نهج البلاغه، دائرةالمعارف علوى است که مباحث آن از جامعیت و تنوع خاصى برخوردار است: خداشناسى، آفرینش کاینات، رسالت پیامبران، امامت و وصایت، حکومت و رهبرى، معارف قرآنى، عبادات، تقوى، مبانى اخلاقِ اسلامى و تعلیم و تربیت، احکام دینى و حدود شرعى، حقوق فرد و اجتماع، جامعه شناسى، مردمدارى، وصفِ مظاهرى از زیبایى هاى طبیعت، صفاتِ مؤمنان، ویژگى هاى انسانِ کامل، روحیات منافقان و کافران، پاره اى از رخدادهاى صدرِ اسلام، معرفى ناکثین و مارقین و قاسطین، جنگ و صلح، مرگ و رستاخیز، بهشت و دوزخ، و دیگر موضوعاتى که بهروزى یا سیه روزى آدمى بدان وابسته است.
سیر در نهج البلاغه، ما را با دیدگاه جامع امام على "ع" درباره خدا، انسان، جهان و مبدأ و معاد مواجه مى گرداند: با طبیعتى جاندار، باشعور، دراک و گویا؛ با حیاتى هدفدار؛ با مرگى که دالان عبور به جهان شگفت انگیز و ناشناخته برزخ و قیامت است؛ با بهشتى که پاداش نیکان و با دوزخى که جزاى تبه کاران است؛ با قرب و رضایى که اوجِ اجرِ صابران و تقواپیشگان است؛ با عشقى که بنده را به پرستش مى کشد؛ با تقوایى که به انسان رداى مصونیت از گناه مى پوشاند؛ با ذکرى که بازدارنده از غفلت است؛ با عبادتى که ثمره معرفت است؛ با عدالتى که بهادهنده حکومت است؛ با جهادى که درى از درهاى بهشت است؛ با شهادتى که بهترین مرگ است؛ با سکوتى پرفریاد و تلخ؛ و با فریادى شکوهمند و دشمن شکن. این کتاب از هر مقوله اى، مقاله اى دارد و به هر دردى، درمانى و براى هر نیازى، پاسخى. تصویرى است از آفتاب حقیقت؛ آفتابِ وجود پیشواى خداپرستان و پرهیزگاران آزاده عالم، امام على "ع" . [ ر.ک: رزمجو، حسین، دریچه اى گشوده برآفتاب، ص 53 - 55. ]
در نهج البلاغه مکارم و سجایاى اخلاقى و صفات پسندیده اى که لازمه شخصیت انسان کامل است، بیان گردیده است؛ سجایایى چون شکیبایى، جوانمردى، شجاعت، وفادارى، ثبات در قدم، رازدارى، فروتنى، دوراندیشى، میانه روى، مشاورت در امور، یادآورى مرگ و عبرت گرفتن از احوال گذشتگان.
استاد سیدجعفر شهیدى درباره محتواى نهج البلاغه مى نویسد:
نهج البلاغه، نازله روح امیرمؤمنان است؛ از این روى همچون شخصیت جامع و شگفت انگیز آن حضرت، از وجوهى مختلف، شگفت و بى نظیر و از والاترین مرتبه برخوردار است. الفاظ و جملات، بافت و هندسه کلام، قوت و استحکام، آهنگ و موسیقى کلام، لطافت و سحر بیان و معانى، چنان جاذبه، زیبایى و عمقى به این کتاب بخشیده است که هر اهل ادب و ذوقى را مجذوب و شگفت زده مى سازد. کدام ادیب و سخنور بزرگ مى تواند خطبه اى چون خطبه هاى على "ع" که بالبداهه ایراد شده است، حتى با صرف وقت فراوان فراهم آورد؟ کدام عارف و حکیم متأله قدرت دارد که جمله اى چون جملات حکیمانه او بیان نماید؟ کدام زمامدار و رهبر اجتماعى را یاراى آن است که همسان با کلام او، خطبه اى در سیاست و مدیریت ایراد کند؟ کدام فرمانده سپاه و امیر لشکر مى تواند چونان او با خطبه اى حماسى، روح سلحشورى را به اوج رساند و کلامى به استوارى کلام او در آیین جنگاورى بر زبان براند.
بارزترین ویژگى نهج البلاغه که آن را از دیگر کتاب ها ممتاز کرده و در فرهنگ و ادب اسلامى به آن جایگاهى ویژه و برجسته بخشیده است؛ عبارت پردازى زیبا، آرایش لفظى و روح و آهنگ حماسى آن است. مفاهیم عالى و ماندگار نهج البلاغه آن گاه که به زیور هنر فصاحت و بلاغت آراسته مى شود و صناعت هاى لفظى و معنوى، به خصوص سجع و آهنگ کلام، به آن جان مى بخشد، روح شنونده را به تسخیر خود درمى آورد و جان شیفته او را، کلمه به کلمه به دنبال خود مى کشاند.
علاوه بر فصاحت و بلاغت، و زیبایى لفظى و آرایش هنرى، معانى ژرف و مفاهیم والاى نهج البلاغه، این کتاب بى نظیر را به درازى تاریخ جاودانگى بخشیده است؛ مفاهیم عمیقى که با فطرت انسان گره خورده و از سرچشمه وحى مایه گرفته و از آبشار کلام على "ع" در بستر زمان، بر پهن دشت زندگانى انسان ها جریان یافته است.
نهج البلاغه، کتاب چگونه زیستن، چگونه اندیشیدن و چگونه پرستیدن است. نهج البلاغه کتاب زهد است، کتاب عشق است، کتاب جنگ است، کتاب پرستش است، کتاب حکمت و فلسفه است، کتاب سیاست و حکومت و کتاب برخوردارى از دنیا و آخرت است.
شناخت دقیق نهج البلاغه در فهم کلام امیرمومنان تاثیری شگرف دارد. اگر چه تاکنون در معرفی این اثر جاودانه، تلاشهای ستودنی به ثمر رسیده است ،اما شناخت ساختار و نحوه طراحی نهج البلاغه و چگونگی گزارش سید رضی بر بهره مندی ما می افزاید. شناخت شیوه گزارشی سید رضی مانند استفاده از تقطیعات ،عناوین رسا و توضیحات او، افزون برآنکه زیبایی ها و کاست های روش وی را نشان می دهد، در پاسخ گویی به شبهاتی که پیرامون این کتاب مطرح شده است، نیز موثر خواهد بود.
درآمد:
الف) طراحی نهج البلاغه
2. علم بیان
یک: تشبیه
مقدمه
بیش از هزار سال از تالیف جاویدان نهج البلاغه توسط سیدرضى قدس سره مى گذرد. سپرى شدن زمان، نه تنها این اثر را به بوته فراموشى نسپرده، بلکه روز به روز برجذابیت، شفافیت و رونق این هدیه آسمانى و اثر ارزشمند افزوده است; زیرا نهج البلاغه برادر قرآن است و مانند آن همیشه زنده وجاوید است. نهج البلاغه در طول قرن هاهمچون آفتابى درخشیده نظر دانشمندان ومحققان را به خود جلب کرده و مورد تمجیدو تحسین قرار گرفته است. نهج البلاغه شایسته تقدیر و تجلیل است; زیرا این کتاب از منبع بى پایان علم و فضیلت ریشه گرفته وجلوه اى از دریاى عظمت مولاى متقیان، امام على علیه السلام است. این کتاب منتسب به شخصیتى است که آفتاب وجودش هرگزغروب ندارد.
بریکایک مردم متعهد کشورمان، بویژه جوانان عزیز این سرزمین علوى لازم است که به این کلام نورانى روى آورند و با الهام ازراهنمایى ها و اشاره هاى آسمانى این دائرة المعارف علوى، توشه زندگى خود را اخذو مشکلات اجتماعى، اخلاقى، روانى،خانوادگى رفع کرده و سایر نیازمندى هاى خویش را تامین کنند.
نهج البلاغه اعجاب و شگفتى دوستان ودشمنان اسلام را برانگیخت و مورد توجه اندیشمندان فرقه هاى مختلف قرار گرفت.نهج البلاغه به زبان هاى زنده دنیا، همچون فارسى، ترکى، اردو، انگلیسى، فرانسوى،آلمانى، ایتالیایى، اسپانیایى، اسپرانتو،بوسنیایى، سندى و... ترجمه شده است.ده ها شرح بر نهج البلاغه و ده ها کتاب درباره نهج البلاغه نوشته شده و ترجمه فارسى این کتاب شریف براى مشتاقان فارسى زبان کلام مولاى متقیان، بویژه مردم عزیز کشورمان ازویژگى خاصى برخوردار است. این مقاله درصدد معرفى ترجمه هاى فارسى این یادگارجاویدان علوى مى باشد.
تاریخ ترجمه فارسى نهج البلاغه
فرشته شیخی
این مجموعه نفیس و زیبا به نام نهج البلاغه که اکنون در دست ماست و روزگاذر از کهنه کردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افکار و اندیشه هاى نو و روشن مرتبا بر ارزش آن افزوده است منتخبى از خطبه ها و دعاها و وصایاى مولاى متقیان على ( ع ) است که در طول زندگى و خصوصا ایام خلافت و زمامدارى آن حضرت در مجامع گوناگون سیاسى و نظامى خطاب به افراد و گروههاى مختلف ایراد گردیده است که بوسیله سید شریف بزرگوار رضى در حدود هزار سال پیش گردآورى شده است .
انگیزه سید رضى(ره)
درآغاز جوانى و طراوت زندگى دست به تألیف کتابى در خصایص و ویژگى هاى ائمه ( ع ) زدم که مشتمل بر خبرهاى جالب و سخنان برجسته آنها بود .
انگیزه این عمل را در آغاز آن کتاب یادآور شدم و آن را آغاز شخن قرار داده ام پس از گردآوردن خصایص امیرمومنان ( ع ) مشکلات و حوادث روزگار از اتمام بقیه کتاب ، همه را بازداشت .
من آن کتاب را مبوب نموده و به فصلهاى مختلفى تقسیم کرده بودم ، در پایان آن ، فصلى که متضمن سخنان جالب امام ( ع ) از سخنان کوتاه در مواعظ حکم ، امثال و آداب « نه خطبه هاى طولانى و نه نامه هاى گسترده » بود آورده شد .
برخى از دوستان آن را جالب و شگفت انگیز ، از جنبه هاى گوناگون دانسته و از من خواستند کتابى تالفى کنم که سخنان برگزیده امیرمومنان ( ع ) در جمیع فنون و بخشهایى مختلف ، از خطبه ها ، نامه ها ، مواعظ ـ ادب در آن گردآید ، زیرا مى دانستند این کتاب متضمن شگفتیهاى بلاغت و نمونه هاى ارزنده فصاحت و جواهر سخنان عرب ، و نکات درخشان از سخنان دینى و دهیوى خواهد بود که هیچ کتابى جمع آورى نشد و در هیچ نوشته اى تمام جوانب آن گردآورى نگردیده است .
از این روخواسته دوستان را اجابت کردم و این کار را شروع کرده در حالى که یقنى داشتم سود و نفع معنوى آن بسیار است ، و بزودى همه جا را تحت سیطره خود قرار خواهد داد .
منظورم این بود که علاوه بر فضائل بیشمار دیگر ، بزگرى قدر ، و شخصیت امیرمومنان را از این نظر روشن سازم که :
بسم الله الرّحمن الرّحیم «الرَّحْمنُ، عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ، عَلَّمَهُ الْبَیانَ» امروز این افتخار نصیب من شد که در این کنگره بزرگ اسلامى شرکت داشته باشم، و هر چند که سزاوار نبودم که بعنوان افتتاح کننده این کنگره سخن بگویم، ولى خوشبختانه این افتخار نصیب من شد که چند جملهاى با شما برادران و خواهران و اساتید محترم از خارج و داخل کشور، و برادران و خواهران دانشجو و علماء و روحانیون محترم که در مجلس شرکت فرمودید، صحبت نمایم.
همان طور که قرآن کریم معجزه الهى است که با وحى الهى به زبان پیامبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) جارى شده و هم از نظر لفظ و هم از نظر محتوا، کلام الهى است، نهج البلاغه نیز معجزه علوى است که با الهام الهى و الهام از قرآن و الهام از تعالیم رسول اللّه (ص) به زبان امیر المؤمنین (سلام اللّه علیه) جارى گشته و بدست تواناى مرحوم سیّد رضى جمع آورى گردیده است. نهج البلاغه گر چه مانند قرآن نیست، لکن بعنوان منبعى از منابع معتبر اسلامى، مسلمین باید در تمام شئون زندگى آنرا مورد توجه قرار دهند، وقرآن داروى دردهای بی درمان است 1 و نهج البلاغه چراغ راه عارفان و شایستگان
برای روشن ضمیران و عارفان طریق الهی که انسی با نهج البلاغه دارند این یک امر واضح است که علاوه بر این که این کتاب طریق بلاغت و فصاحت و سخنوری است و مافوق کلام خلق و مادون کلام خالق است در حقیقت راه سعادت نیز هست.
در جای جای نهج البلاغه توجه امام به اصول انسانی و رموز زندگی موج می زند. امام معتقد بود که مسلمان کسی است که قبل از مسلمانی انسان باشد و انسان کسی است که حدود وظایف و حقوق خود را چه فردی و چه اجتماعی خوب بشناسد و همان گونه که وظایف خود را به درستی و صمیمیت انجام می دهد حقوق انسانی خود را حفظ و مطالبه کند و همان طور که به حقوق دیگران تجاوز نمی کند در برابر هر متجاوزی بایستد.
جلوهاى از سیماى نهج البلاغه :
جلوه بسیاری از اهل بصیرت و دقت که سیری در ساحل دریای بیکران نهجالبلاغه کرده و قدحی از زمزم زلال معارف آن به داشته و پرتویی از نور حقایق آن را دیده باشند، در تعریف نهجالبلاغه سخنی گفته و نکتهای نگاشتهاند که در این جا به چند نمونه از آنها اشاره میشود:
1ـ کلام امیرمؤمنان ـ علیهالسلام ـ بارقهای از علم الهی و عطری از سخنان رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ است.[1]
2ـ من به هنگام مطالعه این کتاب گاه خود را در جهانی مییافتم که ارواح بلند معانی، با زیور عبارتهای پرفروغ آن را آباد ساخته است، و گاهی مییافتم که عقل نورانی از عالم الوهیت جدا گشته است و به روح انسانی اتصال یافته او را از لابهلای پردههای طبیعت بیرون آورده و تا سراپردة ملکوت اعلی بالا برده است و تا شهودگاه فروغ فروزندة آفرینش رسانده است.[2]
3ـ نهج البلاغه کتابی است که نسیم دلانگیز آن اگر به قبری بوزد، صاحب قبر از عطر جانفزای آن زنده میشود.[3]
4ـ نهج البلاغه فروتر از کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق است.[4]
بدلیل این ویژگیها است که به آسانی میتوان گفت: نهج البلاغه کتابی است که گویا با مسایل و رویدارهای هر زمان همراه و همگام است و با تمامی ویژگیها و ریزکاریها و جریانهای هر عصر آشناست، چه این که نهج البلاغه تجلیگاه عشق، معرفت، سیاست، انسانیت، حکومت، عدالت، حکمت، تربیت، عبادت، فصاحت، بلاغت است چه اینکه صدها مسئله مبهم معرفتی دربارة توحید، نبوت، امامت، معاد، انسان شناختی و جهان شناختی و مانند آن را به زیباترین بیان و دلانگیزترین روش طرح و تحلیل کرده است و رمز اصلی وجود این همه زیبایی در نهج البلاغه آن است که امیرمؤمنان شاگرد بزرگ قرآن در پرتو تعلیمات پیامبر اکرم(ص)، اول قرآن را خوب فهمید و به آن عمل کرد آنگاه همه معارف وحی در کلمات او به صورت نهج البلاغه تجلی کرده است.
مهجوریت نهج البلاغه:
یکی از مسایل دردناک که هرگز نمیتوان انکار نمود، مسئله مهجوریت نهج البلاغه در میان امت اسلامی و حتی شیعیان آن حضرت است، گر چه به برکت نظام اسلامی نهج البلاغه نیز همانند بسیاری از معارف مهجور الهی به تدریج از مهجوریت رهایی یافته، اما این واقعیت تلخ هرگز قابل انکار نیست که نهجالبلاغه مهجور است همانطور که امیرمؤمنان، مظلوم بلکه مهجور بود، برخی از بزرگان نکتهآموز دربارة مهجوریت نهج البلاغه این گونه نالیدهاند: (... عجیب این است که نهج البلاغه در دیار خودش در میان شیعیان علی ـ علیهالسلام ـ در حوزههای علمیه شیعه غریب و تنهاست هم چنان که خود علی ـ علیهالسلام ـ غریب و تنهاست، بدیهی است که اگر محتویات کتابی و یا اندیشهها و احساسات و عواطف شخصی با دنیای روحی مردمی سازگار نباشد این کتاب و یا آن شخص عملاًَ تنها و بیگانه میماند هر چند نامشان با هزار تجلیل و تعظیم برده شود، ما باید اعتراف کنیم که با نهج البلاغه بیگانهایم، دنیای روحی که برای خود ساختهایم دنیای دیگری است غیر از دنیای نهج البلاغه.[5]
شیوة انس و بهرهمندی از نهج البلاغه:
بدون تردید داشتن تعهد و احساس نیاز دردمندانه برای کار، برخورداری از اخلاص و نیت پاک، توکل همه جانبه به خدا، ایمان داشتن به هدف، دارا بودن پشتکار و شکیبایی و بردباری در جریان کار، انسان را وادار میکند که به دنبال پیدا کردن راههای هدایت و نجات و رسیدن به کمال و عزت باشد، در این راستا غنیترین گنجینه الهی و آسمانی قرآن مجید است که بعد از قرآن نهج البلاغه که مفسر و متمّم قرآن بوده و به عنوان اخ القرآن شهرت گرفته، بهترین استفادهها و بهرهمندی از معارف نهج البلاغه را میتوان برد که ممکن است در این رابطه روشهای متعدد و گوناگونی برای بهرهمندی از نهج البلاغه وجود داشته باشد اما از جمله دو شیوه تاکنون مفید آزموده شده و کارساز بوده است:
1ـ یکی روش فراگیری آزاد که انسان برای اساس عشق و علاقه خود، کتاب نهج البلاغه را تهیه نماید و به صورت منظم از اوّل تا به آخر آن را مطالعه کند، البته این روش وقتی جواب خواهد داد که پیش زمینه هایی برای بهرهگیری از نهج البلاغه فراهم شده باشد مثلاً انسان با برخی علوم نظیر ادبیات عرب، فلسفه، کلام، عرفان اسلامی، تاریخ اسلام تا اندازهای آشنا باشد و در ضمن از شرحهایی که تاکنون برای نهج البلاغه و دربارة برخی خطبههای آن نگارش یافته است مانند شرح ابنمیثم بحرانی، شرح ابنالحدید، شرح علّامه شوشتری و شرح علّامه جعفری نیز استفاده نماید تا بتواند نکات ظریف و نهفته معارف نهج البلاغه را بهطور کامل درک کند. (برای اطلاع بیشتر از نحوة استفاده از این روش به منبع ذیل مراجعه شود.)[6]
اگر بخواهیم یک تقسیم بندی کلی داشته باشیم از تمامی سخنان امام علیه السلام که در خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار و حکمت ها آمده است چه عناوینی و با چه موضوعاتی استخراج می شود؟
این سه نوع هر کدام با هم متفاوت است. خطبه ها ممکن است در چند زمینه باشد که نامه ها در آن زمینه نیست و کلمات قصار هم به همین ترتیب. خطبه ها معمولاً برای عموم خوانده می شده و بیشتر خطبه ها با امر کردن و دستور دادن مردم به تقوا شروع می شود و بعد گاهی وصف خدا می آید، گاهی وصف خاندان پیغمبر، وصف مومنان و صحابه خاص رسول الله است. گاهی هم مقایسه است بین عصر امام و عصر رسول الله و تغییری که در این مدت یعنی در مدت ۲۵ سال پیدا شده است. در حالی که نامه ها دستورالعمل است به فرمانداران و آنانی که منصوب از طرف امامند. و کارهایی به عهده شان است. گاهی هم توصیه ای به اشخاص است. مثل نامه ای که به عثمان بن حنیف یا ابن عباس نوشته شده است. کلمات قصار دارای موضوعات مختلف است. به همین جهت نمی توان این مجموعه را یک دست دانست. خود مجموعه خطبه ها، چند دسته اند نامه ها این که به چه کسی نوشته شده باشد مضمونش فرق می کند و همچنین سخنان کوتاه.
یعنی نمی توانیم یک تقسیم بندی کلی داشته باشیم. تقسیم بندی کلی همان است که شریف رضی(ره) کرده است.
در بین موضوعاتی که موجود است کدام یک در نهج البلاغه بیشتر مورد تاکید است و کدام یک در جامعه بیشتر مغفول مانده است؟ و دلیل این تاکید و غفلت را نیز بفرمایید.
چون این موضوعات بیشتر به ضرورت زمان ادا شده است آن که بیشتر مورد تاکید امام است تخلق به اخلاق دینی است. داشتن تقوا و برگشتن این مردم به خوی و عادت صحابه رسول الله و دریافت ها و شعارهایی که آنها از دین داشتند و دین که حالا چقدر تغییر پیدا کرده است. من یک سخنرانی هم داشتم در مورد «سر تکرار تقوا در فرموده های علی علیه السلام.»اما در مورد آن که چه نکاتی مورد غفلت جامعه است باید بگویم که من جامعه را بررسی نکردم تا ببینم کدام قسمت بیشتر مغفول است آن کس که شیعه علی است و تابع او، سعی کرده خود را متخلق به اخلاق امام کند و آن کس که اهمیت نمی دهد، به هیچ کدام از فرموده های او عمل نمی کند. این است که ما نمی توانیم قضاوت کلی کنیم و بگوییم این قسمت مغفول عنه مانده است. چرا که باید گفت اولاً نزد چه کسی، ثانیاً چرا؟ اگر واقعاً این هایی که شما می فرمایید آن کسانی هستند که در جامعه شیعه هستند و علاقه مند به امام، هیچ کدام مغفول عنه نخواهد ماند و اگر نیست یک بحث دیگری است.