.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

پند های کوتاه از نهج البلاغه(6)

همت عالى و شکم پرورى

لا تجتمع عزیمه و ولیمه.

ح/ 241

ترجمه: همت عالى، با سورچرانى و شکم‏پرورى، سازگار نیست.

شرح: کسى که صاحب همت عالى است به شکم‏پرورى و سور چرانى، توجه و اعتناء نمى‏کند و کسى که در پى سورچرانى و شکم‏پرورى برود، نمى‏تواند همت عالى داشته باشد. و به عبارت دیگر، ممکن نیست که همت عالى، و شکم پرورى، در وجود انسان، یکجا جمع شده باشد.زیرا شخص سورچران، بیش از هر چیز، در بند شکم خویش است، و تمام فکر و کوشش او صرف آن مى‏شود که چطور و از چه راهى، خود را به سفره‏یى رنگین برساند و شکمش را از خوراکیهاى لذیذ انباشته کند. آشکار است که چنین کسى، نه فرصت آن را دارد و نه اصولا در فکر آن است که ذهن و اندیشه‏اش را در راه کارهاى با شکوه به کار اندازد، و تصمیمهاى عالى و والا بگیرد، و اراده و همت خود را در انجام کارهاى با ارزش و انسانى نمایان سازد.

شخص شکم‏پرور و سورچران، از آغاز صبح، دائما به این فکر می ‏کند که ظهر، چگونه ناهار لذیذى بدست آورد، و از ظهر به بعد، ذهن و اندیشه‏اش در این جهت کار مى‏کند که براى شب، از کجا و چگونه شام چرب و شیرینى فراهم کند. و طبیعى است که چنین شخصى، شب هم با این فکر به بستر مى‏رود که صبح، چه خوراکیهایى سر سفره صبحانه در انتظارش خواهد بود. اما کسى که همت عالى دارد، فکر و ذهنش، آنقدر مشغول مسائل مهم و کارهاى عالى و انسانى است، که اصولا فرصتى براى فکر کردن به شکم پیدا نمی ‏کند. و تازه وقتى هم سر سفره بنشیند، غذایش، ساده‏ترین غذاها خواهد بود. نمونه درخشان این افراد، خود حضرت على علیه‏السلام است که غذایش، بیشتر اوقات، چیزى جز نان خالى، یا نانى همراه با کمى خرما، یا کمى پیاز، یا کمى نمک نبوده است. تا جایى که اگر اندکى بیش از این برایش غذا مى‏آوردند، به شدت اعتراض مى‏کرد.

آنچه دارى قدر بدان

و حفظ ما فى یدیک احب الى من طلب ما فى یدى غیرک.

نامه/ 31

ترجمه: نگهدارى از آنچه خود، در دست دارى، در نظر من، از خواستن و جستجوى آنچه در دست دیگرى است، بهتر و دوست داشتنى‏تر است.

شرح: کسانى هستند که هیچگاه به آنچه دارند، راضى و قانع نمى‏شوند، دائما در فکر بدست آوردن مال و ثروت بیشتر هستند، و تمام نیروى آنها، بجاى آنکه صرف خود سازى و پیشرفت به سوى ایمان و تقوى شود، صرف کسب مال مى‏شود. اینگونه افراد، تازه هر چقدر هم که بیشتر بدست مى‏آورند، باز چشم و دلشان سیر نمى‏شود و نگاهشان به مال دیگران است. و گاهى، کار را به جایى مى‏رسانند که شخصیت و عزت نفس خود را زیر پا مى‏گذارند، تا براى مدتى کوتاه از آنچه دیگران دارند، استفاده کنند.

شاید شما هم دیده‏اید که: بعضى افراد، وقتى مى‏خواهند به مهمانى بروند، با آن که خودشان لباس تمیز و قابل استفاده دارند، چون پارچه و دوخت آن ساده و معمولى است، به سراغ همسایه می ‏روند و لباس گرانقیمت او را قرض می ‏گیرند، تا در مهمانى، بیشتر خودنمایى کنند.

یا وقتى مهمان در خانه دارند، کاسه و بشقاب معمولى و ارزان قیمت خود را کنار می ‏گذارند، و در عوض، ظروف چینى و بلور گرانقیمت همسایه را قرض مى‏گیرند و جلوى مهمان می ‏آورند.این دسته از افراد، براى شخصیت انسانى و عزت نفس خود ارزش قائل نیستند و کارى هم که مى‏کنند، بر خلاف دستورات اسلام است.

امام علیه‏السلام نیز، در همین مورد توضیح داده و این چند نکته را، در یک جمله کوتاه، بیان فرموده است:

1- قناعت: به آنچه دارى اکتفا کن و چشم طمع به مال دیگران نداشته باش.

2- عزت نفس: شخصیت انسانى و عزت نفس خود را حفظ کن، و از آنچه دارى خشنود باش، تا از رنج خواهش و تمنا و ذلت درخواست و تقاضا از دیگران، آسوده باشى.

3- حفظ آبرو: بادورى کردن از زیاده طلبى و چشم حسرت دوختن به مال دیگران، آبروى خود را به باد مده.

4- شکر نعمت: نسبت به آنچه خداوند به تو داده است، کفران نعمت مکن، بلکه شکر نعمت خداوندى را- به هر اندازه که باشد- بجاى آور، تا به آنچه دارى راضى باشى و در حفظ نگهدارى آن بکوشى. نه آن که مال خود را، بخاطر ناچیز و کم قیمت بودن، خوب حفظ نکنى و آن را از بین ببرى، و بعد، محتاج دیگران بشوى.

تنگدستى و پاکدامنى یا ثروت و زشتکارى

و الحرفه مع العفه خیر من الغنى مع الفجور.

نامه/ 31

ترجمه: کارگرى، همراه با پاکدامنى، بهتر از داشتن ثروتى است که با گناهکارى به دست آمده باشد.

شرح: بسیارى از ثروتمندان هستند، که به خاطر داشتن مال و دارایى فراوان، ظاهرا همه گونه وسایل راحت و آسایش را در اختیار دارند. اما در حقیقت، آنها، نه تنها آسوده و راحت نیستند، نه تنها در خوشى و خوشبختى به سر نمى‏برند، بلکه روز و شب خود را، با رنج و اضطراب مى‏گذرانند، و عمرشان در دلهره و نگرانى طى مى‏شود. زیرا بیشتر ثروتمندان، مال و دارایى خود را، از راههاى حرام و آلوده به گناه، به دست آورده‏اند. امام علیه‏السلام، در جایى دیگر فرموده است: «هر جا ثروتى هنگفت انباشته شده باشد، حتما در کنار آن، حق پایمال شده گروهى از محرومان جامعه، دفن شده است».

معنى این سخن آن است که: کمتر ممکن است ثروتى پیدا شود که تمام آن، از راه حلال بدست آمده باشد. بیشتر کسانى که به ثروت‏هاى هنگفت مى‏رسند، حق مردم محروم و مستضعف را پایمال کرده و مال دیگران را خورده‏اند یعنى از راههایى مانند دزدى، کم فروشى، گران فروشى، احتکار (یعنى: انبار کردن و مخفى نگاه داشتن اجناس مورد نیاز مردم، و به وجود آوردن قحطى، و سپس فروختن آن اجناس به چند برابر قیمت)، یا خوردن مال افراد ضعیف، بیوه زنان، یتیمان و امثال آنها، و خیانت کردن به افراد ملت و مملکت به مال و دارایى رسیده‏اند.

چنین ثروتى، که از راههاى ناپاک و نادرست به دست آمده، آلوده به گناه است و کسى که چنین ثروتى دارد، اگر هم در ظاهر، راحت و آسوده زندگى مى‏کند، در باطن، آرامش و آسایش ندارد و تمام ساعات روز و شبش، در وحشت و اضطراب مى‏گذرد. از یک طرف، ترس از خدا، و حساب و کتاب روز قیامت او را مى‏ترساند و آرامشش را بهم مى‏زند، و از طرف دیگر، دائما وحشت آن را دارد، که مبادا مردم محروم و ستمدیده، راز دزدى و مال مردم خورى و خیانت او را بفهمند، و براى گرفتن حق خود، بر سرش بتازند و حکم عدالت اسلامى را، درباره‏اش اجراء کنند.

اما کسى که کار کم درآمدى دارد، ولى با تقوى و پاکدامنى آنرا انجام می ‏دهد، و به خیانت و ظلم آلوده نمی ‏شود، دل راحت و فکر آسوده دارد. چنین کسى، چون درآمدش حلال و پاک است، حقى را پایمال نکرده و مال کسى را نخورده است، کمترین نگرانى و دلهره و وحشتى هم ندارد. اگر سفره‏اش رنگین نیست ولى در عوض با وجدان پاک و فکر آسوده بر سر آن مى‏نشیند، و شب که به بستر می ‏رود، دچار کابوسهاى وحشت‏آور نمى‏شود و راحت و آسوده می ‏خوابد، و سحرگاه، آرام و سبکبار بیدار مى‏شود، و خوشبختى واقعى را با تمام وجودش حس می ‏کند. بخاطر همین است که امام علیه‏السلام نیز، کار کم درآمد، ولى همراه با پاکدامنى را از ثروتى که همراه با گناه باشد، بهتر شمرده‏اند.

همه کاره، هیچکاره

من اوما الى متفاوت خذلته الحیل.

ح/ 403

ترجمه: کسى که به کارهاى پراکنده بپردازد، از یافتن راه حل صحیح براى آنها ناتوان می ‏ماند.

شرح: یک ضرب المثل فارسى، که به پیروى از کلام امام علیه‏السلام، در زبان ما، پیدا شده است، می ‏گوید: «همه کاره‏ها، هیچکاره‏اند!».

ولى متاسفانه، این عیب در بعضى از افراد وجود دارد، که خود را «همه کاره» مى‏دانند. یعنى، در آن واحد، به چند کار مختلف مى‏پردازند، و انتظار هم دارند که در تمام آن کارها، موفق و سربلند باشند. در حالیکه، چنین افرادى، نه تنها در کار خود موفق نمى‏شوند، بلکه به دهها مشکل و ناراحتى برخورد مى‏کنند که از چاره‏جویى و یافتن راه حل آنها عاجز مى‏مانند، علاوه باعث مى‏شوند که چرخ امور جامعه نیز بخوابد و به افراد اجتماعى هم لطمه بخورد. زیرا در جامعه بشرى، کارهاى مردم، به یکدیگر مربوط و پیوسته است، طورى که اگر در یک گوشه از جامعه، کارى معطل بماند و به خوبى انجام نشود، کارهاى دیگران هم، بر اثر آن، معطل خواهد ماند.

از قدیم گفته‏اند: «شکارچى طمع کارى که در آن واحد دنبال دو خرگوش بدود، هیچکدام را نمى‏تواند شکار کند».

انسانى هم که بخواهد در آن واحد، دنبال چند کار برود، هیچکدام از آن کارها را، یاد نمى‏گیرد و در هیچ رشته‏یى، نمى‏تواند مهارت لازم را به دست آورد. بدون شک، اگر کسى بگوید: «من هم پزشکى مى‏دانم، هم معمارى مى‏کنم، هم نان مى‏پزم، هم قالیباف هستم، هم در نجارى و در و پنجره سازى مهارت دارم و هم رادیو و تلویزیون تعمیر مى‏کنم» مطمئن باشید که هیچکدام از این کارها را بلد نیست. و اگر هم، از هر یک از این کارها، اطلاعى داشته باشد، اطلاع او آن قدر کم و ناچیز است که هیچگاه موفق نخواهد شد یکى از این کارها را به درستى انجام دهد. پس، انسان عاقل کسى است که: بجاى آن که فکر و وقت خود را تلف کند و از هر کارى، مقدار کمى یاد بگیرد، نیروى خود را صرف یادگیرى و انجام یک کار کند تا هم در زندگى شخصى موفق شود، و هم وجودش براى جامعه فایده بیشترى داشته باشد.

بنیاد نهج البلاغه هیات تحریریه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی