.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

حکمت 461

و درود خدا بر او فرمود: دو کس نسبت به من هلاک می گردند، دوستی که زیاده روی کند، و دروغ پردازی که به راستی سخن نگوید. (این کلام مانند سخن دیگری است که فرمود) دو تن نسبت به من هلاک گردند، دوستی که از حد گذراند، و

حکمت 441

و درود خدا بر او فرمود: کسی که خود را گرامی دارد، هوا و هوس را خوار شمارد.

حکمت 442

و درود خدا بر او فرمود: هیچ کس شوخی بیجا نکند جز آنکه مقداری از عقل خویش را

حکمت 421

و درود خدا بر او فرمود: بزرگترین حسرتها در روز قیامت، حسرت خوردن مردی است که مالی را به گناه گرد آورده، و آن را شخصی به ارث برده که در اطاعت خدای سبحان بخشش نمود، و با آن وارد بهشت شد، و

حکمت 401

و درود خدا بر او فرمود: قلب کتاب چشم است (آنچه چشم بنگرد در قلب نشیند.)

حکمت 402

و درود خدا بر او فرمود: تقوی در راس همه ارزشهای اخلاقی است.

حکمت 381

و درود خدا بر او فرمود: آگاه باشید که فقر نوعی بلاست، و سخت تر از تنگدستی بیماری تن، و سخت تر از بیماری تن، بیماری قلب است، آگاه باشید که همانا عامل تندرستی تن، تقوا دل است.

حکمت 382

و درود خدا بر او فرمود: مومن باید شبانه روز خود را به سه قسم تقسیم کند، زمانی برای نیایش و عبادت پروردگار، و زمانی برای تامین هزینه زندگی، و زمانی برای واداشتن نفس به لذتهایی که حلال و

حکمت 361

و درود خدا بر او فرمود: روزگاری بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانی، و از اسلام جز نامی، باقی نخواهد ماند، مسجدهای آنان در آن روزگار آبادان، اما از هدایت ویران است. مسجدنشینان و سازندگان بناهای شکوهمند مساجد، بدترین مردم زمین می باشند، که کانون هر فتنه، و جایگاه هر گونه خطاکاری اند، هر کس از فتنه برکنار است او را به فتنه باز گردانند، و هر کس که از فتنه عقب مانده او را به فتنه ها کشانند، که خدای بزرگ فرماید: (به خودم سوگند، بر آنان فتنه ای بگمارم که انسان شکیبا در آن سرگردان ماند.) و چنین کرده است، و

حکمت 341

و درود خدا بر او فرمود: آن کس که در عیب خود بنگرد از عیب جویی دیگران باز ماند، و کسی که به روزی خدا خشنود باشد بر آنچه از دست رود، اندوهگین نباشد، و کسی که شمشیر ستم برکشد با آن کشته خواهد شد، و آن کس که در کارها خود را به رنج انداخت خود را هلاک ساخت، و هرکس خود را در گردابهای بلا افکند غرق خواهد شد، و هر کس که به جاهای بدنام قدم گذاشت متهم گردید. و کسی که سخن زیاد می گوید زیاد هم اشتباه دارد، و هر کس که بسیار اشتباه کرد، شرم و حیاء او اندک است، و

حکمت 321

و درود خدا بر او فرمود: بی نیازی از عذرخواهی، گرامی تر از عذر راستین است.

حکمت 322

و درود خدا بر او فرمود: کمترین حق خدا بر عهده شما اینکه از نعهمتهای الهی در

حکمت 301

و درود خدا بر او فرمود: از گمان مومنان بپرهیز که خدا حق را بر زبان آنان قرار داده است.

حکمت 302

و درود خدا بر او فرمود: ایمان بنده ای راست نباشد جز آنکه اعتماد او به آنچه در دست خداست

حکمت 281

و درود خدا بر او فرمود: در راه خدا برادری داشتم که در چشم من بزرگ مقدار بود چنان دنیای حرام در چشم او بی ارزش می نمود، و از شکم بارگی دور بود، پس آنچه را نمی یافت آرزو نمی کرد، و آنچه را می یافت زیاده روی نداشت، در بیشتر عمرش ساکت بود، اما گاهی که لب به سخن می گشود بر دیگر سخنوران برتری داشت، و تشنگی پرسش کنندگان را فرو می نشاند، بظاهر ناتوان و مستضعف می نمود اما در برخورد جدی چونان شیر بیشه می خروشید، یا چون مار بیابانی به حرکت درمی آمد، تا پیش قاضی نمی رفت دلیلی مطرح نمی کرد، و کسی را که عذری داشت سرزنش نمی نمود، تا آنکه عذر او را می شنید، از درد شکوه نمی کرد، مگر پس از تندرستی و بهبودی، آنچه عمل می کرد می گفت، و

حکمت 261

و درود خدا بر او فرمود: مردم در دنیا دو دسته اند، یکی آن کس که در دنیا برای دنیا کار کرد، و دنیا او را از آخرتش باز داشت، بر بازماندگان خویش از تهیدستی ترسان است، و از تهیدستی خویش در امان است، پس زندگانی خود را در راه سود دیگران از دست می دهد و دیگری آنکه در دنیا برای آخرت کار می کند، و نعمتهای دنیا نیز بدون تلاش به او روی می آورد، پس بهره هر دو جهان را چشیده، و

حکمت 241

و درود خدا بر او فرمود: بهترین کارها آن است که با ناخشنودی در انجام آن بکوشی.

حکمت 242

و درود خدا بر او فرمود: خدا را از سست شدن اراده های قوی، گشوده شدن گره های دشوار، و

حکمت 221

آن زندگی با قناعت است.

حکمت 222

و درود خدا بر او فرمود: با آن کس که روزی به او روی آورده شراکت کنید، که او توانگری را سزاوارتر، و

حکمت 201

و درود خدا بر او فرمود: از خدا بترسید، ترسیدن انسان وارسته ای که دامن به کمر زده و خود را آماده کرده، و در فرصتها کوشیده، و هراسان در اطاعت خدا تلاش کرده، و در دنیای زودگذر، و پایان زندگی و عاقبت کار، بدرستی اندیشیده است.

حکمت 202

و درود خدا بر او فرمود: بخشندگی نگاهدار آبروست، و شکیبایی دهان بند بی خردان، و عفو زکات پیروزی، و دوری کردن کیفر خیانتکار، و مشورت چشم هدایت است. و آن کس که با رای خود احساس بی نیازی کند بکام خطرها افتد، شکیبایی، با مصیبتهای شب و روز پیکار کند، و بی تابی، زمان را در نابودی انسان یاری دهد، و برترین بی نیازی ترک آرزوهاست، و

حکمت 181

و درود خدا بر او فرمود: شگفتا! آیا معیار خلافت صحابی پیامبر بودن است؟ اما صحابی بودن و خویشاوندی ملاک نیست؟ (از امام شعری در همین مسئله نقل شد که به ابابکر فرمود) اگر ادعا می کنی با شورای مسلمین به خلافت رسیدی، چه شورایی بود که رای دهندگان حضور نداشتند؟ و اگر خویشاوندی را حجت می آوری، دیگران از تو به پیامبر نزدیک تر و