.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

ترجمه حکمت های 241 - 260 نهج البلاغه ( دشتی )

حکمت 241

و درود خدا بر او فرمود: بهترین کارها آن است که با ناخشنودی در انجام آن بکوشی.

حکمت 242

و درود خدا بر او فرمود: خدا را از سست شدن اراده های قوی، گشوده شدن گره های دشوار، و درهم شکسته شدن تصمیم ها، شناختم.

حکمت 243

و درود خدا بر او فرمود: تلخکامی دنیا، شیرینی آخرت، و شیرینی دنیای حرام، تلخی آخرت است.

حکمت 244

و درود خدا بر او فرمود: خدا (ایمان) را برای پاکسازی دل از شرک، و (نماز) را برای پاک بودن از کبر و خودپسندی و (زکات) را عامل فزونی روزی، و (روزه) را برای آزمودن اخلاص بندگان، و (حج) را برای نزدیکی و همبستگی مسلمانان، و (جهاد) را برای عزت اسلام، و (امر به معروف) را برای اصلاح توده ها ناآگاه، و (نهی از منکر) را برای بازداشتن بیخردان از زشتی ها، (صله رحم) را برای فراوانی خویشاوندان، و (قصاص) را برای پاسداری از خونها، و اجرای (حدود) را برای بزرگداشت محرمات الهی، و ترک (میگساری) را برای سلامت عقل، و دوری از (دزدی) را برای تحقق عفت، و ترک (زنا) را برای سلامت نسل آدمی، و ترک (لواط) را برای فزونی فرزندان، و (گواهی دادن) را برای به دست آوردن حقوق انکارشده، و ترک (دروغ) را برای حرمت نگهداشتن راستی، و (سلام کردن) را برای امنیت از ترسها، و (امامت) را برای سازمان یافتن امور امت، و (فرمانبرداری از امام) را برای بزرگداشت مقام رهبری، واجب کرد.

حکمت 245

و درود خدا بر او فرمود: آنگاه که خواستید ستمکاری را سوگند دهید از او بخواهید که بگوید از حول و قوت خدا بیزار است زیرا اگر به دروغ سوگند خورد، پس از بیزاری، در کیفر او شتاب شود، اما اگر در سوگند خود بگوید (به خدایی که جز او خدایی نیست) در کیفرش شتاب نگردد، چه او خدا را به یگانگی یاد کرد.

حکمت 246

و درود خدا بر او فرمود: ای فرزند آدم! خودت وصی مال خویش باش، امروز بگونه ای عمل کن که دوست داری پس از مرگت عمل کنند.

حکمت 247

و درود خدا بر او فرمود: تندخویی بی مورد نوعی دیوانگی است، زیرا که تندخو پشیمان می شود، و اگر پشیمان نشد پس دیوانگی او پایدار است.

حکمت 248

و درود خدا بر او فرمود: تندرستی تن در دوری از حسادت است.

حکمت 249

و درود خدا بر او فرمود: ای کمیل! خانواده ات را فرمان ده که روزها در به دست آوردن بزرگواری، و شبها در رفع نیاز خفتگان بکوشند، سوگند به خدایی که تمام صداها را می شنود، هر کس دلی را شاد کند، خداوند از آن شادی لطفی برای او قرار دهد که به هنگام مصیبت چون آب زلالی بر او باریدن گرفته و تلخی مصیبت را بزداید چنانکه شتر غریبه را از چراگاه دور سازند.

حکمت 250

و درود خدا بر او فرمود: هرگاه تهیدست شدید با صدقه دادن، با خدا تجارت کنید.

حکمت 251

و درود خدا بر او فرمود: وفاداری با خیانتکاران نزد خدا نوعی خیانت، و خیانت به خیانتکاران نزد خدا وفاداری است.

حکمت 252

و درود خدا بر او فرمود: با احسان پیاپی خدا، گناهکار را گرفتار کند و پرده پوشی خدا او را مغرور سازد، و با ستایش مردم فریب خورد و خدا هیچ کس را همانند مهلت دادن، مورد آزمایش قرار نداد.

حکمت 253

و درود خدا بر او فرمود: (آن هنگام که تهاجم یاران معاویه به شهر انبار، و غارت کردن آن را شنید، تنها و پیاده به طرف پادگان نظامی کوفه (نخیله) حرکت کرد، مردم خود را به او رسانده، گفتند ای امیر مومنان ما آنان را کفایت می کنیم، فرمود:) شما از انجام کار خود درمانده اید! چگونه کار دیگری را برایم کفایت می کنید؟ اگر رعایای پیش از من از ستم حاکمان می نالیدند، امروز من از رعیت خود می نالم، گویی من پیرو و آنان حکمرانند، یا من محکوم و آنان فرمانروایانند. (دو نفر از یاران جلو آمدند و یکی گفت: من جز خود و برادرم را در اختیار ندارم، ای امیر مومنان فرمان ده تا هرچه خواهی انجام دهم، امام فرمود:) شما کجا؟ و آنچه من می خواهم کجا؟

حکمت 254

و درود خدا بر او فرمود: (حارث بن حوت نزد امام آمد و گفت: آیا چنین پنداری که من اصحاب جمل را گمراه می دانم؟ چنین نیست، امام فرمود:) ای حارث تو زیر پای خود را دیدی، اما به پیرامونت نگاه نکردی، پس سرگردان شدی، تو حق را نشناختی تا بدانی اهل حق چه کسانی می باشند؟ و باطل را نیز نشناختی تا باطل گرایان را بدانی. (حارث گفت من و سعید بن مالک، و عبدالله بن عمر، از جنگ کنار می رویم، امام فرمود:) همانا سعید و عبدالله بن عمر، نه حق را یاری کردند، و نه باطل را خوار ساختند.

حکمت 255

و درود خدا بر او فرمود: همنشین پادشاه، شیرسواری را ماند که دیگران حسرت منزلت او را دارند، ولی خود می داند که در جای خطرناکی قرار گرفته است

حکمت 256

و درود خدا بر او فرمود: با بازماندگان دیگران نیکی کنید، تا حرمت بازماندگان شما را نگاه دارند.

حکمت 257

و درود خدا بر او فرمود: گفتار حکیمان اگر درست باشد درمان، و اگر نادرست، درد جان است

حکمت 258

و درود خدا بر او فرمود: (شخصی از امام پرسید که ایمان را تعریف کن:) فردا نزد من بیا تا در جمع پاسخ گویم، که اگر تو گفتارم را فراموش کنی دیگری آن را در خاطرش سپارد، زیرا گفتار چونان شکار رمنده است، یکی آن را به دست آورد، و دیگری آن را از دست می دهد (پاسخ امام در حکمت 31 آمد که ایمان را بر چهار شعبه تقسیم کرد.)

حکمت 259

و درود خدا بر او فرمود: ای فرزند آدم! اندوه روز نیامده را بر امروزت میفزا، زیرا اگر روز نرسیده، از عمر تو باشد خدا روزی تو را خواهد رساند.

حکمت 260

و درود خدا بر او فرمود: در دوستی با دوست مدارا کن، زیرا شاید روزی دشمن تو گردد، و در دشمنی با دشمن نیز مدارا کن، زیرا شاید روزی دوست تو گردد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی