سرکشی ابلیس[1]
- چهارشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۵۵ ب.ظ
ابلیس (پدر شیطان ها) در صف عرشیان بود، او شش هزار سال در پیشگاه خدا، عبادت نمود.
خداوند بزرگ هنگامی که حضرت آدم (پدر انسان ها) را آفرید، و روح انسان
را در او دمید، برای بزرگداشت خلقت آدم، به همه فرشتگان و به ابلیس فرمان
داد که آدم را سجده کنید.[2]
همه او را سجده کردند، ولی ابلیس تکبّر نمود و با یاد آوری اصل خلقت خود و
خلقت آدم، خود را بزرگتر پنداشت، و به آدم گفت: «اَنَا نارِی وَ اَنتَ
طینِی: «من از آتش آفریده شده ام و تو از گل و خاک» و همین فکر غرور آمیز،
او را از انجام فرمان خدا باز داشت، و در نتیجه، اعمالش پوچ و بی محتوی
گردید. و از درگاه خداوند، رانده و مطرود شد، که امیر مؤمنان علی ـ علیه
السلام ـ می فرماید: از داستان ابلیس، پند و عبرت بگیرید، از این رو که
عبادات طولانی و کوشش های فراوان او (بر اثر تکبّر) از بین رفت، او خداوند
را شش هزار سال عبادت نمود که معلوم نیست از سال های دنیا است یا از سال
های آخرت ولی با ساعتی تکبر و غرور، همه عبادات و کوشش هایش را محو و نابود
کرد، گر چه ابلیس، آسمانی و عرشی بود، ولی فرمان خدا بین اهل آسمان و زمین
یکی است، و همه بندگان در برابرش مساوی هستند ای بندگان خدا، از این دشمن
خدا (یعنی ابلیس) بر حذر باشید.
[1] . اقتباس از نهج البلاغه، خطبه اول و 192.
[2] . فرمان سجده در قرآن در پنج مورد آمده است: بقره / 34، اعراف / 11، کهف / 50، طه / 116، اسراء / 61، این سجده، سجده پرستش نبود، زیرا سجده پرستش جز برای ذات پاک خدا جایز نیست، بلکه سجده شکر خدا به خاطر نعمت بزرگ خلقت آدم بود، و یا به معنی خضوع در برابر آدم که دارای آن همه امتیازات و منابع تکامل است، می باشد.
محمد محمد اشتهاردی - داستان های نهج البلاغه
- ۹۲/۰۳/۲۹