ابلیس (پدر شیطان ها) در صف عرشیان بود، او شش هزار سال در پیشگاه خدا، عبادت نمود.
خداوند بزرگ هنگامی که حضرت آدم (پدر انسان ها) را آفرید، و روح انسان
را در او دمید، برای بزرگداشت خلقت آدم، به همه فرشتگان و به ابلیس فرمان
داد که آدم را سجده کنید.[2]
همه او را سجده کردند، ولی ابلیس تکبّر نمود و با یاد آوری اصل خلقت خود و
خلقت آدم، خود را بزرگتر پنداشت، و به آدم گفت: «اَنَا نارِی وَ اَنتَ
طینِی: «من از آتش آفریده شده ام و تو از گل و خاک» و همین فکر غرور آمیز،
او را از انجام فرمان خدا باز داشت، و در نتیجه، اعمالش پوچ و بی محتوی
گردید. و از درگاه خداوند، رانده و مطرود شد، که امیر مؤمنان علی ـ علیه
السلام ـ می فرماید: از داستان ابلیس، پند و عبرت بگیرید، از این رو که
عبادات طولانی و کوشش های فراوان او (بر اثر تکبّر) از بین رفت، او خداوند
را شش هزار سال عبادت نمود که معلوم نیست از سال های دنیا است یا از سال
های آخرت ولی با ساعتی تکبر و غرور، همه عبادات و کوشش هایش را محو و نابود
کرد، گر چه ابلیس، آسمانی و عرشی بود، ولی فرمان خدا بین اهل آسمان و زمین
یکی است، و همه بندگان در برابرش مساوی هستند ای بندگان خدا، از این دشمن
خدا (یعنی ابلیس) بر حذر باشید.
زمان رهبری و
خلافت امام علی ـ علیه السلام ـ بود و مسلمین بر اثر فتوحات، دارای
امکانات خوبی بودند و غنائم بی شمار از هر سو به سمت کوفه سرازیر بود و
طبعاً مردم، در وضع اقتصادی مطلوبی بودند، و فرماندهان و دیگران لباس نو و
زیبا می پوشیدند.
ولی شخصی دید، امام علی ـ علیه السلام ـ لباس کهنه و وصله دار پوشیده
است، از روی تعجب با امام ـ علیه السلام ـ در این مورد، گفتگو کرد.[1]
امام ـ علیه السلام ـ در پاسخ فرمود:
یخشعُ لهُ القلبُ، و تذلُّ بهِ النّفسُ و یقتدی بهِ المؤمنون؛ «پوشیدن
این لباس کهنه، دل را خاشع و نفس امّاره را خوار می کند و مؤمنان از آن
سرمشق می گیرند».[2]
در اینجا تناسب دارد به داستان ذیل توجه کنید:
در روایات آمده: علی ـ علیه السلام ـ شمشیرش را به بازار آورد و اعلام کرد که: «کیست این شمشیر را از من خریداری کند؟!»
شخصی به پیش آمد و با آن حضرت در مورد فروش شمشیر، صحبت کرد.
امام فرمود: «سوگند به خدا اگر به اندازه یک پیراهن پول می داشتم، شمشیرم را نمی فروختم!»
آن شخص گفت: «من حاضرم که پیراهنی نسیه به تو بفروشم و هنگامی که سهمیه حقوق تو رسید، پول پیراهن را به من بپرداز».
شناخت دقیق نهج البلاغه در فهم کلام امیرمومنان تاثیری شگرف دارد. اگر چه تاکنون در معرفی این اثر جاودانه، تلاشهای ستودنی به ثمر رسیده است ،اما شناخت ساختار و نحوه طراحی نهج البلاغه و چگونگی گزارش سید رضی بر بهره مندی ما می افزاید. شناخت شیوه گزارشی سید رضی مانند استفاده از تقطیعات ،عناوین رسا و توضیحات او، افزون برآنکه زیبایی ها و کاست های روش وی را نشان می دهد، در پاسخ گویی به شبهاتی که پیرامون این کتاب مطرح شده است، نیز موثر خواهد بود.
درآمد:
الف) طراحی نهج البلاغه
2. علم بیان
یک: تشبیه
مقدمه
بیش از هزار سال از تالیف جاویدان نهج البلاغه توسط سیدرضى قدس سره مى گذرد. سپرى شدن زمان، نه تنها این اثر را به بوته فراموشى نسپرده، بلکه روز به روز برجذابیت، شفافیت و رونق این هدیه آسمانى و اثر ارزشمند افزوده است; زیرا نهج البلاغه برادر قرآن است و مانند آن همیشه زنده وجاوید است. نهج البلاغه در طول قرن هاهمچون آفتابى درخشیده نظر دانشمندان ومحققان را به خود جلب کرده و مورد تمجیدو تحسین قرار گرفته است. نهج البلاغه شایسته تقدیر و تجلیل است; زیرا این کتاب از منبع بى پایان علم و فضیلت ریشه گرفته وجلوه اى از دریاى عظمت مولاى متقیان، امام على علیه السلام است. این کتاب منتسب به شخصیتى است که آفتاب وجودش هرگزغروب ندارد.
بریکایک مردم متعهد کشورمان، بویژه جوانان عزیز این سرزمین علوى لازم است که به این کلام نورانى روى آورند و با الهام ازراهنمایى ها و اشاره هاى آسمانى این دائرة المعارف علوى، توشه زندگى خود را اخذو مشکلات اجتماعى، اخلاقى، روانى،خانوادگى رفع کرده و سایر نیازمندى هاى خویش را تامین کنند.
نهج البلاغه اعجاب و شگفتى دوستان ودشمنان اسلام را برانگیخت و مورد توجه اندیشمندان فرقه هاى مختلف قرار گرفت.نهج البلاغه به زبان هاى زنده دنیا، همچون فارسى، ترکى، اردو، انگلیسى، فرانسوى،آلمانى، ایتالیایى، اسپانیایى، اسپرانتو،بوسنیایى، سندى و... ترجمه شده است.ده ها شرح بر نهج البلاغه و ده ها کتاب درباره نهج البلاغه نوشته شده و ترجمه فارسى این کتاب شریف براى مشتاقان فارسى زبان کلام مولاى متقیان، بویژه مردم عزیز کشورمان ازویژگى خاصى برخوردار است. این مقاله درصدد معرفى ترجمه هاى فارسى این یادگارجاویدان علوى مى باشد.
تاریخ ترجمه فارسى نهج البلاغه