.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

۳ مطلب با موضوع «سید رضی (ره)» ثبت شده است

سید رضی و نهج البلاغه

این مجموعه نفیس و زیبا به نام « نهج البلاغه» که اکنون در دست ماست منتخبی از «خطابه‏ها» و «دعاها» و  «وصایا» و «نامه‏ها» و  «جمله‏های کوتاه» مولای متقیان علی (علیه السلام) است که بوسیله سید شریف بزرگوار «رضی» رضوان الله علیه در حدود هزار سال پیش گردآوری شده است.

آنچه تردید ناپذیر است اینست که علی (علیه السلام)  مرد سخن بوده است و گفته‌اند:
«آنچه مردم از خطابه ‏های علی در مقامات مختلف حفظ کرده‏اند بالغ بر چهارصد و هشتاد و اندی می‏شود، علی (علیه السلام) آن خطابه‏ ها را بالبدیهه‏ و بدون یادداشت و پیشنویس انشاء می‏کرد، و مردم هم الفاظ آنرا می‏گرفتند و هم عملا از آن بهره‏مند می‏ شدند ».
و این در حالی است که در نهج البلاغه تنها 239 قسمت به نام خطبه نقل‏ شده است.
سید رضی مردی ادیب، شاعر و سخن شناس و شیفته سخنان علی (علیه السلام) بوده است و به خاطر همین شیفتگی که به ادب عموما و به کلمات علی (علیه السلام) خصوصا ، داشته است بیشتر از زاویه فصاحت و بلاغت و ادب به سخنان مولی می‏نگریسته است، و به همین جهت در انتخاب آنها این خصوصیت را در نظر گرفته است، یعنی آن قسمت‏ها بیشتر نظرش را جلب می‏کرده است که از جنبه بلاغت برجستگی خاص داشته است، و از این رو نام مجموعه منتخب‏ خویش را «نهج البلاغه» نهاده است ، و به همین جهت نیز اهمیتی به‏ ذکر ماخذ و مدارک نداده است، فقط در موارد معدودی به تناسب خاصی نام کتابی را می‏برد که آن خطبه یا نامه در آنجا آمده است.
در یک مجموعه تاریخی و یا حدیثی در درجه اول باید سند و مدرک مشخص باشد وگرنه اعتبار ندارد، ولی ارزش یک اثر ادبی در لطف و زیبایی و حلاوت و شیوائی آن است. در عین حال نمی‏توان گفت که سید رضی از ارزش تاریخی و سایر ارزشهای این اثر شریف غافل و تنها متوجه ارزش ادبی آن‏ بوده است.
سید رضی مردی ادیب، شاعر و سخن شناس و شیفته سخنان علی (علیه السلام) بوده است و به خاطر همین شیفتگی که به ادب عموما و به کلمات علی (علیه السلام) خصوصا ، داشته است بیشتر از زاویه فصاحت و بلاغت و ادب به سخنان مولی می‏نگریسته است
خوشبختانه در عهدها و عصرهای متاخرتر افراد دیگری در پی گرد آوری اسناد و مدارک نهج البلاغه برآمده‏اند، و شاید کتاب «نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه» از همه مشروحتر و جامعتر باشد .

سیّدرضی و خاندان او
 
 گردآورندة نهج‎البلاغه‎، سیّدرضی‎، دانشمند بزرگ اسلامی قرن چهارم هجری است‎-که در سال(359 هق‎) در بغداد متولّد شد.
 وی در دامان خانواده‎ای پاک پرورش یافت که هر دو از نسل مبارک امیرالمؤمنین‎اًعلی‎(ع) بودند. سیّدرضی‎، از کودکی به همراه برادرش «سیّدمرتضی‎» به تحصیل‎دانش پرداخت‎.
 او از هوش فراوان و نبوغ سرشاری برخوردار بود. وی با پشتکار فراوانی که‎«داشت در نخستین سال‎های جوانی به عنوان یک دانشمند برجستة اسلامی‎؟شناخته شد و مورد احترام دانشمندان بزرگ عصر خویش قرار گرفت‎.
 سیّدرضی‎، از ابتدای دوران جوانی‎، تحقیقات با ارزشی را در زمینة قرآن و علوم‎ااسلامی آغاز کرد و حاصل تلاش‎ها و تحقیقات وی‎، تألیف کتاب‎هایی بود که‎؛قرن‎هاست مورد توجّه دانشمندان جهان اسلام قرار گرفته است‎.
ذوق سرشار سیّدرضی در زمینة شعر نیز باعث شد که دانشمندان و شاعران‎امعاصر وی‎، از او به عنوان بزرگ‎ترین و بهترین شاعر عرب یاد کنند.
امّا آنچه نام او را در صحیفة سبز تاریخ برای همیشه جاودان ساخت‎، تألیفات واًتحقیقات و حتّی اشعار وی نیست‎، بلکه گردآوری مجموعه‎ای است که ما امروز آن‎…را به نام «نهج‎البلاغه‎» می‎شناسیم‎.
 سیّدرضی برای گردآوری نهج‎البلاغه‎، بیست سال تلاش کرد و سرانجام پس ازاًبررسی صدها کتاب و جمع‎آوری آثار پراکندة نویسندگان گذشته‎، که هر یک تنهااًبخش‎هایی از سخنان یا نامه‎های حضرت علی‎(ع) را در کتاب‎های خود بازگو کرده‎اًبودند، توانست در سال 4هه هجری‎، نهج‎البلاغه را در سه بخش تنظیم و به جهان‎علم و اندیشه معرّفی کند.
 هر چند که نهج‎البلاغه نیز دربردارندة تمام آثار امام علی‎(ع) نیست‎، امّا دربمقایسه با کتاب‎هایی که تا به حال در این زمینه گردآوری شده به مراتب کامل‎تر وباارزش‎تر است‎.
 سیّدرضی سرانجام پس از یک زندگی کوتاه‎، امّا پربار، در روز یکشنبه ششم‎ب‎محرّم سال (4ه6 هق‎) در سن‎ّ 47 سالگی در بغداد از دنیا رفت و بدن شریفش دربکاظمین کنار قبر امام کاظم‎7 به امانت دفن گردید. پس از مدّتی (طبق وصیّت‎)بپیکر پاک او و همچنین برادرش سیّدمرتضی را به کربلا انتقال دادند و در آنجا به‎بخاک سپردند؛ در حالی که با بر جای نهادن کتابی همچون «نهج‎البلاغه‎» تا ابد نامش‎/جاوید و یادش گرامی خواهد ماند.1

آشنائى با مولف نهج البلاغه

مروری بر زندگانی سید رضی (ره)
عصر طلایی تمدن اسلامی
قرن چهارم هجری را باید «عصر طلایی تاریخ تمدن اسلامی» نامید؛ عصری که با وضع جدید سیاسی اجتماعی در زمان خلفای عباسی و قدرت یافتن جریان‎های شیعی دیلمیان و آل بویه و تضارب افکار و اندیشه‎های سیاسی و اجتماعی، اوضاع جدیدی برای ارائه آثار و اندیشه‎ها فراهم شد؛ عصری که در مرکز خلافت اسلامی «بغداد» اندیشمندان بزرگ ـ اعم از شیعی و سنّی و زیدی و اسماعیلی و حتی متفکران اقوام و ملل مختلف غیر مسلمان ـ در زمینه‎های مختلف علوم و فنون به عرضه دیدگاهها و نظریات خود پرداختند و آثار بدیعی را پدید آوردند و برای آیندگان به یادگار نهادند. مرحوم سید رضی در چنین عصری به دنیا آمد.
زادگاه و خانواده
نام سید رضی «محمد» کنیه‎اش «ابوالحسن» ملقبت به «سید رضی» یا «شریف رضی» بود که در سال 359 ق. در بغداد به دنیا آمد و در سال 406 ق. در سن 47 سالگی از دنیا رحلت فرمود.
خاندان سید رضی یکی از خاندان‎های بزرگ علمی و دینی و پارسای شیعه امامیّه است که نسبش به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ و فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ می‎رسد.
وی از جانب پدر با پنج واسطه به حضرت موسی بن جعفر امام هفتم ـ علیه السّلام ـ می‎رسد به همین جهت او را موسوی نیز می‎خوانند و از جانب مادر به امام حسین ـ علیه السّلام ـ منتسب می‎شود از این رو او را «ذو الحسبین» نیز می‎گویند، که خود در جاهای مختلف از جمله در اشعار خود به اجداد و به حسب و نسب خویش افتخار می‎کند.
پدر...
پدر سید رضی «حسین بن احمد» معروف به «طاهر ذوالمناقب» شخصیّتی بزرگ داشت و مردی بلند آوازه بود و به عنوا نامی‎ترین شخصیّت علوی بارها به منصب «نقابت» (سرپرستی علومیان و سادات) دودمان ابوطالب در بغداد منصوب شد. عضد الدوله دیلمی هنگامی که وارد بغداد شد، چون نفوذ او را در میان شیعیان دید از وی ترسید از این رو دستگیرش کرد و به قلعه فارس (شیراز) فرستاد و در آنجا به زندان افکند.
حسین ابن احمد که به «ابو احمد» مکنّا بود هفت سال، یعنی تا پایان عمر عضدالدوله در زندان ماند، تا اینکه پس از مرگ او، فرزندش «شرف الدوله» ـ که حاکم کرمان بود ـ در راه سفر به بغداد، ابو احمد را از زندان آزاد کرد و با خود به بغداد برد.[1]
سید رضی پدرش را بسیار دوست می‎داشت، در مدت هفت سالی که پدرش در زندان بود، در فراق وی آرام نداشت. او ـ که در آن ایام چهارده سال بیشتر نداشت ـ قصیده‎ای غرّا در هجران پدر سرود و برای وی به زندان شیراز فرستاد؛ قصیده‎ای که دل هر خواننده‎ای را می‎لرزاند و هر چشمی را می‎گریاند.
ابوالفرج ابن جوزی در تاریخ خود، به هنگام نقل حوادث سال 369 ق. می‎نویسد: ازحوادث این سال بازداشت شریف ابو احمد حسین بن موسی، در ماه صفر است او را به اتهام واهی دستگیر کردند.[2]