ترجمه خطبه های 66 - 70 نهج البلاغه ( شهیدی )
- چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۰۷ ق.ظ
خطبه 66-در معنی انصار
درباره انصار (چون به امیرالمومنین (ع) خبر دادند که پس از رسول اکرم در سقیفه چه گذشت، فرمود: انصار چه گفتند؟ گفتند سخن آنان این بود که از ما امیری و از شما امیری. فرمود): چرا بر آنان حجت نیاوردید که: رسول خدا (ص) سفارش فرمود با نیکوکاران انصار نیکی کنید، و از گناهکارانشان درگذرید؟ (گفتند در این چه حجتی است؟ فرمود:) اگر امارت از آن آنان می بود، سفارش آنان را کردن، درست نمی نمود. (سپس پرسید: قریش چه گفتند؟ گفتند:). (حجت آوردند که آنان درخت رسولند. فرمود:) حجت آوردند که درختند و خلافت را بردند و خاندان رسول را که میوه اند تباه کردند و تیمارآن را نخوردند.
خطبه 67-شهادت محمد بن ابی بکر
هنگامی که محمد پسر ابی بکر را فرمانروای مصر ساخت، و آن سرزمین را از دست محمد به در کردند، و او را کشتند. قصد گماردن هاشم پسر عتبه را بر آن سرزمین داشتم، اگر کار را بدو وا می گذاشتم، عرصه رابرای آنان خالی نمی کرد، و فرصت را از دستشان به در می آورد. در این ماجرا محمد را سرزنش نمی کنم، که دوست من بود، او را پرورده بودم و چون فرزندم می نمود.
خطبه 68-سرزنش یاران
تا چند با شما راه مدارا بسپارم! آنسان که با شتر بچه هایی مدارا کنند که کوهانشان از درون ریش است، و از برون بی گزند می نماید، لاجرم سواری را نمی شاید یا جامه فرسوده ای که چون شکاف آن را از سویی به هم آرند، از سوی دیگر گشاید. هرگاه دسته ای از سپاهیان شام عنان گشاید، و بر سرتان آید به خانه می روید و در به روی خود می بندید و چون سوسمار در سوراخ می خزید و یا چون کفتار در لانه می آرمید؟ به خدا، آن کس را که شما یاری دهید خوار است، و آن را که شما بر او حمله آرید، نشانه تیر شکسته سوفار. به خدا سوگند، که در مجلس بزم بسیارید و فراهم، و زیر پرچم رزم ناچیز و کم. من می دانم چگونه می توان شما را درست کرد و از کجی به راستی آورد اما نه به بهای ارتکاب گناه که شما اصلاح شوید و من تباه. خدایتان خوار گرداند! و بهره تان را اندک و بی مقدار. به شناختن باطل بیش از شناخت حق آگهی دارید، و چنان که حق را پایمال می کنید گامی در راه نابودی باطل نمی گذارید.
خطبه 69-پس از ضربت خوردن
و آن حضرت (ع) فرمود در سحرگاه روزی که ضربت خورد حالی که نشسته بودم خوابم درربود، پس رسول خدا بر من گذر فرمود، گفتم: ای فرستاده خدا! از امت تو چها دیدم، و از کج بازی و دشمنی آنان چه کشیدم!. فرمود: آنان را نفرین کن. گفتم: خدا بهتر از آنان نصیب من کناد و بدتر از مرا بر آنان گماراد! (از کلمه اود کجی و از لدد دشمنی را قصد دارد و این از فصیح ترین سخنان است.)
خطبه 70-در نکوهش مردم عراق
و از خطبه های آن حضرت است در نکوهش مردم عراق ای مردم عراق! همانا زن آبستنی را مانید که چون مدت بارداری اش سر آید، کودک را مرده زاید. سرپرست او مرده، و زمانی دراز بی شوی به سر برده، و دورترین کس به وی، میراث او خورده. به خدا، که این سفر را به اختیار نگزیدم، بلکه خود را درآمدن نزد شما ناچار دیدم. شنیده ام، می گویید علی دروغ می گوید. خدایتان مرگ دهاد! بر که دروغ می بندم؟ بر خدا؟ و من نخستین کس هستم که بدو ایمان آوردم یا بر پیامبر او، و اولین کس منم که وی را تصدیق کردم به خدا هرگز! لکن آنچه می گویم سخنی است که از دانستن معنی آن بدورید، که شایستگی فهم آن ندارید و به نادانی خود مغرورید. وای بر شما که پیمانه علم را بر شما به رایگان پیمودم و خواهید دانست معنی آنچه فرمودم.
- ۹۲/۰۶/۱۳