.:: نهج البلاغه ::.

نهج البلاغه ،گوهر بی نظیر دریای معنویت است که تحصیل و بره مندی از این گوهر موجب سعادت دنیا و آخرت می شود. ( به پایگاه تخصصی نهج البلاغه .......)
.:: نهج البلاغه ::.

جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏ نماید .( به عقیده حاج میرزا على آقا شیرازى) نهج‏ البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و... .


به این سایت رأی بدهید

درس هفتم

درس هفتم
 
 
1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ داستان
4ـ کتابشناسی
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ دانستنی‎ها
7ـ پیام نهج‎البلاغه
 
 
                                                                                     درسی از نهج‎البلاغه
 
ایمان چیست‎؟
 
 
وَقَدْ سُئِل‎َ عَن الاْیمَان‎ِ، فَقَال‎َ عَلَیْه‎ِ السَّلاَم‎ُ: اَلاْیمَان‎ُ مَعْرَفَه‎ٌ

بِالْقَلْب‎ِ، وَ إقراَرٌ بِالْلِسَان‎ِ، وَ عَمَل‎ٌ بِالاَْرْکَان‎ِ.*
         
از امیرالمؤمنین (ع‎) پرسیدند که‎: ایمان چیست‎؟
فرمود: «ایمان عبارت است از: شناخت قلبی‎، اعتراف و اقرار به زبان‎،
عمل با اعضاء و جوارح بدن‎.»
 
          ایمان حقیقی‎، نشانه‎هایی دارد،که هرکس این نشانه‎ها را در خود داشته‎ باشد، مؤمن حقیقی است‎.
          امام‎(ع‎) برای مؤمن حقیقی‎، سه نشانه اصلی و مهم تعیین فرموده‎ است‎، که ما نیز با توجه به آنها می‎توانیم مؤمنان حقیقی را بشناسیم‎.
          طبق فرموده امام‎(ع‎) مؤمن حقیقی کسی است که‎:
           اولاً شناخت قلبی داشته باشد. یعنی از صمیم قلب و از ته دل‎، وجود خدا را شناخته باشد، و صمیمانه معتقد باشد که اصول دین اسلام‎، یعنی‎ یگانگی خداوند متعال‎، نبوت حضرت محمد(ص‎)، و فرا رسیدن روز‎ قیامت‎، عدل خداوند و جانشینی امامان علیهم السلام‎، برحق است‎.
           ثانیاً به زبان اعتراف کند، یعنی اعتقادات الهی و اسلامی خود را بر زبان آورد، و همراه کلمه شهادتین را بر زبان جاری سازد، و به یگانگی خدا و نبوت حضرت محمد (ص‎) اقرار کند.
           ثالثاً وظایف اسلامی خود را با اعضاء بدنش انجام دهد، یعنی وضو ساختن‎، نماز خواندن‎، روزه گرفتن‎، بد نگفتن بازبان‎، بد نشنیدن با گوش‎، نگاه حرام نکرن با چشم‎، و....
          تمام وظائفی را که خداوند برای اعضاء بدن او تعیین فرموده است‎، به‎ طور صحیح و کامل به انجام رساند.
          بنابراین‎، کسی که یکی از این نشانه‎ها، یا حتی قسمتی از این نشانه‎ها را نداشته باشد، نمی‎تواند خود را مؤمن حقیقی بداند.1
 
1ـ پندهای کوتاه از نهج‎البلاغه‎، ص 76.

درس ششم

 درس ششم
 
 
1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ شگفتیهای آفرینش ( طاووس 3)
4ـ من کیستم‎؟
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ خطبه شگفت‎انگیز بدون نقطه
7ـ پیام نهج‎البلاغه
 
                                                                                     درسی از نهج‎البلاغه
 
 
 زبان عاقل و زبان احمق
 
 
لِسَان‎ُ الْعَاقِل‎ِ وَ راَءَ قَلْبِه‎ِ وَ قَلْب‎ُ الْأَحْمَق‎ِ وَراءَ لِسَانِه‎ِ.1
«زبان عاقل‎، پشت قلب او قرار دارد، و قلب احمق‎، پشت زبان او
جای گرفته است (عاقل با اندیشه سخن می‎گوید و نادان بی‎فکر).»
 
          انسان عاقل‎، وقتی بخواهد سخنی بر زبان آورد، نخست به دل و اندیشة خود مراجعه می‎کند، معنی آن سخن و نیکی یا بدی آن را با عقل و شعور خود می‎سنجد، نتیجه‎یی را که ممکن است از آن حاصل شود حساب‎ می‎کند، و هنگامی که به درستی و خوبی سخن خود اطمینان یافت‎، آن را بر زبان می‎آورد.
          پس عاقل‎، قلب و اندیشه خود را پیش از زبانش به کار می‎اندازد، و زبانش را پشت سر عقل و شعور خود نگاه می‎دارد.
          اما احمق‎، برعکس رفتار می‎کند. یعنی هر سخنی که به زبانش آمد، نسنجیده و بدون فکر و اندیشه بیان می‎کند، و پس از آنکه سخن او، در دیگران تأثیر بد گذاشت‎، تازه به فکر می‎افتد که آیا سخنش درست بوده یا نادرست‎. یعنی احمق‎، نخست زبان خود را به کار می‎اندازد و نسنجیده‎ءے؛پ‎پ‎ک‎ حرف می‎زند، و بعد از آن‎، به قلب و عقل خود مراجعه می‎کند و درباره نیک‎ و بد سخن خود و نتیجه و حاصل آن می‎اندیشد. به همین دلیل است که‎ خردمندان‎، از قدیم گفته‎اند:
          سخنی که دربارة آن کاملاً فکر نکرده‎ای‎، بر زبان میاور.2
 
 
1ـ نهج‎البلاغه‎، کلمات کوتاه‎، شماره 39.
2ـ پندهای کوتاه از نهج‎البلاغه‎، ص 97.

درس پنجم

درس پنجم
 
 
1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ داستان ( فاصله بین حق و باطل )
4ـ من کیستم‎؟
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ دانستنی‎ها
7ـ پیام نهج‎البلاغه
 
                                                                                   درسی از نهج‎البلاغه
 
 
آخرت نتیجه دنیا
 
 
أَعْمَال‎ُ الْعِبَادِ فی‎ِ عَاجِلِهِم‎ْ، نُصْب‎ُ أَعْیُنِهِم‎ْ فی‎ِ آجِلِهِم‎ْ1
«کارهایی که بندگان در این دنیا انجام می‎دهند، روز قیامت‎، در
برابر چشمهایشان خواهد بود.»
 
          دستگاههای رادیو و تلویزیونی که به دست بشر ساخته شده‎، صدا و گفتار، و حرکات و اعمال آدمی را که چند سال پیش ضبط شده‎، پس از گذشت سالها دوباره پخش می‎کنند، و دوباره عین همان حرفها و حرکات را جلوی چشم ما مجسم می‎سازند. فیلمی که از اعمال و حرکات کسی ضبط‎ شد، تا سالهای سال‎، حتی تا وقتی که دنیا وجود دارد، می‎تواند باقی بماند. چون به فرض اینکه یک فیلم رو به کهنگی و خرابی برود، می‎توان تصویر و صدای آن را روی فیلم دیگری ضبط کرد و به این ترتیب‎، برای همیشه‎ آن تصویر و صدا را نگهداری کرد.
          وقتی بشر که مخلوق خداوند است‎، توانسته چنین دستگاهی بسازد، به‎ سادگی می‎توان فهمید که خدای متعال‎، در دستگاه عظیم آفرینش خود، چه دستگاههای عجیب و دقیقی برای ضبط و نگهداری اعمال انسان‎،ءے؛ااک‎ خلق کرده است‎.
          آری‎، دستگاههای گیرنده و فرستنده و نگهدارنده جهان آفرینش‎، چنان عظیم و دقیق و حساس است که کوچکترین اعمال و کردار انسانها را ضبط می‎کند و حساب یکایک کارها و کلمه به کلمه حرفها را نگاه می‎دارد.
          امام‎(ع‎)، درباره این دستگاه عظیم‎، چنین خبر می‎دهد که‎:
          هر کاری را که بندگان‎، در این دنیا انجام می‎دهند، خداوند با تمام‎ جزئیاتش ضبط و حفظ می‎کند. و در روز قیامت‎، تمام آن کارها را، که در نامه عمل هر کس محفوظ مانده است‎، جلوی چشم بندگان مجسم‎ می‎سازد، تا به چشم خود ببینند و به یاد بیاورند که در این دنیا چه کرده‎اند، و بدانند که خداوند، هر کس را، به نسبت اعمال نیک و یا بدش‎، پاداش یا کیفر می‎دهد.
          و در آن روز، سخت‎ترین عذابها، برای کسانی است که کارهای بدی که‎ در این دنیا انجام داده‎اند، در آن دنیا مقابل چشمشان مجسم می‎شود.2
 
 
1ـ نهج‎البلاغه‎، کلمات کوتاه‎، شماره 6.
2ـ پندهای کوتاه از نهج‎البلاغه‎، ص 106.
 

درس چهارم

درس چهارم
 
 
1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ شگفتیهای آفرینش ( طاووس 2)
4ـ او کیست‎؟
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ جدول
7ـ پیام نهج‎البلاغه
 
                                                                                   درسی از نهج‎البلاغه
 
 
فرصت را از دست ندهیم
 
 
   إضَاعَه‎ُ الْفُرْصَه‎ِ غُصَّه‎ٌ1
«از دست دادن فرصت‎، مایه غم و اندوه است‎.»
 
          عمر انسان کوتاه و زودگذر است‎، و فرصتهایی زندگی کوتاهتر و زودگذرتر از آن‎. هر روزی که از عمر انسان می‎گذرد، تعدادی از فرصتهای‎ زندگی او نیز برای همیشه از دست می‎رود و نابود می‎شود. چون فرصتهای‎ زندگی‎، دیگر قابل بازگشت نیستند، باید از هر فرصتی بهترین استفاده را بکنیم‎.
          استفاده کردن از فرصت‎، یعنی اینکه هر کاری را در وقت مناسب آن‎ انجام دهیم‎.
          اگر فرصتی که امروز، برای انجام کاری در اختیار ما است از دست برود، فردا، برای آن کار، فرصتی نخواهد بود. چون فرصتهای فردا هم‎، مخصوص کارهای دیگری است که هریک باید در وقت خودش انجام‎ شود، و دیگر نمی‎توانیم کاری را که فرصت انجامش امروز بوده‎، برای فردا بگذاریم‎، در آن صورت‎، کارهایی هم که باید در فرصتهای فردا انجام شود، عقب می‎افتد، و اگر کار به همین شکل پیش برود، تمام فرصتهای‎ روزهای آینده ما نیز، تباه می‎شود و از دست می‎روند.
          پس هر کاری را، باید در فرصت مناسب آن کار انجام داد، وگرنه ممکن‎ است که دیگر، هیچگاه فرصتی برای انجام آن پیدا نشود.
          مثلاً سنین کودکی و نوجوانی‎، فرصت مناسب تحصیل علم و آموختن‎ دانش است‎. کسی که چنین فرصت مناسبی را از دست بدهد، در سالهای‎ بعد، گرفتاریهای زندگی‎، اشتغال به کار و تأمین معاش‎، رسیدگی به امور خانه و همسر و فرزندان‎، و دهها مسئولیت دیگر، به او اجازه و فرصت‎ تحصیل نخواهند داد.
          بهمین دلیل است که انسان باید هر فرصتی را که پیش می‎آید، غنیمت بشمارد و از آن بهترین استفاده را بکند. وگرنه‎، از دست دادن‎ فرصت‎، مایه غم و اندوهی می‎شود که به هیچ قیمتی‎، قابل جبران نخواهد بود.2
 
1ـ نهج‎البلاغه‎، کلمات کوتاه‎، شماره 114.
2ـ پندهای کوتاه از نهج‎البلاغه‎، ص 113.

درس سوم

درس سوّم
 
 
1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ داستان ( کفش وصله‎دار )
4ـ گردش علمی
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ پیام نهج‎البلاغه
7ـ خطبه شگفت‎انگیز بدون الف
 
 
                                                                                 درسی از نهج‎البلاغه
 
 
در دوستی و دشمنی اندازه نگهدار
 
 
أَحْبِب‎ْ حَبِیبَک‎َ هَوْناً مَا، عَسَی أَن‎ْ یَکُون‎َ بَغیِضَک‎َ یُوْماً مَا،
وَأَبْغِض‎ْ بِغَیْضِک‎َ هَوْنَاً مَا، عَسَی أَن‎ْ یَکُون‎َ حَبِیبَک‎َ یَوْماً مَا1
 
در دوستی با دوست خود اندازه نگهدار، بخاطر آنکه شاید روزی با تو دشمن شود،
 و در دشمنی با دشمن خود نیز اندازه نگهدار، بخاطر آنکه‎ شاید او نیز،
 روزی با تو دوست شود.
 
          در دوستی و دشمنی نیز، همچون مسائل دیگر، باید میانه روی کرد و اندازه نگهداشت‎. چون زیاده روی در دشمنی و یا دوستی نیز، ممکن است‎ زیانهایی متوجه ما سازد، که دیگر قابل جبران نباشد.
          وقتی با کسی دوست می‎شویم‎، نباید در معاشرت با او آنقدر زیاده‎روی‎ کنیم‎، که بیش از اندازه به حریم زندگی ما نزدیک شود، و تمام اسرار ما را بداند. زیرا ممکن است روزی بین ما اختلافی پیدا شود و آن دوست‎، به‎ صورت دشمن ما درآید. در آن صورت‎، او چون تمام اسرار ما را می‎داند و از آنچه در حریم‎ خانواده ما می‎گذرد آگاه است‎، می‎تواند از دانسته‎های خود،ءے؛++ک‎ بر ضد ما سوء استفاده کند، و ضربه‎هایی به ما بزند، که دیگر قابل جبران‎ نباشد. در دشمنی نیز باید میانه‎رو باشیم و اندازه نگه داریم‎. یعنی نباید دشمن را آنقدر آزار و اذیت کنیم‎، و آنقدر درباره‎اش سخنان زشت و زننده‎ بگوئیم‎، که اگر روزی با یکدیگر دوست شدیم‎، به خاطر کارها و حرفهای‎ خود، شرمنده و خجل باشیم‎.2
 
1ـ نهج‎البلاغه‎، کلمات کوتاه‎، شماره 260.
2ـ پندهای کوتاه از نهج‎البلاغه‎، ص 89.
 
 
 
نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
 
3 ـ ف ـ شجاعی از هرمزگان‎:
          صفحات تاریخ را ورق می‎زدم و تک‎تک جملات آن را مرور می‎نمودم‎، ولی هرچه گشتم‎، نتوانستم کتابی را (بجز قرآن‎) و بعد از قرآن مثل‎ نهج‎البلاغه بیابم‎، هر چند بررسی کردم و هر راهی رفتم ولی باز به همان‎ کتاب روی آوردم‎.
          حس کردم آن را دوست دارم و آن را از جان و دل خواندم و هرچه‎ می‎خواندم به آخر نمی‎رسیدم و تشنه‎تر می‎شدم زیرا مطالعه این کتاب‎ احتیاج به زمینه‎ای خاص داشت و من آن را یافته و از دل و جان پذیرای‎ آن بودم‎.

درس دوم

درس دوّم
 
 
 
1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ شگفتیهای آفرینش ( طاووس 1)
4ـ من کیستم‎؟
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ یک خاطره
7ـ پیام نهج‎البلاغه
 
 
                                                                                   درسی از نهج‎البلاغه
 
 
صبر و ظفر
 
 
                             لاَ یَعْدَم‎ُ الصَّبوُرُ الظَّفَرَ وِ اِن‎ْ طَال‎َ بِه‎ِالزَّماَن‎ُ1
 
            شخص بردبار و شکیبا، پیروزی را، سرانجام از دست نخواهد داد،
            هر چند روزگاری دراز بر او بگذرد.
 
          انسان برای به دست آوردن پیروزی‎، باید صبر و شکیبایی داشته باشد. زیرا کسی که در برابر مشکلات زندگی‎، صبور و بردبار باشد، می‎تواند با حوصله و شکیبائی‎، سر فرصت فکر کند و راههای مختلف را بررسی و آزمایش کند، و سرانجام‎، از میان آنها، راهی را که به پیروزی می‎رسد برگزیند، ولی افراد شتاب‎زده‎، که برای انجام هر کاری‎، عجله می‎کنند و حاضر نیستند صبر و آرامش بکار برند، در برابر مشکلات دست و پای خود را گم می‎کنند و هیچگاه نمی‎توانند یک راه حل منطقی و درست پیدا کنند.
          یک ضرب‎المثل‎فارسی می‎گوید: «صبر تلخ است ولیکن میوة شیرین‎ دارد».
          و ضرب‎المثل دیگری هم می‎گوید: «گر صبر کنی‎، زغوره حلوا سازم‎»
          این دو ضرب‎المثل‎، که تقریباً معنی یکسانی دارند، به خوبی ارزش و کارسازی صبر و بردباری را نشان می‎دهند. وقتی درخت «مو» شروع به‎ میوه‎دادن می‎کند، میوه‎هایش به صورت دانه‎های ریزی به نام «غوره‎» است که مزه‎ای بسیار ترش دارد و قابل خوردن نیست اگر کسی چند ماه‎ صبر کند این غوره‎های ترش‎، به انگورهای شیرین و آبدار مبدل می‎شوند، که می‎توان با آن‎، شیرین‎ترین حلواها را ساخت‎.
          اما کسی که صبر نداشته باشد، و برای استفاده از میوه درخت مو عجله‎ کند، از عجله خود فایده‎ئی نخواهد برد، چون هر کدام از غوره‎ها که به دهان‎ بگذارد، کمترین اثری از شیرینی در آن نخواهد دید.
          پس صبر و شکیبایی‎، اگر چه ممکن است تلخ و دشوار باشد، و اگر چه‎ ممکن است سالیان دراز طول بکشد ولی سرانجام به پیروزی منتهی‎ می‎شود. همچنانکه در قرآن کریم نیز صبر به عنوان یکی از عبادات ذکر شده است‎!2
 

درس اول

درس اول
 
 
1ـ درسی از نهج‎البلاغه
2ـ نهج‎البلاغه در نگاه دانش‎آموزان
3ـ داستان ( پاداش شرکت در هدف )
4ـ او کیست‎؟ دلاور مسلمان
5ـ نهج‎البلاغه از دیدگاه دانشمندان
6ـ دانستنیها
7ـ پیام نهج‎البلاغه
 
 
                                                                                   درسی از نهج‎البلاغه
 
 
چرا بنده دیگران‎؟
 
 
                               وَلاتَکُن‎ْ عَبْدَ غَیْرِک‎َ وَقَدْ جَعَلَک‎َاللَّه‎ُ حُرّاً.1
 
                          بنده دیگران مباش‎، که خدا، تو را آزاد آفریده است‎.
 
          خداوند، انسان را به صورت موجودی «آزاد»، و دارای شخصیت و عزت‎ نفس آفریده است‎. و به او عقل و شعور و نیروی درک و دریافت‎، و قدرت‎ اراده بخشیده است‎، تا اندیشه خود را به کار اندازد، از نیروی بدنی خود استفاده کند، و با قدرت فکر، و تن دادن به کار و تلاش‎، در کمال آزادی و سربلندی‎، زندگی شرافتمندانه‎ای را دنبال کند. در آفرینش خدا، هیچ‎ انسانی از دیگری برتر و با ارزش‎تر، یا کمتر و بی‎مقدارتر نیست‎. بنابراین‎، هیچ انسانی حق ندارد که دیگران را بنده خود سازد، و هیچ انسانی هم حق‎ ندارد خود را به صورت بنده دیگران درآورد. زیرا بندگی‎، تنها در برابر خداوند متعال شایسته است‎، و جز خدا، هیچکس شایسته آن نیست که‎ انسانی‎، در برابرش‎، خود ر ا دچار ذلّت و زبونی کند و مانند بنده ناتوان و بی‎مقداری ظاهر شود.
          البته کسی که عزّت‎نفس داشته باشد، و ارزش انسانی خود را بشناسد،ءے؛ک‎؟ به آزادی گرانقیمتی که خداوند به او ارزانی داشته‎، احترام خواهد گذاشت‎. چنین فردی‎، همیشه به نیروی فکر و قدرت کار و تلاش خود متکی خواهد بود، به آنچه در یک زندگی شرافتمندانه نصیبش می‎شود قناعت خواهد کرد، و در نتیجه‎، همواره سربلند و آزاد خواهد زیست‎.
 
اما افراد ذلیل و بی‎شخصیّتی هم پیدا می‎شوند، که به خاطر مال دنیا، در برابر ثروتمندان یا صاحبان مقام و قدرت‎، به زانو می‎افتند، سرتعظیم‎ فرود می‎آورند و به صورت بنده‎ای ذلیل و بی‎ارزش ظاهر می‎شوند، تا شاید از ثروت و مقام آن افراد بهره‎ای ببرند و بیش از حد لیاقت خود، مال و مقامی به دست آورند.
          امام‎(ع‎)، اینگونه افراد را نکوهش می‎کند و به همه مسلمانان هشدار می‎دهد که‎: مبادا آزادی و ارزش انسانی خود را، که خداوند به شما ارزانی‎ داشته است‎، پایمال کنید و به طمع مال و مقام‎، در برابر انسانی همچون‎ خودتان‎، بندگی کنید، زیرا خداوند، همه انسانها را آزاد و یکسان آفریده‎
 است‎!2
 
1ـ نهج‎البلاغه نامه 31.
2ـ پندهای کوتاه از نهج‎البلاغه‎، ص 69.

زندگی نامه نهج البلاغه

غلام رضا حیدری
 
1-دوست عزیز، سلام. آیا مرا مى شناسى؟ حتماً نام مرا زیاد شنیده اى. «من» کتابى هستم که سالها پیش به همت یک شاعر و دانشمند پر تلاش به نام «سیّد رضى قدّس سرّه » گردآورى شدم. نامم «نهج البلاغه» و لقبم «برادرِ قرآن» است.
اگر علاقه دارى زندگینامه مرا از زبان خودم بشنوى و با من بهتر آشنا شوى پس با حوصله به آنچه مى گویم گوش کن و کلمه به کلمه گفته هایم را به خاطر بسپار. امیدوارم پس از این آشنایى، یک روز بتوانى مرا از ابتدا تا انتها بخوانى و لذت ببرى. یقین دارم که سرگذشتم براى تو، بسیار آموزنده و مفید خواهد بود.
اکنون با هم به هزار سال پیش برمى گردیم و نگاهى به زندگانى نویسنده «من»، «سیّد رضى قدّس سرّه » مى اندازیم:
نام او «محمد» و کنیه اش «ابوالحسن» و لقبش «رضى» یا «شریف رضى» است. البته او در میان فارسى زبانان به «سیّد رضى» شهرت دارد.
«سیّد رضى قدّس سرّه » در سال 359 هجرى قمرى در شهر بغداد، به دنیا آمد.
پدر او، «ابو احمد حسن بن موسى» است که به «طاهر اوحد ذوالمناقب» لقب یافته است. او سیّدى بزرگوار و مایه افتخار دودمان پیامبرصلّى الله علیه و آله و سلّم ، شخصیتى بلند مرتبه، مردى شریف و نجیب، با تدبیر و مورد احترام همگان بود. پدرِ «سیّد» همچنین مسئول نظارت بر شکایات مردم و سرپرستى حاجیان و زائران خانه خدا و رسیدگى به حال سادات دودمان ابوطالب بود.
مادر «سیّد رضى قدّس سرّه » نیز بانویى علوى و همنام جدّه اش حضرت فاطمه علیها السّلام بود. او زنى بزرگ و با فضیلت بود. گویند: شیخ مفیدقدّس سرّه ، سرآمد فقهاى شیعه و مرجع عالیقدر آن روزگار، کتاب «احکام النساء» (احکام بانوان) را به خاطر او نوشت.
نسب «سیّد رضى قدّس سرّه » با پنج واسطه به امام کاظم علیه السّلام مى رسد. اجداد «سیّد» تا امام کاظم علیه السّلام همگى از نیکان و خوبان و بزرگان سادات بودند.

ساختار نهج البلاغه


نویسنده: احمد غلامعلی (1)
 
چکیده:

 

شناخت دقیق نهج البلاغه در فهم کلام امیرمومنان تاثیری شگرف دارد. اگر چه تاکنون در معرفی این اثر جاودانه، تلاشهای ستودنی به ثمر رسیده است ،اما شناخت ساختار و نحوه طراحی نهج البلاغه و چگونگی گزارش سید رضی بر بهره مندی ما می افزاید. شناخت شیوه گزارشی سید رضی مانند استفاده از تقطیعات ،عناوین رسا و توضیحات او، افزون برآنکه زیبایی ها و کاست های روش وی را نشان می دهد، در پاسخ گویی به شبهاتی که پیرامون این کتاب مطرح شده است، نیز موثر خواهد بود.
کلید واژه ها: نهج البلاغه، خطبه، نامه، حکمت، سید رضی.

درآمد:
 

کتاب پر ارج نهج البلاغه از‌آثار گرانبها و شناخته شده مسلمانان است ،که نزد شیعیان جایگاهی ویژه دارد، و در میان روشنفکران سنی نیز با مقبولیتی شایسته روبروست، اما با این همه هنوز جایگاه بایسته خود را نیافته است. یکی از عوامل موثر در شناخت نهج البلاغه آشنایی دقیق با طرح و ساختار کتاب به گونه ای روشمند است. بیشترین تأکید ما در این نوشتار بررسی طرح و ساختار کتاب بر پایه گزارش سید رضی در مقدمه نهج البلاغه است. هرچند از نگاه بیرونی به کتاب نیز غفلت نورزیده ایم.

الف) طراحی نهج البلاغه
 

برای شناسایی طرح یک اثر نخستین بار از طراح آن باید مدد جست. خوشبختانه سید رضی در مقدمه کتاب نهج البلاغه انگیزه خود را بیان می کند و از نوشته او می توان طرح اولیه کتاب را دریافت. وی در دوران جوانی با هدف گردآوری فضیلتهای پیشوایان دین و ارائه گلچینی از گوهرهای گفتار معصومین(علیهم السلام)، کتاب خصائص الائمه را تدوین کرد، اما گرفتاری های او مانع از اتمام این اثر شد و تنها بخش مربوط به امام علی (علیه السلام) به همراه سخنان کوتاه و حکمتها و مثلهای شگفت آن حضرت سامان یافت. دوستانش با دیدن این مجموعه نفیس وی را در به سامان رساندن آن تشویق کردند، تا‌ آنجا که شریف رضی بر این کار همت گمارد، خود در این باره می نویسد:
استحسن جماعه من الاصدقاء و الاخوان ما اشتمل علیه الفصل المقدم ذکره معجبین ببدائعه و متعجبین من نواصعه وسالونی عند ذلک ان ابدا بتالیف کتاب یحتوی علی مختار کلام مولانا امیرالمؤمنین ( علیه السلام)فی جمیع فنونه، و متشعبات غصونه، من خطب و کتب و مواعظ و آداب علما ان ذلک یتضمن عجائب البلاغه و غرائب الفصاحه و جواهر العربیه و ثواقب الکلم الدینیه و الدنیویه ما لا یوجد مجتمعا فی کلام و لا مجموع الاطراف فی کتاب. اذ کان امیرالمومنین (علیه السلام) مشرع الفصاحه و موردها و منشا البلاغه و مولدها.
نویسندگان: دکتر فتحیه فتاحی زاده (1) و لعیا مرادی (2)
 

2. علم بیان
 

علم بیان، شامل قواعدی است که با آن، شیوه ی بیان معنای واحد به صورت های گوناگون که از جهت روشنی و رسایی بیان آن معنا متفاوت باشند، شناخته می شود (جواهر البلاغه: ص 254).
اکنون به بررسی نمونه هایی از مصادیق علم بیان، در تفسیر علّامه جعفری می پردازیم:

یک: تشبیه
 

هرگاه چیزی به چیز دیگر تشبیه شود، بر دو نوع است: اوّل، تشبیه از جهت امری آشکار بوده و نیازی به تأویل نداشته باشد، مانند تشبیه یک چیز مدوّر به کره یا حلقه؛ تشبیه در نتیجه ی نوعی از تأویل باشد، مانند تشبیه یک امر آشکار به خورشید در وضوح و دلالت (3) دلائل الاعجاز فی علم المعانی: ص 76-77) که در واقع، این نوع از تشبیه، همان «استعاره» است.
تربت ایدیکم! یا اشباه الابل غاب عنها رعاتها! کلما جمعت من جانب تفرقت من آخر، والله لکانی بکم فیما إخا لکم أن لو حمسَ الوغی و حمی الضراب قد انفرجتم عن ابن أبی طالبٍ انفراج المراة عن قبلها (نهج البلاغة: خطبه ی 97).
پست و به خاک آلوده باد دست هایتان ! ای امثال شترانی که ساربان های آنها غائب از آنهاست، از هر طرفی جمع شوند، از طرف دیگر پراکنده می شوند. سوگند به خدا، شما را می بینم [در گمانی که درباره ی شما دارم] اگر جنگ شدت بگیرد و زد و خورد و پیکار گرم شود، فرزند ابوطالب را از خود رها می کنید، مانند رها کردن زن، نوزاد خود را در موقع زاییدن.
علّامه در تفسیر تشبیه هایی که در این جا به کار رفته، می نویسد:
دو تشبیهی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جملات مورد تفسیر فرموده اند، فوق العاده با عظمت و آموزنده اند.

نگاهى به ترجمه هاى فارسى نهج البلاغه

مقدمه

بیش از هزار سال از تالیف جاویدان نهج البلاغه توسط سیدرضى قدس سره مى گذرد. سپرى شدن زمان، نه تنها این اثر را به بوته فراموشى نسپرده، بلکه روز به روز برجذابیت، شفافیت و رونق این هدیه آسمانى و اثر ارزشمند افزوده است; زیرا نهج البلاغه برادر قرآن است و مانند آن همیشه زنده وجاوید است. نهج البلاغه در طول قرن هاهمچون آفتابى درخشیده نظر دانشمندان ومحققان را به خود جلب کرده و مورد تمجیدو تحسین قرار گرفته است. نهج البلاغه شایسته تقدیر و تجلیل است; زیرا این کتاب از منبع بى پایان علم و فضیلت ریشه گرفته وجلوه اى از دریاى عظمت مولاى متقیان، امام على علیه السلام است. این کتاب منتسب به شخصیتى است که آفتاب وجودش هرگزغروب ندارد.

بریکایک مردم متعهد کشورمان، بویژه جوانان عزیز این سرزمین علوى لازم است که به این کلام نورانى روى آورند و با الهام ازراهنمایى ها و اشاره هاى آسمانى این دائرة المعارف علوى، توشه زندگى خود را اخذو مشکلات اجتماعى، اخلاقى، روانى،خانوادگى رفع کرده و سایر نیازمندى هاى خویش را تامین کنند.

نهج البلاغه اعجاب و شگفتى دوستان ودشمنان اسلام را برانگیخت و مورد توجه اندیشمندان فرقه هاى مختلف قرار گرفت.نهج البلاغه به زبان هاى زنده دنیا، همچون فارسى، ترکى، اردو، انگلیسى، فرانسوى،آلمانى، ایتالیایى، اسپانیایى، اسپرانتو،بوسنیایى، سندى و... ترجمه شده است.ده ها شرح بر نهج البلاغه و ده ها کتاب درباره نهج البلاغه نوشته شده و ترجمه فارسى این کتاب شریف براى مشتاقان فارسى زبان کلام مولاى متقیان، بویژه مردم عزیز کشورمان ازویژگى خاصى برخوردار است. این مقاله درصدد معرفى ترجمه هاى فارسى این یادگارجاویدان علوى مى باشد.

تاریخ ترجمه فارسى نهج البلاغه

مقدمه اى بر آشنایى با نهج البلاغه

فرشته شیخی

این مجموعه نفیس و زیبا به نام نهج البلاغه که اکنون در دست ماست و روزگاذر از کهنه کردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افکار و اندیشه هاى نو و روشن مرتبا بر ارزش آن افزوده است منتخبى از خطبه ها و دعاها و وصایاى مولاى متقیان على ( ع ) است که در طول زندگى و خصوصا ایام خلافت و زمامدارى آن حضرت در مجامع گوناگون سیاسى و نظامى خطاب به افراد و گروههاى مختلف ایراد گردیده است که بوسیله سید شریف بزرگوار رضى در حدود هزار سال پیش گردآورى شده است .

انگیزه سید رضى(ره)

درآغاز جوانى و طراوت زندگى دست به تألیف کتابى در خصایص و ویژگى هاى ائمه ( ع ) زدم که مشتمل بر خبرهاى جالب و سخنان برجسته آنها بود .

انگیزه این عمل را در آغاز آن کتاب یادآور شدم و آن را آغاز شخن قرار داده ام پس از گردآوردن خصایص امیرمومنان ( ع ) مشکلات و حوادث روزگار از اتمام بقیه کتاب ، همه را بازداشت .

من آن کتاب را مبوب نموده و به فصلهاى مختلفى تقسیم کرده بودم ، در پایان آن ، فصلى که متضمن سخنان جالب امام ( ع ) از سخنان کوتاه در مواعظ حکم ، امثال و آداب « نه خطبه هاى طولانى و نه نامه هاى گسترده » بود آورده شد .

برخى از دوستان آن را جالب و شگفت انگیز ، از جنبه هاى گوناگون دانسته و از من خواستند کتابى تالفى کنم که سخنان برگزیده امیرمومنان ( ع ) در جمیع فنون و بخشهایى مختلف ، از خطبه ها ، نامه ها ، مواعظ ـ ادب در آن گردآید ، زیرا مى دانستند این کتاب متضمن شگفتیهاى بلاغت و نمونه هاى ارزنده فصاحت و جواهر سخنان عرب ، و نکات درخشان از سخنان دینى و دهیوى خواهد بود که هیچ کتابى جمع آورى نشد و در هیچ نوشته اى تمام جوانب آن گردآورى نگردیده است .

از این روخواسته دوستان را اجابت کردم و این کار را شروع کرده در حالى که یقنى داشتم سود و نفع معنوى آن بسیار است ، و بزودى همه جا را تحت سیطره خود قرار خواهد داد .

منظورم این بود که علاوه بر فضائل بیشمار دیگر ، بزگرى قدر ، و شخصیت امیرمومنان را از این نظر روشن سازم که :

عظمت نهج البلاغه

بسم الله الرّحمن الرّحیم «الرَّحْمنُ، عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ، عَلَّمَهُ الْبَیانَ» امروز این افتخار نصیب من شد که در این کنگره بزرگ اسلامى شرکت داشته باشم، و هر چند که سزاوار نبودم که بعنوان افتتاح کننده این کنگره سخن بگویم، ولى خوشبختانه این افتخار نصیب من شد که چند جمله‏اى با شما برادران و خواهران و اساتید محترم از خارج و داخل کشور، و برادران و خواهران دانشجو و علماء و روحانیون محترم که در مجلس شرکت فرمودید، صحبت نمایم.

همان طور که قرآن کریم معجزه الهى است که با وحى الهى به زبان پیامبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) جارى شده و هم از نظر لفظ و هم از نظر محتوا، کلام الهى است، نهج البلاغه نیز معجزه علوى است که با الهام الهى و الهام از قرآن و الهام از تعالیم رسول اللّه (ص) به زبان امیر المؤمنین (سلام اللّه علیه) جارى گشته و بدست تواناى مرحوم سیّد رضى جمع آورى گردیده است. نهج البلاغه گر چه مانند قرآن نیست، لکن بعنوان منبعى از منابع معتبر اسلامى، مسلمین باید در تمام شئون زندگى آنرا مورد توجه قرار دهند، و

نهج البلاغه راه سعادت و رستگارى

قرآن داروى دردهای بی درمان است 1 و نهج البلاغه چراغ راه عارفان و شایستگان

برای روشن ضمیران و عارفان طریق الهی که انسی با نهج البلاغه دارند این یک امر واضح است که علاوه بر این که این کتاب طریق بلاغت و فصاحت و سخنوری است و مافوق کلام خلق و مادون کلام خالق است در حقیقت راه سعادت نیز هست.

در جای جای نهج البلاغه توجه امام به اصول انسانی و رموز زندگی موج می زند. امام معتقد بود که مسلمان کسی است که قبل از مسلمانی انسان باشد و انسان کسی است که حدود وظایف و حقوق خود را چه فردی و چه اجتماعی خوب بشناسد و همان گونه که وظایف خود را به درستی و صمیمیت انجام می دهد حقوق انسانی خود را حفظ و مطالبه کند و همان طور که به حقوق دیگران تجاوز نمی کند در برابر هر متجاوزی بایستد.

اُنس و بهره‎مندى از نهج‎البلاغه

جلوه‎اى از سیماى نهج البلاغه :

جلوه بسیاری از اهل بصیرت و دقت که سیری در ساحل دریای بی‎کران نهج‎البلاغه کرده و قدحی از زمزم زلال معارف آن به داشته و پرتویی از نور حقایق آن را دیده باشند، در تعریف نهج‎البلاغه سخنی گفته و نکته‎ای نگاشته‎اند که در این جا به چند نمونه از آنها اشاره می‎شود:

1ـ کلام امیرمؤمنان ـ علیه‎السلام ـ بارقه‎ای از علم الهی و عطری از سخنان رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ است.[1]

2ـ من به هنگام مطالعه این کتاب گاه خود را در جهانی می‎یافتم که ارواح بلند معانی، با زیور عبارت‎های پرفروغ آن را آباد ساخته است، و گاهی می‎یافتم که عقل نورانی از عالم الوهیت جدا گشته است و به روح انسانی اتصال یافته او را از لابه‎لای پرده‎های طبیعت بیرون آورده و تا سراپردة ملکوت اعلی بالا برده است و تا شهودگاه فروغ فروزندة آفرینش رسانده است.[2]

3ـ نهج البلاغه کتابی است که نسیم دل‎انگیز آن اگر به قبری بوزد، صاحب قبر از عطر جان‎فزای آن زنده می‎شود.[3]

4ـ نهج البلاغه فروتر از کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق است.[4]

بدلیل این ویژگی‎‎ها است که به آسانی می‎توان گفت: نهج البلاغه کتابی است که گویا با مسایل و رویدارهای هر زمان همراه و همگام است و با تمامی ویژگی‎‎ها و ریزکاری‎ها و جریان‎های هر عصر آشناست، چه این که نهج البلاغه تجلی‎گاه عشق، معرفت، سیاست، انسانیت، حکومت، عدالت، حکمت، تربیت، عبادت، فصاحت، بلاغت است چه اینکه صدها مسئله مبهم معرفتی دربارة توحید، نبوت، امامت، معاد، انسان شناختی و جهان شناختی و مانند آن را به زیباترین بیان و دل‎انگیزترین روش طرح و تحلیل کرده است و رمز اصلی وجود این همه زیبایی در نهج البلاغه آن است که امیرمؤمنان شاگرد بزرگ قرآن در پرتو تعلیمات پیامبر اکرم(ص)، اول قرآن را خوب فهمید و به آن عمل کرد آنگاه همه معارف وحی در کلمات او به صورت نهج البلاغه تجلی کرده است.

مهجوریت نهج البلاغه:

یکی از مسایل دردناک که هرگز نمی‎توان انکار نمود، مسئله مهجوریت نهج البلاغه در میان امت اسلامی و حتی شیعیان آن حضرت است، گر چه به برکت نظام اسلامی نهج البلاغه نیز همانند بسیاری از معارف مهجور الهی به تدریج از مهجوریت رهایی یافته، اما این واقعیت تلخ هرگز قابل انکار نیست که نهج‎البلاغه مهجور است همان‎طور که امیرمؤمنان، مظلوم بلکه مهجور بود، برخی از بزرگان نکته‎آموز دربارة مهجوریت نهج البلاغه این گونه نالیده‎اند: (... عجیب این است که نهج البلاغه در دیار خودش در میان شیعیان علی ـ علیه‎السلام ـ در حوزه‎های علمیه شیعه غریب و تنهاست هم چنان که خود علی ـ علیه‎السلام ـ غریب و تنهاست، بدیهی است که اگر محتویات کتابی و یا اندیشه‎ها و احساسات و عواطف شخصی با دنیای روحی مردمی سازگار نباشد این کتاب و یا آن شخص عملاًَ تنها و بیگانه می‎ماند هر چند نام‎شان با هزار تجلیل و تعظیم برده شود، ما باید اعتراف کنیم که با نهج البلاغه بیگانه‎ایم، دنیای روحی که برای خود ساخته‎ایم دنیای دیگری است غیر از دنیای نهج البلاغه.[5]

شیوة انس و بهره‎مندی از نهج البلاغه:

بدون تردید داشتن تعهد و احساس نیاز دردمندانه برای کار، برخورداری از اخلاص و نیت پاک، توکل همه جانبه به خدا، ایمان داشتن به هدف، دارا بودن پشتکار و شکیبایی و بردباری در جریان کار، انسان را وادار می‎کند که به دنبال پیدا کردن راههای هدایت و نجات و رسیدن به کمال و عزت باشد، در این راستا غنی‎ترین گنجینه الهی و آسمانی قرآن مجید است که بعد از قرآن نهج البلاغه که مفسر و متمّم قرآن بوده و به عنوان اخ القرآن شهرت گرفته، بهترین استفاده‎ها و بهره‎مندی از معارف نهج البلاغه را می‎توان برد که ممکن است در این رابطه روش‎های متعدد و گوناگونی برای بهره‎مندی از نهج البلاغه وجود داشته باشد اما از جمله دو شیوه تاکنون مفید آزموده شده و کارساز بوده است:

1ـ یکی روش فراگیری آزاد که انسان برای اساس عشق و علاقه خود، کتاب نهج البلاغه را تهیه نماید و به صورت منظم از اوّل تا به آخر آن را مطالعه کند، البته این روش وقتی جواب خواهد داد که پیش زمینه هایی برای بهره‎گیری از نهج البلاغه فراهم شده باشد مثلاً انسان با برخی علوم نظیر ادبیات عرب، فلسفه، کلام، عرفان اسلامی، تاریخ اسلام تا اندازه‎ای آشنا باشد و در ضمن از شرح‎هایی که تاکنون برای نهج البلاغه و دربارة برخی خطبه‎های آن نگارش یافته است مانند شرح ابن‎میثم بحرانی، شرح ابن‎الحدید، شرح علّامه شوشتری و شرح علّامه جعفری نیز استفاده نماید تا بتواند نکات ظریف و نهفته معارف نهج البلاغه را به‎طور کامل درک کند. (برای اطلاع بیشتر از نحوة استفاده از این روش به منبع ذیل مراجعه شود.)[6]