.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

پند های کوتاه از نهج البلاغه ( 1 )

اگر خدا شریکى داشت

لو کان لربک شریک لاتتک رسله.

نامه / 31

ترجمه: اگر پروردگارت شریکى مى‏داشت، فرستادگان آن شریک (یعنى پیامبران آن خداى دیگر) نزد تو مى‏آمدند.

شرح: خداوند توانائى که ما را، و این دنیاى پهناور و پر از زیبائى را، آفریده است، خدایى یگانه و بى‏همانند است.

تمام پیغمبرانى که براى راهنمایى افراد بشر، به میان مردم آمده‏اند، با آن که دینهاى گوناگون آورده‏اند، سخنهایشان درباره خدا، یکسان و همانند بوده است. همه آنها، به پیروان خود گفته‏اند که: خدا یکى است و شبیه یا شریک ندارد.

فرزند عزیز، این را بدان که اگر غیر از پروردگار یگانه و بى‏شریک، خداى دیگرى هم وجود داشت، او نیز از سوى خود، پیغمبرانى مى‏فرستاد تا هم وجود او را به افراد بشر اعلام دارند، هم مردم را به سوى او دعوت کنند.

ولى در طول میلیونها سالى که از زندگى بشر مى‏گذرد، و بدین معنى که خواسته‏ایم تعدادى از کلمات و جملات کوتاه امام را، که درک و دریافت و آموختن آن، براى نوجوانان کلاس پنجم ابتدائى آسان‏ترین باشد، در دسترس آنان قرار دهیم. از این رو، در این مجموعه کوچک، ساده‏ترین جمله‏ها را انتخاب کرده‏ایم، نه بهترین آنها را. زیرا که ستارگان تابناک کلام امام (ع)، در آسمان روشن و گسترده نهج‏البلاغه، همه، «بهترین» و «والاترین» هستند.

کوشش کرده‏ایم تا جملات این کتاب، در زمینه‏هاى گوناگون سخنان زندگى بخش، و پندها و راهنمایى‏هاى انسان ساز امام (ع) باشد.

تعدادى از جملات درباره توحید و خداشناسى، تعدادى دیگر در موضوع راز آفرینش انسان و سایر موجودات، تعدادى از آنها پیرامون ارتباط انسان با خالق خود، و بیشترین آنها، درباره مسائل مربوط به روشهاى تربیتى و اخلاقى اسلام، و پندهاى امام (ع) پیرامون شیوه‏هاى صحیح زندگى فردى و اجتماعى است. این قسمت از جملات امام (ع)، اندرزهایى ساده و قابل اجرا هستند، که عمل به آنها نه تنها سخت و دشوار نیست، بلکه آسان و دلپذیر است، و در عین حال، آسایش انسان در دنیا و رستگارى او را در آخرت تضمین مى‏کند.

هر کدام از جمله‏ها، در ساده‏ترین صورت ممکن، به زبان فارسى ساده و آسانى ترجمه شده است.

ممکن است درک کامل کلام امام (ع) با وجود ترجمه ساده، باز هم براى نوجوانانى که این کتاب بخاطر آنها تهیه شده است، دشوار باشد. از این رو، علاوه بر ترجمه کلمات امام (ع)، درباره هر یک، شرح کوتاهى نیز تهیه کرده و با زبانى در خور درک این گروه سنى، نوشته‏ایم، تا مطالعه آنها، به این فرزندان عزیز، براى درک کلام امام (ع)، بیشتر کمک کند.

امیدواریم این کتاب کوچک، دریچه‏یى به روى نوجوانان عزیز بگشاید، تا از راه آن، به دنیاى پهناور اندیشه‏هاى امام (ع) وارد شوند و با تعالیم درخشان اعتقادى و اخلاقى و تربیتى و انسانى اسلام بیشتر آشنا شوند.

انگیزه‏ ى دورى از گناه

لو لم یتوعد الله على معصیته لکان یجب ان لا یعصى شکرا لنعمه.

ح / 290

ترجمه: اگر حتى خداوند، بندگانش را، از نافرمانى کردن و گناه ورزیدن نترسانیده بود، باز هم واجب بود که انسان، مرتکب هیچ گناهى نشود، تا به این وسیله، در برابر نعمتهاى او، سپاسگزارى کرده باشد.

شرح: کسیکه گناه مى‏کند و فرمان خداوند را به جاى نمى‏آورد، در حقیقت، نعمت‏هایى را که خداوند به او داده است، تباه مى‏کند. زیرا چنین کسى، براى آن که بتواند گناهى را مرتکب شود، ناچار باید تمام نیروهائى را که در وجودش هست، به کار ببرد. در حالیکه خداوند، این نیروها را، براى گناه و نافرمانى کردن به او نداده است.

فرزند عزیز، کسى را در نظر بگیر، که مى‏خواهد، بر خلاف فرمان خداوند، مرتکب گناه شود، و بطور مثال، دست به دزدى بزند:

تمام اعضاء بدن آن شخص، باید وظایف خود را، با تمام

نیرویى که دارند انجام دهند، تا او توانایى انجام چنین گناهى را داشته باشد.

ششهاى او، باید بطور مرتب هواى تازه را به خود بگیرند، تا او نفس بکشد و زنده بماند، قلبش باید بطور منظم در حال تپیدن باشد، تا خون به تمام پیکرش برسد و او را زنده نگاه دارد، چشمهایش باید توانایى دیدن داشته باشند، تا او راه خود را ببیند، پاهایش باید قادر به حرکت و قدم برداشتن باشند، تا او در مسیرى که با چشمش مى‏بیند، پیش برود، گوشهایش باید توانایى شنیدن داشته باشند، تا او صداى نزدیک شدن مردم را تشخیص بدهد و از خطر فرار کند، دستهایش باید توانایى کار و حرکت داشته باشند، تا او درها را باز کند و اشیاء را بردارد، مغزش باید کار خود را انجام دهد، تا سایر اعضاء بدنش از آن فرمان بگیرند، و وظایف خود را اجرا کنند...

و اگر یکى از این اعضاء، یعنى یکى از این نعمتهایى که خداوند به انسان داده است، کار خود را به درستى انجام ندهد، شخص گناهکار، قادر به انجام گناه نخواهد بود.

پس مى‏بینى که گناهکار، براى آنکه در برابر خداوند، مرتکب گناه و نافرمانى، شود، از همان امکانات و نیروهایى استفاده مى‏کند، که خداوند، آنها را، براى انجام کارهاى درست و نیک به او داده است. به این ترتیب، آیا شخص گناهکار، با انجام هر کدام از گناهان خود، و نعمتها و نیروهایى را که از خداوند دارد، تباه و حرام نمى‏کند البته خداوند، به بندگان خود هشدار داده، و آنها را از گناه و نافرمانى، بیمناک کرده است. ولى اگر خداوند چنین بیم و هشدارى هم نداده بود، و اگر انسان آسوده خاطر بود که به خاطر گناهانش کیفر و مجازات نخواهد دید، باز هم حق نداشت نعمتهاى خداوند را تباه کند. یعنى در برابر نعمتهاى دیدن، شنیدن، بوئیدن، حرکت، تپیدن قلب، تنفس ششها، اندیشیدن، توانایى انجام کارهاى گوناگون داشتن، و هزاران نعمت دیگر، انسان باید قدرشناس باشد، و به شکرانه این نعمتهاى بزرگ و با ارزش، هرگز مرتکب گناه و نافرمانى خداوند نشود.

زندگى دنیوى دلیل زندگى اخروى

عجبت لمن انکر النشاه الاخرى و هو یرى النشاه الاولى.

ح/ 126

ترجمه: در شگفتم، از کسیکه زندگى این دنیا را مى‏بیند، و باز زندگى دنیاى دیگر (آخرت) را قبول ندارد.

شرح: کسیکه با درک و دانائى، در زندگى این دنیا نظر کند، سراسر دنیا را، پر از نشانه‏هایى خواهد دید که از قدرت آفرینش خداوند حکایت مى‏کنند. و کسیکه قدرت آفرینش خداوند را، با عقل و بینش بررسى کند، هرگز مسئله آخرت و زندگى پس از مرگ را انکار نخواهد کرد.

اگر ما، با دقت و شعور و انصاف، به دنیاى خود نگاه کنیم، به روشنى مى‏بینیم که انسان و حیوان و گیاه، و بالاخره تمام موجودات زنده این دنیا، از «نیستى» به وجود آمده‏اند. پس خداوندى که قادر بوده است این زندگى و این همه موجودات زنده را، از «نیستى» به «هستى» بیاورد، باز هم قدرت آن را خواهد داشت که پس از مرگ و نابودى این موجودات، یکبار دیگر آنها را زنده کند.

اگر در زندگى انسان دقت کنیم، از یک نظر، خواهیم دید که خداوند، در همین دنیا هم، ریشه و اصل زندگى انسانها را در دل خاک قرار داده، و در وقت لزوم، افراد بشر را، از خاک به وجود آورده است.

ابتدا، ریشه زندگى و اصل وجود ما، در دل همین خاکهاى بیابانى پنهان بوده است. از دل این خاکها، گندم و برنج و سبزى و میوه و دیگر گیاهان خوردنى روئیده‏اند. قسمتى از این روئیدنیها را، پدر و مادر ما خورده‏اند. قسمت دیگرى را نیز حیوانات خورده‏اند، تا زنده بمانند و بزرگ شوند و به صورت غذاى انسان درآیند. یعنى پدر و مادر ما، وقتى گوشت حیوانات را نیز خورده‏اند، در حقیقت، از غذایى استفاده کرده‏اند که اصل آن، باز هم از خاک بوده است.

به این ترتیب، پدر و مادر ما، با خوردن خوراکى‏هایى، که در هر حال، از زمین بدست مى‏آید، به زندگى خود ادامه داده‏اند و بزرگ شده‏اند. بعد، وجود ما، همچون یک یاخته، در پشت و شکم آنها، پیدا شده است. آنگاه ما شروع به رشد کرده‏ایم، صاحب دست و پا و چشم و گوش و مغز و سایر اعضاء بدن شده‏ایم و سرانجام، به صورت یک انسان کامل، از شکم مادر، به این جهان قدم گذاشته‏ایم.

تمام این مراحل، از وقتى که ذرات هستى ما، در دل خاکها بوده، تا وقتى که این ذرات به وجود پدر و مادر منتقل شده و سپس به صورت انسان درآمده است، با قدرت آفرینش خداوند طى شده است.پس مى‏بینیم که خداوند، قبلا، یکبار قدرت خود را، در همین دنیا، نشان داده و ما را، از خاک به خود آورده است. به این ترتیب، خدایى که چنین قدرتى دارد، یکبار دیگر هم، قادر به انجام این کار خواهد بود. یعنى، وقتى ما بمیریم و به مشتى خاک مبدل شویم، دوباره، در روز قیامت، خداوند ما را، از دل خاکها بیرون مى‏آورد، و به ما «هستى» و زندگى مى‏دهد، تا براى رسیدگى به حساب کارهایمان، در صف محشر آماده شویم.

بنیاد نهج البلاغه هیات تحریریه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی