متّقین، یکی از
معروفترین و با اهمّیّتترین خطبههای نهجالبلاغه است که امیرالمؤمنین
علی(ع) یکصد و ده صفت از صفات برجستهی پرهیزگاران و تقوا پیشگان را بیان
فرموده است، تا آنان که در مسیر حق قدم برمیدارند، دارای الگویی شایسته و
جاویدان باشند. خطبهی متّقین، راه و رسم چگونه زیستن را میآموزد، تا
آدمی با بهرهگرفتن از آن باعث تقرّب به درگاه حضرت احدّیت شده و با رعایت
اوصاف متّقین، از چنگال هواهای نفسانی و رذایل اخلاقی نجات یافته، و به
سوی ساحل خوبیها و پاکیها حرکت کند.
از آن جا که این خطبه در
تربیت و به کمال رساندن انسان بسیار مؤثّر است و راه را برای جویندگان و
پویندگان سیر و سلوک الی اللّه هموارتر میکند، بزرگان دین، در خواندن و
عمل به آن بسیار سفارش کردهاند، و خود نیز مراقبت کامل در خواندن و رعایت
اوصاف آن داشتهاند؛ که این نشان دهندهی شأن و مقام این خطبهی گهربار
امیرالمؤمنین علی(ع) است. «خطبهی متّقین» در هر یک از قرون اسلامی،
نزد اهل دانش، بزرگترین کتاب از نظر اخلاقی به شمار میرفته، و حتّی
بعضی، همانند تلاوت قرآن، مقیّد به خواندن آن بودهاند.
یکی از استادان بزرگوار
حوزهی علمیّه میفرمود: استادی داشتم که وضو میگرفت، رو به قبله مینشست
و این خطبه را میخواند، و هنگام خواندن میگریست و ناله میکرد. او به
من میفرمود: این خطبه را بخوان.1
1- اخلاق اسلامی (خطبهی متّقین)، ج 1، ص 15.
9- آزادی معنوی
مهمترین اهداف حکومتی
امیرالمؤمنین(ع) انسانسازی و تربیت و پرورش نفْس و آزادی معنوی بود. آن
حضرت در پرتو این اهداف، یاران و پیروان خود را
به کمالات معنوی و سجایای اخلاقی رساندند، و
آنان را از همه چیز و همه کس رهایی دادند. بیشتر خطبههای نهجالبلاغه
دربارهی خودسازی و آزادی معنوی است. حضرت علی(ع) میفرمایند:
«آیا آزاد مردی نیست که این دنیا را که
همانند طعام ته ماندهی دهان است، به اهل دنیا رها سازد؟ ای آزاد مردان
حقیقی! هیچ چیز در برابر ارزش حقیقی شما نیست. بهای شما کسب رضای خدا و
گرفتن بهشت به عنوان پاداش است. پس خود را، جز به بهای واقعی خود که
گرفتن بهشت است، به چیز دیگری مفروشید.»1
1- نهجالبلاغه، حکمت 448.
10- اقلّیّتهای مذهبی
هنگامی که تعدادی از لشکریان
معاویه به یکی از شهرهای تحت قلمرو حکومت حضرت علی(ع) هجوم آوردند و در
طّی جنایات خود، به یک زن یهودی نیز حمله کرده و زیورآلاتش را به سرقت
بردند، آن حضرت به شدّت ناراحت شدند و با شدیدترین جملههای توبیخی،
یاران خود را مورد ملامت قرار دادند، و شکوا کردند و فرمودند:
«اگر کسی از این حادثهی دردناک بمیرد، جای تعجّب نیست و...»1
به این ترتیب حضرت علی(ع)
به بِهترین وجهی از حقوق اقلّیّتهای قومی و مذهبی دفاع کردند و به دیگر
مأموران و کارگزارانشان نیز درس دادند که باید با اقلّیّتهای مذهبی
برخوردی مناسب داشت.
1- نهجالبلاغه، خطبهی 27.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی نهج البلاغه
- ۹۲/۰۴/۰۶