.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

۲۸ مطلب با موضوع «نهج البلاغه» ثبت شده است

تفسیر آیات قران در نهج البلاغه

عوامل دفع عذاب الهی

وماکان الله لیعذبهم وانت فیهم وماکان الله معذبهم وهم یستغفرون .(انفال/33)

و آنگاه که تو در میانشان هستی خدا عذابشان نکند وتا آنگاه که از خدا آمرزش می طلبد نیز  خدا عذابشان نخواهد کرد .

حضرت علیه السلام در مورد چگونگی دفع عذاب الهی می فرماید: وحکی عنه ابوجعفر محمد بن علی الباقر علیهماالسلام انه قال: کان فی الارض امانان من عذاب الله وقد رفع احدهما فدونکم الاخر فتمسکوا به .اما الامان الذی رفع فهو رسول الله علیه وآله وسلم. واما الامان الباقی  فالاستغفار قال الله تعالی :"وماکان الله معذبهم وهم یستغفرون "(1).

ابوجعفر امام محمد باقرعلیه السلام از آن حضرت حکایت کند که فرمود :  بر روی زمین مردم را از عذاب خدا، دو چیز مایه امان بود: یکی از آن دو برداشته شد و دیگری برجاست آنرا بگیرید و بدان تمسک جویید. آن امان که براشته شد رسول الله صلی الله علیه و آله بود. و آن امان که بر جای ماند، استغفار است.

خدای تعالی فرماید:" تا آنگاه که تو در میانشان هستی، خدا عذابشان نکند و تا آنگاه که از خدا آمرزش می طلبد خدا عذابشان نخواهد. "

 

دانستنی های نهج البلاغه(2)

جنگ ها

1. کدام یک از خلفای سه گانه برای عزیمت به جنگ با رومیان با حضرت علی ـ علیه السلام ـ مشورت کرد؟
2. کدام یک از خلفای سه گانه برای رفتن به جنگ با ایران با حضرت علی ـ علیه السلام ـ مشورت کرد؟
3. چه کسانی جنگ جمل را برپا کردند و حضرت علی ـ علیه السلام ـ در چه خطبه‌ای از آنها انتقاد می‌کند؟
4. در کدام جنگ حضرت علی ـ علیه السلام ـ از شرکت امام حسن ـ علیه السلام ـ منع می‌کند و فلسفه آن چیست؟
5. در کدام جنگ بود که حضرت ـ علیه السلام ـ پرچم را به فرزندش محمد حنفیه داد؟
6. چه کسی به حجاج خانه خدا حمله ور شد؟
7. نام جنگی است که به اسم یکی از حیوانات است؟
8. تاکتیکهای جنگ در کدام خطبه بیان شده است؟
9. در کدام جنگ بود که شعار«لا حکم الا لله» را سر دادند و توسط چه کسانی بود؟
10. در چه جنگی بود که پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه وآله ـ به حضرت علی ـ علیه السلام ـ بشارت شهادت داد؟
11. واقعه«لیله الهریر» در چه جنگی اتفاق افتاد، و به چه معنا است؟
12. در چه جنگهایی حمزه و جعفر(عموی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله ـ ) و عبیده بن حارث(پسر عموی پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ به شهادت رسیدند؟
13. در کدام جنگ و توسط چه کسی، جد و برادر و دائی معاویه کشته شدند؟
14. در کدام خطبه حضرت علی ـ علیه السلام ـ آداب جنگ را به اصحاب خود می‌آموزد؟
15. نام یک نوع سلاح جنگی است که در صدر اسلام از آن استفاده می‌کردند و اگر حرف اول و دوم آن را حذف کنیم به معنای یک نوع حیوان قوی و مایع خوردنی است و اگر سه حرف آخر آن را حذف نمائیم به معنای«بویایی» است و اگر دو حرف آخر آن را حذف کنیم به معنای یک شیئ گرانبها است و اگر حرف سوم و چهارم آن را حذف نمائیم نام قاتل امام حسین ـ علیه السلام ـ می‌شود،
16. در کدام جنگ معاویه و عمر و عاص نیرنگ قرآن بر سر نیزه کردن را پیاده کردند و حضرت علی ـ علیه السلام ـ در کدام خطبه متذکر می‌شود؟

دانستنی های نهج البلاغه(1)

مشخصات نهج البلاغه
. نهج البلاغه دارای چند خطبه می‌باشد؟
2. نهج البلاغه دارای چند نامه می‌باشد؟
3. نهج البلاغه دارای چند حکمت می‌باشد؟
4. طولانی‌ترین خطبه کدام است؟
5. کوتاهترین خطبه کدام است؟
6. طولانی‌ترین نامه کدام است؟
7. کوتاهترین نامه کدام است؟
8. طولانی‌ترین حکمت کدام است؟
9. کوتاهترین حکمت کدام است؟
10. نهج البلاغه توسط چه کسی جمع آوری شده است؟
11. جمع آوری نهج البلاغه در چه سالی و چه ماهی به اتمام رسیده است؟
12. آخرین جمله نهج البلاغه درباره چه موضوعی می‌باشد؟
13. یکی از صفات حسنه‌ای که حضرت علی ـ علیه السلام ـ در اکثر خطبه ها به آن توصیه کرده و بر امام جمعه لازم است آن را در خطبه‌های نماز جمعه سفارش کند، کدام است؟
14. نام قرآن چند بار در نهج البلاغه تکرار شده است؟
15. عمده‌ترین بخشهای نهج البلاغه بر چه عنصری پایه‌ریزی شده است؟
16. چند آیه قرآن در نهج البلاغه آمده است؟
17. در نهج البلاغه چند حدیث نبوی ذکر شده است؟

شیوه‎های ارائه مفاهیم نهج البلاغه

دسته‎بندی مفاهیم ژرف و انسان‎ساز نهج البلاغه و شرح و توضیح سخنان آن امام بزرگوار از سوی پژوهشگران و غوّاصان دریای بی‎کران نهج البلاغه در شیوه‎ها و اسلوب‎های گوناگون ارائه شده است، که به توضیح آن می‎پردازیم.
لازم به یادآوری است که هر یک از این شیوه‎ها در جایگاه خود از امتیازاتی برخوردار است و توجه به هر یک از آنها، ما را از شیوه‎های دیگر بی‎نیاز نمی‎سازد.
شیوه‎هایی که در ارائه مفاهیم نهج البلاغه ارائه شده است را به طور عمده می‎توان در موارد زیر خلاصه نمود:
1. شرح و توضیح سخنان امام علی ـ علیه السّلام ـ به ترتیب نهج البلاغه
در این شیوه، ترتیب و سیاق خطبه‎ها، نامه‎ها، و کلمات کوتاه آن حضرت ـ همان گونه که در نهج البلاغه آمده است ـ محفوظ می‎ماند و پژوهشگر تنها به شرح و توضیح سخنان امام ـ علیه السّلام ـ از نظر مفاهیم و لغت و زنجیره سند و مفاهیم مشابه در خطبه‎های دیگر و دیگر سخنان پیشوایان دین، و سایر سخنان آن حضرت در این زمینه و... می‎پردازد. شرح کنندگان نهج البلاغه عموماً این شیوه را برگزیده‎اند و هر یک متناسب با گستره معلومات و گرایش خاص خود ـ و معمولاً در چندین مجلّد ـ شرحی را بر نهج البلاغه سامان داده‎اند.
ابن ابی الحدید معتزلی یکی از شارحان پیشگام نهج البلاغه این سبک را برگزیده است. وی در سال 649 ق. شرح بیست جلدی خود بر نهج البلاغه را به پایان می‎برد و از جمله بزرگانی است که در تبیین سخنان امام ـ علیه السّلام ـ از اشعار و ادبیات عرب و نقل حوادث تاریخی و نکته‎های ادبی و کلامی استفاده فراوان برده و از این طریق نقش بارزی در آشنا کردن ذهن مسلمانان ـ به ویژه در جهان اهل سنّت ـ با این کلام جاودانه برعهده گرفته است. استاد محمد ابوالفضل ابراهیم مصری در مقدمه خود بر تصحیح و تحقیق این شرح گران سنگ می‎نویسد:

جامعیت و علم بی کران در نهج البلاغه

نهج البلاغه کتابی است که برخلاف سایر کتب روایی و حدیثی، پای را از دایره معتقدان به تشیع و بلکه دین اسلام، فراتر نهاده و بسیاری از دانشمندان سایر ادیان و مکاتب را به خود جذب کرده است.[1] دکتر طه حسین مصری فقط وحی و کلام خدا را بالاتر از سخن حضرت قرار می‎دهد و به قول ابن ابی الحدید معتزلی نیز سزاوار است تمام سخن شناسان عرب در برابر کلمات امام ـ علیه‎السلام ـ سجده کنند.
به نظر می‎رسد یکی از عوامل تأثیر‎گذار در این زمینه، گستردگی و عمومیت مباحثی باشد که در خطبه‎ها و نامه‎ها و نیز کلمات قصار، مورد اشاره امیرالمؤمنین علی ـ علیه‎السلام ـ قرار گرفته است.
عناوین و موضوعات مطرح شده این کتاب آن چنان گسترده و متنوع است که به سختی می‎توان همه آن‎ها را در چند بخش کلی قرار داد. شهید مطهری عناوین کلی این کتاب شریف را در 14 موضوع کلی دسته بندی کرده است. البته ایشان در صدد ارائه تحقیقی جامع در این زمینه نبوده‎اند. به علاوه که عناوین مورد نظر ایشان بیش از حد کلی هستند، مثل الهیات و ماوراء الطبیعه یا موعظه و حکمت، و یا اسلام و قرآن، که بدون تردید قابل تفکیک به عناوینی بسیار جزئی‎تر می‎باشند.[2] ولی دانشمندان دیگری که تلاشی در این مسیر داشته‎اند، موضوعات را به نحو دیگری شکل داده‎اند. مثلاً کتاب «الدلیل علی موضوعات نهج البلاغه» در تحت هفت عنوان کلی 132 موضوع، و کتاب «المعجم الموضوعی لنهج البلاغه» 604 موضوع را در 22باب برشمرده‎اند. در کتاب «تصنیف نهج البلاغه» نوشته لبیب بیضون موضوعات کتاب تحت 376 عنوان گرد آمده‎اند.[3] علامه تستری در کتاب سترگ «بهج الصباغه» 67 عنوان ذکر کرده است. کتاب «الهادی» دارای 625 موضوع است و برخی از محققین نیز معارف این کتاب را در 300 موضوع اساسی تنظیم کرده‎اند.[4] دکتر صبحی صالح محقق لبنانی نیز در پایان نهج البلاغه، حدود 245 موضوع را به عنوان موضوعات عامه دسته‎بندی کرده است، به علاوه که عناوین مربوط به مسائل شرعی و اعتقادی و مسائل اجتماعی و مطالب فلسفی و کلامی را نیز از هم تفکیک و دسته‎بندی کرده است.[5] در پایان ترجمه محمد دشتی از نهج البلاغه نیز فهرستی موضوعی با بیش از 1400 عنوان کلی آمده[6] و در مقدمه همین کتاب نیز، به کتاب «فرهنگ معارف نهج البلاغه» اشاره شده که حاوی پانزده هزار عنوان کلی و جزئی است.[7]

زیباشناسی کلام امام علی (ع)

درباره‌ی چیستی زیبایی، سخن‌ها بسیار رانده شده‌ است. برخی زیبایی را تناسب و هم‌آهنگی اجزا با کل و هم‌آهنگی اجزا با یک‌دیگر و عدّه‌ای آن را به سودمندی یا توانایی یا لذّت و یا عشق تعریف کرده‌اند. افلاطون در مجموعه‌ی آثار خود، گفت‌وگوی سقراط با هیپیاس را بیان می‌کند و در این رساله به بررسی تعاریف گوناگون زیبایی می‌پردازد. آن‌گاه سقراط از هیپیاس، سوفیست و حقوق‌دان معروف آن روزگار، درباره‌ی چیستی زیبایی پرسش می‌کند و او تعاریف گوناگون مذکور در سطور بالا را بیان نموده و سقراط تک‌تک آن‌ها را نقد می‌کند. به هر حال، تعریف این حقیقت بسیار دشوار است؛ امّا بی‌شک، زیبایی یک کیفیت نگارین نمادی است که از سه ویژگی برخوردار است و موجب انبساط روح و روان آدمی می‌گردد. اولاً ملازم با لذّت است و اصولاً انبساط روانی، همان لذّت است؛ ثانیاً ملازم با مطلوبیت است، یعنی چیز زیبا برای شخص مُدرِک، مطلوبیت و ارزش می‌نماید؛ ثالثاً شگفت‌انگیزی و تعجب‌آور بودن را به ارمغان می‌آورد.
امیر کلام و هنر درباره‌ی زیبایی نیز سخن فرموده است و در مقایسه‌ی انواع زیبایی‌ها، زینت باطن را بر زینت ظاهر ترجیح می‌دهند. «زینت باطن‌ها، زیباتر از زینت ظاهر است».[1] «زینت به زیبایی و نیکویی صواب و حقیقت است، نه به نیکویی لباس.»[2]
امام علی(ع) بر این مبنا، زیبایی مرد را حلم، وقار، حُسن درونی، زینت اخلاق و رفتار، عبادت و خشوع، صدق و راستی معرفی کرده است. زینت عبادت، خشوع؛ زینت ریاست، بخشش و بزرگواری؛ زینتِ علم، حلم و بردباری و زینت حکومت، عدالت است.[3] پس زیبایی در مکتب علوی به زینت‌های صوری و حسی محدود نمی‌گردد و زیبایی‌های معقول و فرا حسی را نیز در بر می‌گیرد.

نقش نهج البلاغه در فقه اسلامی

تاکنون درباره ابعاد مختلف این کتاب عظیم سخن بسیار گفته شده، بعد عقیدتى، فلسفى، سیاسى، اخلاقى، اجتماعى و . . . ولى کمتر از بعد فقهى آن - سخن به میان آمده است و شاید این به خاطر آن بوده است که این بحثها در سطح عموم نشر مى‏شده و سخن از بعد فقهى آن باید با فقها گفته شود، و با اصطلاحات مخصوص این علم، که طبعا همگان را مفید نخواهد بود .
ولى هم نهج البلاغه از این نظر غنى است و هم مى‏توان گوشه‏هائى از این بحث را آن چنان تهیه کرد که خالى از اصطلاحات پیچیده علمى، و همگان را مفید باشد .
و این نوشتار به همین منظور تهیه شده است .
اسناد روایات نهج البلاغه:
با اینکه در نهج البلاغه جمله‏هاى فراوانى پیرامون احکام مختلف فقهى وجود دارد، جمله‏هائى راهگشا و مؤثر، ولى آنچه در درجه اول از نظر فقهى اهمیت دارد سند این خطبه‏ها و نامه‏ها و کلمات است که باید با ضوابط و ادله حجیت‏خبر که در علم اصول آمده است هماهنگ باشد، و بتوان در یک مسئله فقهى مربوط به حلال و حرام روى آن تکیه کرد .
مگر در مسائل اخلاقى، اجتماعى، سیاسى و عقیدتى اعتبار حجیت‏خبر از نظر سند لازم نیست که تنها در مسائل فقهى روى آن تکیه مى‏شود؟
در پاسخ باید گفت: آنچه در مسائل عقیدتى در نهج البلاغه آمده همراه با استدلالات عقلى و فلسفى و قرآنى است، و باید هم چنین باشد، زیرا اصول اعتقادى تنها از طریق علم و یقین شناخته مى‏شود، نه از طریق خبر واحد و مانند آن . و این امر در مورد بسیارى از رهنمودهاى سیاسى و
اجتماعى و مانند آن نیز صادق است . بنابراین، تکیه بر اسناد در این موارد چندان مطرح نیست .
در زمینه مسائل اخلاقى نیز چون اصول اخلاقى از امورى شناخته شده، و هماهنگ با فطرت است، و نقش یک رهبر اخلاقى بیشتر جایگزین کردن این اصول در روح پیروان، و ایجاد انگیزه‏هاى پذیرش، و حرکت‏به سوى آن است و نه تعلیم این اصول، لذا در این زمینه نیز مسئله سند حدیث چندان مطرح نیست .
مخصوصا در مواردى که اصول اخلاقى از مرز واجب و حرام درمى‏گذرد و شکل «مستحب‏» را به خود مى‏گیرد که بنابر اصل معروف «تسامح در ادله سنن‏» در میان علماى اصول، مطلب واضحتر خواهد بود .
اما در مورد مسائل فقهى مخصوصا آنچه به احکام تعبدى واجب و حرام باز مى‏گردد چاره‏اى جز یافتن یک سند معتبر نیست، و گرنه دلالت هر اندازه قوى باشد با فقدان سند قابل اعتماد، کارى از پیش نمى‏رود .
بنابراین، نقش اعتبار سند در مسائل فقهى ظاهرتر و سرنوشت‏سازتر است، هر چند این مساله در سایر موارد نیز داراى اهمیت است .
براى راه یافتن به اعتبار سند یک حدیث راههاى شناخته شده‏اى در پیش است:

اسناد و مدارک نهج البلاغه

آیا نهج‌البلاغه را می‌توان به امیرالمومنین حضرت علی ـ علیه السّلام ـ نسبت داد؟
آیا این کتاب ساخته‌ی دیگران نیست و به غلط به حضرت نسبت داده نشده است؟
در صورتی که از حضرت باشد، آیا همه‌اش از اوست یا بخشی از او و بخشی از دیگران؟
آیا مآخذ و اسنادی هم برای آنها وجود دارد؟ اسناد چه مقدار قابل اعتمادند؟
اگر صحت سندی همه‌ی مطالب مشخص گردد، چگونه می‌توان برخی از آنها را توجیه کرد؟
آیا شیوه‌های بیان و القای مطالب به گونه‌ای که در این کتاب آمده است سابقه دارد؟
آیا اصطلاحاتی که در این کتاب آمده را می‌توان در فضای صدر اسلام از گوینده‌ای شنید؟
آیا ترسیم و توصیف دقیق از برخی حیوانات را می‌توان به حضرت نسبت داد؟
آیا پیشگویی از غیر انبیاء قابل پذیرش است؟
آیا تعریض به صحابه از سخنوری حکیم همچون حضرت پذیرفته است؟
آیا ترویج به زهد ودوری از دنیا با روح اسلام وتعالیم نبوی سازگار است؟
پرسش‌های مزبور شبهاتی است که درباره‌ی نهج‌البلاغه مطرح شده و برخی از ناآگاهان را به تردید واداشته است. گرچه ممکن است پرسش‌های مورد نظر درباره‌ی هر کتابی مطرح شود اما در این کتاب مباحثی وجود دارد که با پاسخ گویی به شبهات مزبور، در ابعاد گوناگون می‌توان از آن بهره جست و حقایقی را اثبات کرد که کسانی همواره در اندیشه‌ی کتمان آن بودند.
آفتاب آمد دلیل آفتاب

انس و بهره مندی از نهج البلاغه

جلوه‎ای از سیمای نهج البلاغه:
بسیاری از اهل بصیرت و دقت که سیری در ساحل دریای بی‎کران نهج‎البلاغه کرده و قدحی از زمزم زلال معارف آن به داشته و پرتویی از نور حقایق آن را دیده باشند، در تعریف نهج‎البلاغه سخنی گفته و نکته‎ای نگاشته‎اند که در این جا به چند نمونه از آنها اشاره می‎شود:
1ـ کلام امیرمؤمنان ـ علیه‎السلام ـ بارقه‎ای از علم الهی و عطری از سخنان رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ است.[1]
2ـ من به هنگام مطالعه این کتاب گاه خود را در جهانی می‎یافتم که ارواح بلند معانی، با زیور عبارت‎های پرفروغ آن را آباد ساخته است، و گاهی می‎یافتم که عقل نورانی از عالم الوهیت جدا گشته است و به روح انسانی اتصال یافته او را از لابه‎لای پرده‎های طبیعت بیرون آورده و تا سراپرده ملکوت اعلی بالا برده است و تا شهودگاه فروغ فروزنده آفرینش رسانده است.[2]
3ـ نهج البلاغه کتابی است که نسیم دل‎انگیز آن اگر به قبری بوزد، صاحب قبر از عطر جان‎فزای آن زنده می‎شود.[3]
4ـ نهج البلاغه فروتر از کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق است.[4]
بدلیل این ویژگی‎‎ها است که به آسانی می‎توان گفت: نهج البلاغه کتابی است که گویا با مسایل و رویدارهای هر زمان همراه و همگام است و با تمامی ویژگی‎‎ها و ریزکاری‎ها و جریان‎های هر عصر آشناست، چه این که نهج البلاغه تجلی‎گاه عشق، معرفت، سیاست، انسانیت، حکومت، عدالت، حکمت، تربیت، عبادت، فصاحت، بلاغت است چه اینکه صدها مسئله مبهم معرفتی درباره توحید، نبوت، امامت، معاد، انسان شناختی و جهان شناختی و مانند آن را به زیباترین بیان و دل‎انگیزترین روش طرح و تحلیل کرده است و رمز اصلی وجود این همه زیبایی در نهج البلاغه آن است که امیرمؤمنان شاگرد بزرگ قرآن در پرتو تعلیمات پیامبر اکرم(ص)، اول قرآن را خوب فهمید و به آن عمل کرد آنگاه همه معارف وحی در کلمات او به صورت نهج البلاغه تجلی کرده است.
مهجوریت نهج البلاغه:

مفاهیم اخلاقی و ارزشی نهج البلاغه

برای آنکه از کنار دریای بیکران نهج البلاغه، لب تشنه بازنگردیم و با موضوعات و مفاهیم گوناگون نهج البلاغه و سبک و سیاق آن آشنایی بیشتری پیدا کنیم، گزیده‎ای از مفاهیم این کلام جاودانه را به شیوه الفبایی از نظر می‎گذرانیم. باشد که با غوطه‎ور شدن در دریای کلام امام ـ علیه السّلام ـ غبار تیرگی‎ها از جان بزداییم و با گوش جان سپردن به آوای ملکوتی نهج البلاغه، روح و روان را صفا بخشیم.
برای پرهیز از اطاله کلام وبا توجه بهگستردگی معارف غنی ارزشی نهج البلاغه، در هر حرف از حروف الفبا تنها به یک یا دو مفهوم ( آن هم به نقل یک یا دو جمله) بسنده می‎کنیم:[1]
1. اخلاق
آنکه حساب نفس خود کرد سود برد، و آنکه از آن غافل ماند زیان دید، و هر که ترسید ایمن گردید، و هر که پند گرفت بینا شد، و آنکه بینا شد فهمید و آنکه فهمید به دانش رسید.[2]
2. بینش
همانا دنیا، نگاه کوردلان را بن‎بستی است که فراسویش هیچ نمی‎بیند. ولی آنکه بیناست نگاهش از دنیا گذرد، و از پس آن سرای آخرت را نگرد، بینا از دنیا رخت بربندد، و نابینا دل به دنیا بندد. بینا از دنیا بهره گیرد و کوردل برای دنیا توشه برگیرد.[3]
3. پارسایی
ای مردم، پارسایی، دامن آرزو در چیدن است، و شکر نعمت حاضر گفتن، و از ناروا پارسایی ورزیدن و اگر از عهده این کار برنیایید، چند که ممکن است خود را از حرام واپایید و شکر نعمت موجود فراموش منمایید که راه عذر برشما بسته است، با حجّت‎های روشن و پدیدار، و کتاب‎های آسمانی و دلیل‎های آشکار.[4]
4. تاریخ
از گذشته دنیا، آینده‎اش را چراغ عبرتی ساز؛ چرا که پاره‎های تاریخ با یکدیگر همانند است و در نهایت پایانش به آغازش می‎پیوندد و تمامش در حال دگرگونی است و رفتنیست.[5]
5. ثروت
هیچ ثروتی چون خرد، هیچ تهیدستی چون نادانی، هیچ میراثی چون ادب وهیچ پشتیبانی چون مشورت نمودن نیست.[6]
6. جهاد

فصاحت کلام و آرایش هنری
بارزترین ویژگی نهج البلاغه که آن را از دیگر کتاب‎ها متمایز و ممتاز کرده و در فرهنگ و ادب اسلامی جایگاه ویژه و برجسته‎ای به آن داده است، عبارت‎پردازی زیبا و آرایش لفظی و روح و آهنگ حماسی نهج البلاغه است مفاهیم عالی و ماندگار نهج البلاغه آن گاه که به زیور هنر فصاحت و بلاغت آراسته می‎شود و صناعت‎های لفظی و معنوی به خصوص سجع و آهنگ کلام به آن جان می‎بخشد، روح و جان شنونده را به تسخیر خود در می‎آورد و او را شگفت ‎زده کلمه به کلمه به دنبال خود می‎کشاند.
سید رضی به عنوان شاعری ادیب در ابتدا بیش از هر چیز، شیفته این برجستگی هنری سخنان امام ـ علیه السّلام ـ شد. که قلم به دست گرفته و سخنان آن حضرت را گرد آورد و نام زیبای «نهج البلاغه» را بر اثر جاودان خود نهاد؛ چنانکه خود در مقدمه این کتاب گوید:

چنین کتاب طراز فصاحت است و پیرایه بلاغت، عربیت را بها فزاید و دین و دنیا را به کار آید؛ که بلاغتی چنان، نه در گفتاری فراهم آمده است و نه یک جا در کتابی! چه امیر مؤمنان سرچشمه فصاحت است و آبشخور بلاغت.
فصاحت، خود را به کلام حضرتش آراید تا به جمال رسد، و بلاغت، در کنار او زاید و به کمال رسد. او بود که نقاب از چهره‌سخن کشید تا مترسّل زیبایی آن را دید. آیین گفتار را از او وام گرفتند،

آشنایی اجمالی با نهج البلاغه

آشنایی اجمالی با نهج البلاغه

نهج البلاغه این اثر جاودانه، بر گرفته از بیانات و انوار گهربار امیرالمؤمنین حضرت على (علیه‏السلام) آن بزرگ مرد تاریخ است که هیچگاه غبار زمان پرده کهنگى و فراموشى بر سیماى پرفروغ او نیفکنده، و از جلوه و شکوه او نکاسته، و تقوا و عدالت و جهاد و دیگر صفات برجسته او را از یاد نبرده، و در برابر عظمت دانش و حکمت او سر تعظیم فرود آورده، و از مرز تعصب و فرقه‏گرایى در گذشته، تا بدانجا که دوست و دشمن زبان به ستایش او گشوده و به تالیف کتب و سرایش اشعار پرداخته و با زبان اندیشه و سوز و دل نمى‏ازیم فضیلت او را بیان کرده‏اند .
روایات اسلامى و متون تاریخى در شان و منزلت امیرمؤمنان على علیه‏السلام فراتر از شهرت و تواتر است تا بدانجا که از حقایق مسلم و ضرورت‏ها بشمار مى‏آید .
تدوین نهج البلاغه

چگونگی تدوین و گردآوری نهج البلاغه

از قرون اولیه تاریخ اسلام، گردآوری کلمات حضرت امیر به ویژه خطبه‌های آن بزرگوار، مورد توجه بوده است. چنان چه مسعودی (م 346 ق) می‌گوید:
و الذی حفظ الناس عنه ـ علیه السلام ـ من خطبه فی سائر مقاماته اربعمأه خطبه و نیف و ثمانون خطبه یوردها علی البدیهه و تداول الناس عنه قولاً و عملاً.[1]
برخی از کسانی که در کتب فهارس به عنوان جامع و گردآورنده خطب و قضاوتهای حضرت امیر ـ علیه السلام ـ معرفی شده‌اند، از این قرار است:
1. عبیدالله بن ابی رافع: شیخ طوسی در فهرست گفته است:
عبیدالله بن رافع (رض) کاتب امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ له کتاب قضایا امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ .[2]
2. زید بن وهب جهنی: شیخ طوسی در فهرست نوشته است:
زید بن وهب له کتاب خطب امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ علی المنابر فی الجمع و الاعیاد و غیرها.[3]
3. محمد بن قیس بجلی: شیخ الطائفه درباره‌اش گفته است:
محمد بن قیس البجلی له کتاب قضایا امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ .[4]
4. اصبغ بن نباته: در فهرست شیخ آمده است:
الاصبغ بن نباته کان من خاصه امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ و عمر بعده و روی عهد مالک الاشتر الذی عهد الیه امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ لما ولاه مصر وروی وصیه امیر المؤمنین الی ابنه محمد بن الحنفیه.[5]
5. اسماعیل بن مهران: شیخ طوسی درباره‌اش گفته: