.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

۲۸ مطلب با موضوع «نهج البلاغه» ثبت شده است

مقدمه
نهج ‏البلاغه یادگار گران‏سنگ و بسیار پربهره پیشواى سخن‏وران از قدیم‏ترین روزگار تا به امروز قلم و اندیشه بسیارى از صاحب‏نظران را متوجه خود گردانیده است.
سخن‏شناسان و بزرگان ادب عربى از زمان رواج کتاب و اندکى پیش از آن ـ که سخنان علوى به طور فقره‏هایى پراکنده در دسترس عموم بود ـ سخت شیفته آن شدند و همانند قد آن از جنبه‏هاى گوناگون بلاغى و ادبى به باز نمودن آن پرداختند که پى ‏آمد آن کاوش‏ها، اشارات آشکارى است که تاکنون بر نهج‏البلاغه و گوینده بزرگوار آن وارد شده است.(1)
در این مجال کوتاه سعى شده است تا با بهره‏گیرى از سخنان شیفتگان بلاغتِ نهج‏البلاغه نمى از یم و حقّى از حقوق بى‏شمار کتاب و دارنده بزرگوار آن گذارده آید که به تعبیر مولوى:
 
آب دریا را اگر نتوان کشید     هم به قدر تشنگى باید چشید    
 
تعریف بلاغت
 
علماى سخن بلاغت را چنین تعریف کرده‏اند:
«بلاغت عبارت است از مطابقت مقال با مقتضاى حال، یعنى اگر شرایط و موقعیّت، طول کلام را اقتضا نماید سخن‏ور باید گفتار خود را طولانى کند و نیز هنگامى که کوتاهى سخن بایسته است، بد کم‏گویى بسنده نماید.»(2)
بنابراین «بلیغ کسى است که سخن را پیرایه بندد و دراز گوید آنجا که باید و کوتاه سازد و لفظ وى ساده بود، آنجا که دراز گفتن و پیرایه بستن لفظ را نشاید.»(3)
درباره بلاغت و آیین آن تعاریف دیگرى نیز ارائه شده است. شیخ بهایى در کتاب اسرارالبلاغه مى ‏گوید:
«بلاغت آن است که مربوط به معنا شود. در حالى که فصاحت به لفظ، و ایجاز به هر دو دلالت مى ‏کند.»(4)
عبدالحمید بن یحیى عامرى که مى‏گویند کتابت عربى بدو آغاز شد،(5) بلاغت را این چنین تعریف مى ‏کند:
البلاغةُ ما فَهْمِتَهُ العامّةَ و رَضیتهُ الخاصّةُ.
«سخن بلیغ آن است که عوام بفهمند و خواص بپسندند.»(6)

 فهرست مطالب
 
 1. شرح‎های نهج‎البلاغه
2. ترجمه‎های نهج‎البلاغه
3. نسخه‎های نهج‎البلاغه
4. مستدرک نهج‎البلاغه
5. معجم نهج‎البلاغه
6. اَسناد نهج‎البلاغه
7. کتاب‎شناسی نهج‎البلاغه
8. حفظ نهج‎البلاغه
9. تدریس نهج‎البلاغه
10. نهج‎البلاغه در مجلس
 
 
1- شرح‎های نهج‎البلاغه
 
 
          بسیاری از دانشمندان اسلامی‎، در طول سال‎های گذشته‎، شرح‎ها و تفسیرهای‎ گران‎قدری بر نهج‎البلاغه نگاشته‎اند، که تعداد کمی از آن‎ها هم‎اکنون در دسترس ما قرار دارد.
1ـ علاّمه شیخ آقابزرگ تهرانی در کتاب الذّریعه 100 شرح نهج‎البلاغه را نام‎ می‎برد.
2ـ علاّمه امینی در کتاب الغدیر 81 شرح نهج‎البلاغه را شناسایی کرده است‎.
     3ـ شیخ حسین جمعه‎، اسامی حدود 201 شرح نهج‎البلاغه را با تلاش فراوان و بهره‎برداری از کتابخانه‎های ایران‎، عراق‎، لبنان و... گرد آورده است‎.
          4ـ محمّد مهدی علیقلی در کتاب‎شناسی نهج‎البلاغه 130 شرح نهج‎البلاغه را شناسایی کرده است‎.
          همان‎گونه که می‎دانیم‎، همه‎ی شروح یاد شده برای مطالعه و تحقیق فراهم‎ نبوده‎، و تنها نام آن‎ها در کتب تاریخی و فرهنگ‎نامه‎ها باقی مانده است‎.
          در ادامه برخی از شرح‎های نهج‎البلاغه را، که به چاپ رسیده و در دسترس‎ است‎،
 نام می‎بریم‎:1
 
          1ـ شرح نهج‎البلاغه‎، ابن ابی‎الحدید (وفات 656 ه. ق‎).
          2ـ شرح نهج‎البلاغه‎، ابن میثم بحرانی (وفات 679 ه. ق‎).
          3ـ شرح نهج‎البلاغه‎، شیخ محمّد عبده (وفات 1323 ه. ق‎).
          4ـ منهاج‎البراعه فی شرح‎نهج‎البلاغه‎، میرزاحبیب‎اللّه‎خویی (وفات 1324 ه.ق‎).
          5ـ فی ظلال نهج‎البلاغه‎، محمّد جواد مغنیه (وفات 14هه ه. ق‎).
          6ـ بهج‎الصّباغه فی شرح نهج‎البلاغه‎، محمّدتقی شوشتری (وفات 1415 ه. ق‎).
          7ـ شرح نهج‎البلاغه‎، محمّدتقی جعفری (وفات 14 ه. ق‎)
          8ـ توضیح نهج‎البلاغه‎، سیّدمحمد شیرازی (وفات 1423 ه. ق‎).
          9ـ شرح نهج‎البلاغه‎، سیّدعبّاس علی‎الموسوی ــ معاصر
          10ـ پیام امام شرح تازه و جامعی بر نهج‎البلاغه‎، ناصر مکارم شیرازی با همکاران ـمعاصر.
 
1- جهت اطلاّع بیش‎تر از شرح‎های نهج‎البلاغه به «کتاب‎شناسی نهج‎البلاغه‎» مراجعه کنید.
 

زیبایی‎های نهج‎البلاغه

      فهرست مطالب
 
          1. زیباترین خداشناسی
          2. زیباترین تعریف عدل
          3. زیباترین تعریف حکومت
          4. زیباترین مباحث عبادی
          5. زیباترین تعریف تقوا
          6. زیباترین تعریف زهد
          7. زیباترین مواعظ
          8. زیباترین سکوت
          9. زیباترین شاهکار
          10. زیباترین پاسخ
 
 
1- زیباترین خداشناسی
 
 
          بحث‎های توحیدی و خداشناسی نهج‎البلاغه را، شاید بتوان شگفت‎ترین‎ مباحث آن دانست‎. بدون مبالغه این بحث‎ها با توجّه به مجموع شرایط پدید آمدن‎ آن‎ها در حدّ اعجاز است‎.1
 
          بخش عمده‎ی بحث‎های نهج‎البلاغه در این زمینه‎، حاوی اهمّیّت خداشناسی‎، و مطالعه‎ی مخلوقات و آثار و صُنع و حکمت الهی است‎؛ که در این قسمت گاهی‎ نظام کلّی آسمان و زمین‎، و گاه تبیین موجوداتی همچون‎: خفّاش‎، طاووس‎، مورچه‎ و... آثار آفرینش و قدرت خدایی در خلقت این موجودات‎، مطرح گردیده است‎.
          امام علی‎(ع) در نخستین خطبه‎، پس از حمد و ثنای ذات پاک الهی‎، و وصف‎ آغاز آفرینش آسمان و زمین‎، به بیان خلقت حضرت آدم‎(ع) می‎پردازند:
«پس خدای پاک با عظمت‎، از زمین گوناگون طبیعت خاکی فراهم کرد از زمین نرم و ناهموار، و از شیرین آن و از نمکزار بر آن خاک‎، آب ریخت تا پاک شد و باتری‎ِ محبّتش بیامیخت تا چسبناک شد. پس صورتی از آن پدید آورد، با اندام‎ها و عضوهای جدا و به یک‎دیگر پیوسته‎ی آن را بخشکانید، تا لخت شد و زمانی‎اش بداشت‎، تا سخت شد... پس از دَم خود در آن‎ دمید، تا به صورت انسانی گردید. خداوند ذهن‎ها که آن ذهن‎ها را به کار گیرد، و اندیشه‎ای که تصرّف او پذیرد. با دست و پایی در خدمت او، و اعضایی در اختیار و قدرت او، با دانشی که بدان حق را از باطل جدا کردن‎ ماند، و مزه‎ها و بوی‎ها و رنگ‎ها و دیگر چیزها را شناختن تواند و...»2
 
1- سیری در نهج‎البلاغه / 35.
2- نهج‎البلاغه‎، خطبه‎ی اوّل‎.
 
 
2- زیباترین تعریف عدل
 
          عدالت یکی از مهم‎ترین مسایل بشری محسوب می‎شود، که دین اسلام به آن‎، سفارش بسیاری کرده است‎. بخش عمده‎ای از سخنان مولا علی‎(ع) نیز درباره‎ی‎ تعریف عدل و مبانی عدالت است‎. روزی‎، فردی از ایشان سؤال می‎کند که‎؛ آیا عدالت شریف‎تر و بالاتر است یا بخشندگی‎؟ این‎جاست که حضرت علی‎7 زیباترین تعریف از عدل را بیان می‎فرمایند: اَلْعَدل‎ُ یَضَع‎ُ الاُْمُورَ مَوَاضِعِهَا... عدل از بخشندگی‎، شریف‎تر است‎؛ به این دلیل که عدل‎، جریان‎ها را در مجرای طبیعی‎ خود قرار می‎دهد، امّا بخشندگی این‎گونه نیست و جریان‎ها را از مجرای طبیعی‎ خود خارج می‎کند. عدالت قانونی است عام و کلّی‎، امّا بخشندگی حالتی استثنایی و غیرکلّی است‎. بنابراین عدل از بخشندگی بالاتر و شریف‎تر است‎.1
 
1- نهج‎البلاغه‎، حکمت 437.

محتوای نهج‎البلاغه(2)

     فهرست

          1. تاریخ در نهج‎البلاغه
          2. عدالت اجتماعی
          3. سیاست
          4. قوانین کشورداری
          5. شرایط رهبری
          6. حفظ کرامت انسان‎ها
          7. تأمین اجتماعی
          8. خطبه‎ی متّقین
          9. آزادی معنوی
        10. اقلّیّت‎های مذهبی
 
 
1- تاریخ در نهج‎البلاغه
 
تاریخ از دیدگاه نهج‎البلاغه ارزش و اهمّیّت خاصّی دارد، و امام علی‎(ع) تاریخ‎ را همچون منبعی سرشار از نکته‎ها و درس‎ها می‎خواند و به آن بها می‎دهد.
          تاریخ‎، آیینه‎ای است که در آن می‎توان پیدایی و مرگ تمدّن‎ها و جامعه‎های‎ مختلف را مشاهده کرد، و با پیگیری و ردیابی حادثه‎ها و اتّفاق‎ها، انجام کار مستبّدان و ستمگران را به روشنی دریافت‎، و با تفکّر در اخبار و سیر در آثار گذشتگان‎تجربه‎های‎آنان‎را به‎دست‎آورد، و عمری‎به‎درازای‎عمر بشریّت‎کسب کرد.
          امیرالمؤمنین‎(ع) همین معنا را ضمن وصیّتی به فرزندش چنین می‎فرماید:
«پسرم‎! درست است که من به اندازه‎ی همه کسانی که پیش از من زیسته‎اند، عمر نکرده‎ام‎، امّا به اعمال آنان نظر کرده‎ام و در اخبارشان اندیشیده‎ام‎، و در آثارشان سیر نموده‎ام‎؛ تا جایی که همانند یکی از آن‎ها شده‎ام‎، بلکه به دلیل‎ آنچه از تاریخ آنان به من رسیده است‎، گویا از اوّل تا آخر با آن‎ها بوده‎ام‎؛ پس زلال آن را از کدر و تاریک آن‎، و نفع آن را از ضرر آن‎ بازشناخته‎ام‎.»1
          همچنین امیرالمؤمنین‎(ع) درباره‎ی عبرت گرفتن از تاریخ می‎فرماید:
«برای شما در تاریخ قرن‎های گذشته‎، درس‎های عبرت وجود دارد. کجا هستند «عمالقه‎» و فرزندانشان‎؟ کجا هستند فرعون‎ها و فرزندانشان‎؟ کجا هستند ساکنان شهرهای «رس‎»؟ آنان که پیامبران را کشتند و چراغ تابناک‎ سنّت‎های ایشان را خاموش کردند و راه و رسم جبّاران را زنده ساختند؟ کجا هستند کسانی که با لشکرهایشان حرکت کردند و هزاران نفر را شکست‎ دادند و سپاهیان فراهم کردند و شهرها بنا نهادند؟»2
          آری این‎ها سخنان امام علی‎(ع) است که ما را به تفکّر وامی‎دارد و تابلوهای‎ نفیسی از عبرت‎ها را به ما هدیه می‎نماید؛ امّا...
 
          «چه بسیار است عبرت‎ها و چه اندک است عبرت گرفتن‎ها.»3
 
1- نهج‎البلاغه‎، نامه‎ی 31.
2- نهج‎البلاغه‎، خطبه‎ی 182.
3- نهج‎البلاغه‎، حکمت 297.
 
 
2- عدالت اجتماعی
 
          امام‎(ع) در نخستین سخنرانی‎های خود در مدینه بدون هیچ مجامله و سیاسی‎اری برنامه‎های حکومتی‎اش را برای مردم اعلان فرمود، تا برای همگان‎ راه آینده و ملاک‎های حق مشخّص باشد. جهت‎گیری‎های حکومتی امام‎(ع) در نخستین سخنرانی‎ها را در چند محور زیر می‎توان خلاصه کرد:
1. هدایت جامعه در جهت راه و روشی که پیامبر(ص) برای جامعه‎ی اسلامی ترسیم‎ فرموده است‎.
2ـ لغو همه‎ی امتیازاتی که برای برخی از اعیان و اَشراف و وابستگان به قدرت پدید آمده است‎، و پیش‎بینی برابری و عدالت اجتماعی برای عموم مردم‎.
3ـ عزل والیان و کارگزاران ناشایست و ناصالح‎، که از سوی حکومت پیشین‎ مشخّص شده بودند، و عموم مردم از آن‎ها ناراضی بودند، و عزل آنان یکی از شعارهای قیام مردم بر ضدّ عثمان بود، و واگذاری امور به دست افراد کاردان‎، شایسته و دلسوز.

موضوع و محتواى نهج البلاغه

نهج البلاغه، دائرةالمعارف علوى است که مباحث آن از جامعیت و تنوع خاصى برخوردار است: خداشناسى، آفرینش کاینات، رسالت پیامبران، امامت و وصایت، حکومت و رهبرى، معارف قرآنى، عبادات، تقوى، مبانى اخلاقِ اسلامى و تعلیم و تربیت، احکام دینى و حدود شرعى، حقوق فرد و اجتماع، جامعه شناسى، مردمدارى، وصفِ مظاهرى از زیبایى هاى طبیعت، صفاتِ مؤمنان، ویژگى هاى انسانِ کامل، روحیات منافقان و کافران، پاره اى از رخدادهاى صدرِ اسلام، معرفى ناکثین و مارقین و قاسطین، جنگ و صلح، مرگ و رستاخیز، بهشت و دوزخ، و دیگر موضوعاتى که بهروزى یا سیه روزى آدمى بدان وابسته است.

سیر در نهج البلاغه، ما را با دیدگاه جامع امام على "ع" درباره خدا، انسان، جهان و مبدأ و معاد مواجه مى گرداند: با طبیعتى جاندار، باشعور، دراک و گویا؛ با حیاتى هدفدار؛ با مرگى که دالان عبور به جهان شگفت انگیز و ناشناخته برزخ و قیامت است؛ با بهشتى که پاداش نیکان و با دوزخى که جزاى تبه کاران است؛ با قرب و رضایى که اوجِ اجرِ صابران و تقواپیشگان است؛ با عشقى که بنده را به پرستش مى کشد؛ با تقوایى که به انسان رداى مصونیت از گناه مى پوشاند؛ با ذکرى که بازدارنده از غفلت است؛ با عبادتى که ثمره معرفت است؛ با عدالتى که بهادهنده حکومت است؛ با جهادى که درى از درهاى بهشت است؛ با شهادتى که بهترین مرگ است؛ با سکوتى پرفریاد و تلخ؛ و با فریادى شکوهمند و دشمن شکن. این کتاب از هر مقوله اى، مقاله اى دارد و به هر دردى، درمانى و براى هر نیازى، پاسخى. تصویرى است از آفتاب حقیقت؛ آفتابِ وجود پیشواى خداپرستان و پرهیزگاران آزاده عالم، امام على "ع" . [ ر.ک: رزمجو، حسین، دریچه اى گشوده برآفتاب، ص 53 - 55. ]

در نهج البلاغه مکارم و سجایاى اخلاقى و صفات پسندیده اى که لازمه شخصیت انسان کامل است، بیان گردیده است؛ سجایایى چون شکیبایى، جوانمردى، شجاعت، وفادارى، ثبات در قدم، رازدارى، فروتنى، دوراندیشى، میانه روى، مشاورت در امور، یادآورى مرگ و عبرت گرفتن از احوال گذشتگان.

استاد سیدجعفر شهیدى درباره محتواى نهج البلاغه مى نویسد:

ویژگى هاى نهج البلاغه

نهج البلاغه، نازله روح امیرمؤمنان است؛ از این روى همچون شخصیت جامع و شگفت انگیز آن حضرت، از وجوهى مختلف، شگفت و بى نظیر و از والاترین مرتبه برخوردار است. الفاظ و جملات، بافت و هندسه کلام، قوت و استحکام، آهنگ و موسیقى کلام، لطافت و سحر بیان و معانى، چنان جاذبه، زیبایى و عمقى به این کتاب بخشیده است که هر اهل ادب و ذوقى را مجذوب و شگفت زده مى سازد. کدام ادیب و سخنور بزرگ مى تواند خطبه اى چون خطبه هاى على "ع" که بالبداهه ایراد شده است، حتى با صرف وقت فراوان فراهم آورد؟ کدام عارف و حکیم متأله قدرت دارد که جمله اى چون جملات حکیمانه او بیان نماید؟ کدام زمامدار و رهبر اجتماعى را یاراى آن است که همسان با کلام او، خطبه اى در سیاست و مدیریت ایراد کند؟ کدام فرمانده سپاه و امیر لشکر مى تواند چونان او با خطبه اى حماسى، روح سلحشورى را به اوج رساند و کلامى به استوارى کلام او در آیین جنگاورى بر زبان براند.

بارزترین ویژگى نهج البلاغه که آن را از دیگر کتاب ها ممتاز کرده و در فرهنگ و ادب اسلامى به آن جایگاهى ویژه و برجسته بخشیده است؛ عبارت پردازى زیبا، آرایش لفظى و روح و آهنگ حماسى آن است. مفاهیم عالى و ماندگار نهج البلاغه آن گاه که به زیور هنر فصاحت و بلاغت آراسته مى شود و صناعت هاى لفظى و معنوى، به خصوص سجع و آهنگ کلام، به آن جان مى بخشد، روح شنونده را به تسخیر خود درمى آورد و جان شیفته او را، کلمه به کلمه به دنبال خود مى کشاند.

علاوه بر فصاحت و بلاغت، و زیبایى لفظى و آرایش هنرى، معانى ژرف و مفاهیم والاى نهج البلاغه، این کتاب بى نظیر را به درازى تاریخ جاودانگى بخشیده است؛ مفاهیم عمیقى که با فطرت انسان گره خورده و از سرچشمه وحى مایه گرفته و از آبشار کلام على "ع" در بستر زمان، بر پهن دشت زندگانى انسان ها جریان یافته است.

نهج البلاغه، کتاب چگونه زیستن، چگونه اندیشیدن و چگونه پرستیدن است. نهج البلاغه کتاب زهد است، کتاب عشق است، کتاب جنگ است، کتاب پرستش است، کتاب حکمت و فلسفه است، کتاب سیاست و حکومت و کتاب برخوردارى از دنیا و آخرت است.

زندگی نامه نهج البلاغه

غلام رضا حیدری
 
1-دوست عزیز، سلام. آیا مرا مى شناسى؟ حتماً نام مرا زیاد شنیده اى. «من» کتابى هستم که سالها پیش به همت یک شاعر و دانشمند پر تلاش به نام «سیّد رضى قدّس سرّه » گردآورى شدم. نامم «نهج البلاغه» و لقبم «برادرِ قرآن» است.
اگر علاقه دارى زندگینامه مرا از زبان خودم بشنوى و با من بهتر آشنا شوى پس با حوصله به آنچه مى گویم گوش کن و کلمه به کلمه گفته هایم را به خاطر بسپار. امیدوارم پس از این آشنایى، یک روز بتوانى مرا از ابتدا تا انتها بخوانى و لذت ببرى. یقین دارم که سرگذشتم براى تو، بسیار آموزنده و مفید خواهد بود.
اکنون با هم به هزار سال پیش برمى گردیم و نگاهى به زندگانى نویسنده «من»، «سیّد رضى قدّس سرّه » مى اندازیم:
نام او «محمد» و کنیه اش «ابوالحسن» و لقبش «رضى» یا «شریف رضى» است. البته او در میان فارسى زبانان به «سیّد رضى» شهرت دارد.
«سیّد رضى قدّس سرّه » در سال 359 هجرى قمرى در شهر بغداد، به دنیا آمد.
پدر او، «ابو احمد حسن بن موسى» است که به «طاهر اوحد ذوالمناقب» لقب یافته است. او سیّدى بزرگوار و مایه افتخار دودمان پیامبرصلّى الله علیه و آله و سلّم ، شخصیتى بلند مرتبه، مردى شریف و نجیب، با تدبیر و مورد احترام همگان بود. پدرِ «سیّد» همچنین مسئول نظارت بر شکایات مردم و سرپرستى حاجیان و زائران خانه خدا و رسیدگى به حال سادات دودمان ابوطالب بود.
مادر «سیّد رضى قدّس سرّه » نیز بانویى علوى و همنام جدّه اش حضرت فاطمه علیها السّلام بود. او زنى بزرگ و با فضیلت بود. گویند: شیخ مفیدقدّس سرّه ، سرآمد فقهاى شیعه و مرجع عالیقدر آن روزگار، کتاب «احکام النساء» (احکام بانوان) را به خاطر او نوشت.
نسب «سیّد رضى قدّس سرّه » با پنج واسطه به امام کاظم علیه السّلام مى رسد. اجداد «سیّد» تا امام کاظم علیه السّلام همگى از نیکان و خوبان و بزرگان سادات بودند.

ساختار نهج البلاغه


نویسنده: احمد غلامعلی (1)
 
چکیده:

 

شناخت دقیق نهج البلاغه در فهم کلام امیرمومنان تاثیری شگرف دارد. اگر چه تاکنون در معرفی این اثر جاودانه، تلاشهای ستودنی به ثمر رسیده است ،اما شناخت ساختار و نحوه طراحی نهج البلاغه و چگونگی گزارش سید رضی بر بهره مندی ما می افزاید. شناخت شیوه گزارشی سید رضی مانند استفاده از تقطیعات ،عناوین رسا و توضیحات او، افزون برآنکه زیبایی ها و کاست های روش وی را نشان می دهد، در پاسخ گویی به شبهاتی که پیرامون این کتاب مطرح شده است، نیز موثر خواهد بود.
کلید واژه ها: نهج البلاغه، خطبه، نامه، حکمت، سید رضی.

درآمد:
 

کتاب پر ارج نهج البلاغه از‌آثار گرانبها و شناخته شده مسلمانان است ،که نزد شیعیان جایگاهی ویژه دارد، و در میان روشنفکران سنی نیز با مقبولیتی شایسته روبروست، اما با این همه هنوز جایگاه بایسته خود را نیافته است. یکی از عوامل موثر در شناخت نهج البلاغه آشنایی دقیق با طرح و ساختار کتاب به گونه ای روشمند است. بیشترین تأکید ما در این نوشتار بررسی طرح و ساختار کتاب بر پایه گزارش سید رضی در مقدمه نهج البلاغه است. هرچند از نگاه بیرونی به کتاب نیز غفلت نورزیده ایم.

الف) طراحی نهج البلاغه
 

برای شناسایی طرح یک اثر نخستین بار از طراح آن باید مدد جست. خوشبختانه سید رضی در مقدمه کتاب نهج البلاغه انگیزه خود را بیان می کند و از نوشته او می توان طرح اولیه کتاب را دریافت. وی در دوران جوانی با هدف گردآوری فضیلتهای پیشوایان دین و ارائه گلچینی از گوهرهای گفتار معصومین(علیهم السلام)، کتاب خصائص الائمه را تدوین کرد، اما گرفتاری های او مانع از اتمام این اثر شد و تنها بخش مربوط به امام علی (علیه السلام) به همراه سخنان کوتاه و حکمتها و مثلهای شگفت آن حضرت سامان یافت. دوستانش با دیدن این مجموعه نفیس وی را در به سامان رساندن آن تشویق کردند، تا‌ آنجا که شریف رضی بر این کار همت گمارد، خود در این باره می نویسد:
استحسن جماعه من الاصدقاء و الاخوان ما اشتمل علیه الفصل المقدم ذکره معجبین ببدائعه و متعجبین من نواصعه وسالونی عند ذلک ان ابدا بتالیف کتاب یحتوی علی مختار کلام مولانا امیرالمؤمنین ( علیه السلام)فی جمیع فنونه، و متشعبات غصونه، من خطب و کتب و مواعظ و آداب علما ان ذلک یتضمن عجائب البلاغه و غرائب الفصاحه و جواهر العربیه و ثواقب الکلم الدینیه و الدنیویه ما لا یوجد مجتمعا فی کلام و لا مجموع الاطراف فی کتاب. اذ کان امیرالمومنین (علیه السلام) مشرع الفصاحه و موردها و منشا البلاغه و مولدها.
نویسندگان: دکتر فتحیه فتاحی زاده (1) و لعیا مرادی (2)
 

2. علم بیان
 

علم بیان، شامل قواعدی است که با آن، شیوه ی بیان معنای واحد به صورت های گوناگون که از جهت روشنی و رسایی بیان آن معنا متفاوت باشند، شناخته می شود (جواهر البلاغه: ص 254).
اکنون به بررسی نمونه هایی از مصادیق علم بیان، در تفسیر علّامه جعفری می پردازیم:

یک: تشبیه
 

هرگاه چیزی به چیز دیگر تشبیه شود، بر دو نوع است: اوّل، تشبیه از جهت امری آشکار بوده و نیازی به تأویل نداشته باشد، مانند تشبیه یک چیز مدوّر به کره یا حلقه؛ تشبیه در نتیجه ی نوعی از تأویل باشد، مانند تشبیه یک امر آشکار به خورشید در وضوح و دلالت (3) دلائل الاعجاز فی علم المعانی: ص 76-77) که در واقع، این نوع از تشبیه، همان «استعاره» است.
تربت ایدیکم! یا اشباه الابل غاب عنها رعاتها! کلما جمعت من جانب تفرقت من آخر، والله لکانی بکم فیما إخا لکم أن لو حمسَ الوغی و حمی الضراب قد انفرجتم عن ابن أبی طالبٍ انفراج المراة عن قبلها (نهج البلاغة: خطبه ی 97).
پست و به خاک آلوده باد دست هایتان ! ای امثال شترانی که ساربان های آنها غائب از آنهاست، از هر طرفی جمع شوند، از طرف دیگر پراکنده می شوند. سوگند به خدا، شما را می بینم [در گمانی که درباره ی شما دارم] اگر جنگ شدت بگیرد و زد و خورد و پیکار گرم شود، فرزند ابوطالب را از خود رها می کنید، مانند رها کردن زن، نوزاد خود را در موقع زاییدن.
علّامه در تفسیر تشبیه هایی که در این جا به کار رفته، می نویسد:
دو تشبیهی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جملات مورد تفسیر فرموده اند، فوق العاده با عظمت و آموزنده اند.

نگاهى به ترجمه هاى فارسى نهج البلاغه

مقدمه

بیش از هزار سال از تالیف جاویدان نهج البلاغه توسط سیدرضى قدس سره مى گذرد. سپرى شدن زمان، نه تنها این اثر را به بوته فراموشى نسپرده، بلکه روز به روز برجذابیت، شفافیت و رونق این هدیه آسمانى و اثر ارزشمند افزوده است; زیرا نهج البلاغه برادر قرآن است و مانند آن همیشه زنده وجاوید است. نهج البلاغه در طول قرن هاهمچون آفتابى درخشیده نظر دانشمندان ومحققان را به خود جلب کرده و مورد تمجیدو تحسین قرار گرفته است. نهج البلاغه شایسته تقدیر و تجلیل است; زیرا این کتاب از منبع بى پایان علم و فضیلت ریشه گرفته وجلوه اى از دریاى عظمت مولاى متقیان، امام على علیه السلام است. این کتاب منتسب به شخصیتى است که آفتاب وجودش هرگزغروب ندارد.

بریکایک مردم متعهد کشورمان، بویژه جوانان عزیز این سرزمین علوى لازم است که به این کلام نورانى روى آورند و با الهام ازراهنمایى ها و اشاره هاى آسمانى این دائرة المعارف علوى، توشه زندگى خود را اخذو مشکلات اجتماعى، اخلاقى، روانى،خانوادگى رفع کرده و سایر نیازمندى هاى خویش را تامین کنند.

نهج البلاغه اعجاب و شگفتى دوستان ودشمنان اسلام را برانگیخت و مورد توجه اندیشمندان فرقه هاى مختلف قرار گرفت.نهج البلاغه به زبان هاى زنده دنیا، همچون فارسى، ترکى، اردو، انگلیسى، فرانسوى،آلمانى، ایتالیایى، اسپانیایى، اسپرانتو،بوسنیایى، سندى و... ترجمه شده است.ده ها شرح بر نهج البلاغه و ده ها کتاب درباره نهج البلاغه نوشته شده و ترجمه فارسى این کتاب شریف براى مشتاقان فارسى زبان کلام مولاى متقیان، بویژه مردم عزیز کشورمان ازویژگى خاصى برخوردار است. این مقاله درصدد معرفى ترجمه هاى فارسى این یادگارجاویدان علوى مى باشد.

تاریخ ترجمه فارسى نهج البلاغه

مقدمه اى بر آشنایى با نهج البلاغه

فرشته شیخی

این مجموعه نفیس و زیبا به نام نهج البلاغه که اکنون در دست ماست و روزگاذر از کهنه کردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افکار و اندیشه هاى نو و روشن مرتبا بر ارزش آن افزوده است منتخبى از خطبه ها و دعاها و وصایاى مولاى متقیان على ( ع ) است که در طول زندگى و خصوصا ایام خلافت و زمامدارى آن حضرت در مجامع گوناگون سیاسى و نظامى خطاب به افراد و گروههاى مختلف ایراد گردیده است که بوسیله سید شریف بزرگوار رضى در حدود هزار سال پیش گردآورى شده است .

انگیزه سید رضى(ره)

درآغاز جوانى و طراوت زندگى دست به تألیف کتابى در خصایص و ویژگى هاى ائمه ( ع ) زدم که مشتمل بر خبرهاى جالب و سخنان برجسته آنها بود .

انگیزه این عمل را در آغاز آن کتاب یادآور شدم و آن را آغاز شخن قرار داده ام پس از گردآوردن خصایص امیرمومنان ( ع ) مشکلات و حوادث روزگار از اتمام بقیه کتاب ، همه را بازداشت .

من آن کتاب را مبوب نموده و به فصلهاى مختلفى تقسیم کرده بودم ، در پایان آن ، فصلى که متضمن سخنان جالب امام ( ع ) از سخنان کوتاه در مواعظ حکم ، امثال و آداب « نه خطبه هاى طولانى و نه نامه هاى گسترده » بود آورده شد .

برخى از دوستان آن را جالب و شگفت انگیز ، از جنبه هاى گوناگون دانسته و از من خواستند کتابى تالفى کنم که سخنان برگزیده امیرمومنان ( ع ) در جمیع فنون و بخشهایى مختلف ، از خطبه ها ، نامه ها ، مواعظ ـ ادب در آن گردآید ، زیرا مى دانستند این کتاب متضمن شگفتیهاى بلاغت و نمونه هاى ارزنده فصاحت و جواهر سخنان عرب ، و نکات درخشان از سخنان دینى و دهیوى خواهد بود که هیچ کتابى جمع آورى نشد و در هیچ نوشته اى تمام جوانب آن گردآورى نگردیده است .

از این روخواسته دوستان را اجابت کردم و این کار را شروع کرده در حالى که یقنى داشتم سود و نفع معنوى آن بسیار است ، و بزودى همه جا را تحت سیطره خود قرار خواهد داد .

منظورم این بود که علاوه بر فضائل بیشمار دیگر ، بزگرى قدر ، و شخصیت امیرمومنان را از این نظر روشن سازم که :

عظمت نهج البلاغه

بسم الله الرّحمن الرّحیم «الرَّحْمنُ، عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ، عَلَّمَهُ الْبَیانَ» امروز این افتخار نصیب من شد که در این کنگره بزرگ اسلامى شرکت داشته باشم، و هر چند که سزاوار نبودم که بعنوان افتتاح کننده این کنگره سخن بگویم، ولى خوشبختانه این افتخار نصیب من شد که چند جمله‏اى با شما برادران و خواهران و اساتید محترم از خارج و داخل کشور، و برادران و خواهران دانشجو و علماء و روحانیون محترم که در مجلس شرکت فرمودید، صحبت نمایم.

همان طور که قرآن کریم معجزه الهى است که با وحى الهى به زبان پیامبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) جارى شده و هم از نظر لفظ و هم از نظر محتوا، کلام الهى است، نهج البلاغه نیز معجزه علوى است که با الهام الهى و الهام از قرآن و الهام از تعالیم رسول اللّه (ص) به زبان امیر المؤمنین (سلام اللّه علیه) جارى گشته و بدست تواناى مرحوم سیّد رضى جمع آورى گردیده است. نهج البلاغه گر چه مانند قرآن نیست، لکن بعنوان منبعى از منابع معتبر اسلامى، مسلمین باید در تمام شئون زندگى آنرا مورد توجه قرار دهند، و

نهج البلاغه راه سعادت و رستگارى

قرآن داروى دردهای بی درمان است 1 و نهج البلاغه چراغ راه عارفان و شایستگان

برای روشن ضمیران و عارفان طریق الهی که انسی با نهج البلاغه دارند این یک امر واضح است که علاوه بر این که این کتاب طریق بلاغت و فصاحت و سخنوری است و مافوق کلام خلق و مادون کلام خالق است در حقیقت راه سعادت نیز هست.

در جای جای نهج البلاغه توجه امام به اصول انسانی و رموز زندگی موج می زند. امام معتقد بود که مسلمان کسی است که قبل از مسلمانی انسان باشد و انسان کسی است که حدود وظایف و حقوق خود را چه فردی و چه اجتماعی خوب بشناسد و همان گونه که وظایف خود را به درستی و صمیمیت انجام می دهد حقوق انسانی خود را حفظ و مطالبه کند و همان طور که به حقوق دیگران تجاوز نمی کند در برابر هر متجاوزی بایستد.

اُنس و بهره‎مندى از نهج‎البلاغه

جلوه‎اى از سیماى نهج البلاغه :

جلوه بسیاری از اهل بصیرت و دقت که سیری در ساحل دریای بی‎کران نهج‎البلاغه کرده و قدحی از زمزم زلال معارف آن به داشته و پرتویی از نور حقایق آن را دیده باشند، در تعریف نهج‎البلاغه سخنی گفته و نکته‎ای نگاشته‎اند که در این جا به چند نمونه از آنها اشاره می‎شود:

1ـ کلام امیرمؤمنان ـ علیه‎السلام ـ بارقه‎ای از علم الهی و عطری از سخنان رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ است.[1]

2ـ من به هنگام مطالعه این کتاب گاه خود را در جهانی می‎یافتم که ارواح بلند معانی، با زیور عبارت‎های پرفروغ آن را آباد ساخته است، و گاهی می‎یافتم که عقل نورانی از عالم الوهیت جدا گشته است و به روح انسانی اتصال یافته او را از لابه‎لای پرده‎های طبیعت بیرون آورده و تا سراپردة ملکوت اعلی بالا برده است و تا شهودگاه فروغ فروزندة آفرینش رسانده است.[2]

3ـ نهج البلاغه کتابی است که نسیم دل‎انگیز آن اگر به قبری بوزد، صاحب قبر از عطر جان‎فزای آن زنده می‎شود.[3]

4ـ نهج البلاغه فروتر از کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق است.[4]

بدلیل این ویژگی‎‎ها است که به آسانی می‎توان گفت: نهج البلاغه کتابی است که گویا با مسایل و رویدارهای هر زمان همراه و همگام است و با تمامی ویژگی‎‎ها و ریزکاری‎ها و جریان‎های هر عصر آشناست، چه این که نهج البلاغه تجلی‎گاه عشق، معرفت، سیاست، انسانیت، حکومت، عدالت، حکمت، تربیت، عبادت، فصاحت، بلاغت است چه اینکه صدها مسئله مبهم معرفتی دربارة توحید، نبوت، امامت، معاد، انسان شناختی و جهان شناختی و مانند آن را به زیباترین بیان و دل‎انگیزترین روش طرح و تحلیل کرده است و رمز اصلی وجود این همه زیبایی در نهج البلاغه آن است که امیرمؤمنان شاگرد بزرگ قرآن در پرتو تعلیمات پیامبر اکرم(ص)، اول قرآن را خوب فهمید و به آن عمل کرد آنگاه همه معارف وحی در کلمات او به صورت نهج البلاغه تجلی کرده است.

مهجوریت نهج البلاغه:

یکی از مسایل دردناک که هرگز نمی‎توان انکار نمود، مسئله مهجوریت نهج البلاغه در میان امت اسلامی و حتی شیعیان آن حضرت است، گر چه به برکت نظام اسلامی نهج البلاغه نیز همانند بسیاری از معارف مهجور الهی به تدریج از مهجوریت رهایی یافته، اما این واقعیت تلخ هرگز قابل انکار نیست که نهج‎البلاغه مهجور است همان‎طور که امیرمؤمنان، مظلوم بلکه مهجور بود، برخی از بزرگان نکته‎آموز دربارة مهجوریت نهج البلاغه این گونه نالیده‎اند: (... عجیب این است که نهج البلاغه در دیار خودش در میان شیعیان علی ـ علیه‎السلام ـ در حوزه‎های علمیه شیعه غریب و تنهاست هم چنان که خود علی ـ علیه‎السلام ـ غریب و تنهاست، بدیهی است که اگر محتویات کتابی و یا اندیشه‎ها و احساسات و عواطف شخصی با دنیای روحی مردمی سازگار نباشد این کتاب و یا آن شخص عملاًَ تنها و بیگانه می‎ماند هر چند نام‎شان با هزار تجلیل و تعظیم برده شود، ما باید اعتراف کنیم که با نهج البلاغه بیگانه‎ایم، دنیای روحی که برای خود ساخته‎ایم دنیای دیگری است غیر از دنیای نهج البلاغه.[5]

شیوة انس و بهره‎مندی از نهج البلاغه:

بدون تردید داشتن تعهد و احساس نیاز دردمندانه برای کار، برخورداری از اخلاص و نیت پاک، توکل همه جانبه به خدا، ایمان داشتن به هدف، دارا بودن پشتکار و شکیبایی و بردباری در جریان کار، انسان را وادار می‎کند که به دنبال پیدا کردن راههای هدایت و نجات و رسیدن به کمال و عزت باشد، در این راستا غنی‎ترین گنجینه الهی و آسمانی قرآن مجید است که بعد از قرآن نهج البلاغه که مفسر و متمّم قرآن بوده و به عنوان اخ القرآن شهرت گرفته، بهترین استفاده‎ها و بهره‎مندی از معارف نهج البلاغه را می‎توان برد که ممکن است در این رابطه روش‎های متعدد و گوناگونی برای بهره‎مندی از نهج البلاغه وجود داشته باشد اما از جمله دو شیوه تاکنون مفید آزموده شده و کارساز بوده است:

1ـ یکی روش فراگیری آزاد که انسان برای اساس عشق و علاقه خود، کتاب نهج البلاغه را تهیه نماید و به صورت منظم از اوّل تا به آخر آن را مطالعه کند، البته این روش وقتی جواب خواهد داد که پیش زمینه هایی برای بهره‎گیری از نهج البلاغه فراهم شده باشد مثلاً انسان با برخی علوم نظیر ادبیات عرب، فلسفه، کلام، عرفان اسلامی، تاریخ اسلام تا اندازه‎ای آشنا باشد و در ضمن از شرح‎هایی که تاکنون برای نهج البلاغه و دربارة برخی خطبه‎های آن نگارش یافته است مانند شرح ابن‎میثم بحرانی، شرح ابن‎الحدید، شرح علّامه شوشتری و شرح علّامه جعفری نیز استفاده نماید تا بتواند نکات ظریف و نهفته معارف نهج البلاغه را به‎طور کامل درک کند. (برای اطلاع بیشتر از نحوة استفاده از این روش به منبع ذیل مراجعه شود.)[6]

نهج البلاغه و امروزیان

اگر بخواهیم یک تقسیم بندی کلی داشته باشیم از تمامی سخنان امام علیه السلام که در خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار و حکمت ها آمده است چه عناوینی و با چه موضوعاتی استخراج می شود؟

این سه نوع هر کدام با هم متفاوت است. خطبه ها ممکن است در چند زمینه باشد که نامه ها در آن زمینه نیست و کلمات قصار هم به همین ترتیب. خطبه ها معمولاً برای عموم خوانده می شده و بیشتر خطبه ها با امر کردن و دستور دادن مردم به تقوا شروع می شود و بعد گاهی وصف خدا می آید، گاهی وصف خاندان پیغمبر، وصف مومنان و صحابه خاص رسول الله است. گاهی هم مقایسه است بین عصر امام و عصر رسول الله و تغییری که در این مدت یعنی در مدت ۲۵ سال پیدا شده است. در حالی که نامه ها دستورالعمل است به فرمانداران و آنانی که منصوب از طرف امامند. و کارهایی به عهده شان است. گاهی هم توصیه ای به اشخاص است. مثل نامه ای که به عثمان بن حنیف یا ابن عباس نوشته شده است. کلمات قصار دارای موضوعات مختلف است. به همین جهت نمی توان این مجموعه را یک دست دانست. خود مجموعه خطبه ها، چند دسته اند نامه ها این که به چه کسی نوشته شده باشد مضمونش فرق می کند و همچنین سخنان کوتاه.

یعنی نمی توانیم یک تقسیم بندی کلی داشته باشیم. تقسیم بندی کلی همان است که شریف رضی(ره) کرده است.

در بین موضوعاتی که موجود است کدام یک در نهج البلاغه بیشتر مورد تاکید است و کدام یک در جامعه بیشتر مغفول مانده است؟ و دلیل این تاکید و غفلت را نیز بفرمایید.

چون این موضوعات بیشتر به ضرورت زمان ادا شده است آن که بیشتر مورد تاکید امام است تخلق به اخلاق دینی است. داشتن تقوا و برگشتن این مردم به خوی و عادت صحابه رسول الله و دریافت ها و شعارهایی که آنها از دین داشتند و دین که حالا چقدر تغییر پیدا کرده است. من یک سخنرانی هم داشتم در مورد «سر تکرار تقوا در فرموده های علی علیه السلام.»اما در مورد آن که چه نکاتی مورد غفلت جامعه است باید بگویم که من جامعه را بررسی نکردم تا ببینم کدام قسمت بیشتر مغفول است آن کس که شیعه علی است و تابع او، سعی کرده خود را متخلق به اخلاق امام کند و آن کس که اهمیت نمی دهد، به هیچ کدام از فرموده های او عمل نمی کند. این است که ما نمی توانیم قضاوت کلی کنیم و بگوییم این قسمت مغفول عنه مانده است. چرا که باید گفت اولاً نزد چه کسی، ثانیاً  چرا؟ اگر واقعاً این هایی که شما می فرمایید آن کسانی هستند که در جامعه شیعه هستند و علاقه مند به امام، هیچ کدام مغفول عنه نخواهد ماند و اگر نیست یک بحث دیگری است.